۲۱ بهمن ۱۴۰۱، ۱۴:۲۵
کد خبرنگار: 908
کد خبر: 85025995
T T
۰ نفر

برچسب‌ها

پروندهٔ خبری

کاپیتان؛ روایت آشفته یک موقعیت دراماتیک

۲۱ بهمن ۱۴۰۱، ۱۴:۲۵
کد خبر: 85025995
محمد قربانی | منتقد سینما
کاپیتان؛ روایت آشفته یک موقعیت دراماتیک

تهران- ایرنا- «کاپیتان» شروع قابل قبولی دارد، ما در ادامه ناامیدکننده پیش می‌رود و به پایان می‌رسد. «کاپیتان فیلمنامه دقیقی ندارد و صرفاً ایده‌ها و موقعیت‌های پراکنده‌ای در فیلم می‌بینیم که نتوانسته‌اند یک کل منسجم بسازند.

فیلم، ماجرای پسربچه‌ای به نام عیسی است که در یک بیمارستان مخصوص بیماران سرطانی بستری شده و آرزو دارد که روزی کاپیتان تیم ملی فوتبال شود.

تماشاگری که هیچ تجربه‌ای در چنین مکانی نداشته، انتظار دارد که بیمارستان و روابط انسانی درونش، به خوبی معرفی شوند، اما فیلم قادر به انجام این کار نیست. صحنه‌هایی مانند کنسرت بچه‌ها برای دوست بدحالشان یا تقلای پسربچه تپلی که نمی‌خواهد بعد از طی شدن مراحل درمانش بیمارستان را ترک کند، باید در پرده اول فیلم قرار می‌گرفتند تا به ساختن فضای بیمارستان کمک کنند.

دو شخصیت بزرگسال هم که پرستار و پدر عیسی هستند، ملموس نمی‌شوند و تماشاگر نمی‌تواند ارتباطی با آن‌ها برقرار کند و درونیاتشان صرفاً در دیالوگ‌ها بیان می‌شود. پدر عیسی برای آن که او را هر روز ببیند، لباس دلقک به تن می‌کند و با گریم سنگین، سعی می‌کند برای پسرش ناشناس باقی بماند.

اما هیچ موقعیتی وجود ندارد که علت عدم تمایل عیسی برای دیدن پدرش را توضیح دهد و این مسئله صرفاً در یک جمله پدر با این مضمون که عیسی مغرور است، سر هم بندی می‌شود. در ضمن تعامل و مواجهه پدر با عیسی هنگامی که در لباس دلقک است، چیزی به درک او نسبت به پسرش اضافه نمی‌کند.

کارگردانی «کاپیتان» هم خالی از ایراد نیست؛ به ویژه در به کارگیری عمق میدان. مثلاً در صحنه رقص عیسی و هم‌اتاقی‌هایش، بچه‌هایی که در بک‌گراند می‌رقصند فولو (تار) هستند، در حالی که ما یک شادی جمعی می‌بینیم و لازم بود که عمق میدان بیش‌تر باشد. یک صحنه دیگر هم وجود دارد که در آن، عیسی دخترکی را که تازه به بیمارستان آمده و بی‌تاب است، دلداری می‌دهد. دختربچه در فورگراند است و عیسی در بک‌گراند؛ اما عیسی فولو است و به این ترتیب ارتباطی بین عیسی و دخترک و همین‌طور تأثیر حرف‌های عیسی روی او، دیده نمی‌شود.

فیلمساز توانسته چند موقعیت بسازد. مثل صحنه کنسرت، مثل بازی فوتبال بچه‌ها در خیالاتشان در حالی که روی تخت دراز کشیده‌اند و همین‌طور صحنه معرکه‌گیری پسربچه آبادانی که از خاطراتش برای بچه‌ها می‌گوید؛ اما همه این موقعیت‌ها هدر رفته‌اند و نخ تسبیح روایت منسجمی وجود ندارد که آن‌ها را در یک کل معنادار، در کنار هم قرار دهد.

فیلم می‌توانست پیش از صحنه پایانی، چند جای دیگر هم به پایان برسد. این ضربه‌ای است که نداشتن خط داستانی مشخص و بلاتکلیفی فیلم به آن می‌زند. «کاپیتان» می‌توانست با یک فیلمنامه منسجم‌، فیلم خوبی باشد؛ اما متأسفانه مثل بسیاری از فیلم‌های جشنواره امسال، ایده و موقعیتش را هدر داده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha