آنچه منتقدان دولت از سفر چین نمی‌دانند

تهران-ایرنا- نقد بندهای بیانیه مشترک ایران و چین، با عینک رقابت‌های سیاسی و جناحی و غفلت از اصول بدیهی روابط بین‌الملل نه‌تنها در راستای ایجاد «توازن استراتژیک در روابط خارجی ایران» نیست، بلکه خود به عاملی برای برهم‌خوردن این توازن تبدیل می‌شود.

به گزارش خبرنگار سیاست خارجی ایرنا، سفر سه روزه آیت‌الله «سید ابراهیم رئیسی» به چین و انتشار بیانیه پایانی سفر، انتقاداتی از سوی برخی مسئولان دولت سابق و فعالان سیاسی همسو با آن را در پی داشت؛ انتقاداتی که به نظر می‌رسد پیش از مداقه یا حتی خواندن ساده متن بیانیه مشترک مطرح شده تا صرفاً مواضع سیاسی نگارنده را به نمایش بگذارد.

پاسخ به شبهه نقد مطرح شده از سوی معاون سیاسی دفتر رئیس‌جمهور سابق در قالب یک رشته توییت به‌خوبی می‌تواند غیرکارشناسی بودن انتقادات مطرح شده را مشخص کند.

دلیل تفاوت بیانیه‌ها

مبنای رشته توییت «حمید ابوطالبی» قیاس مع‌الفارقی است که میان دو بیانیه مشترک بین ایران و چین است که اولی سال ۹۵ و دومی سال ۱۴۰۱ امضا شده است؛ این قیاس فارغ از پارامترهای زمانی و شرایط نظام بین‌الملل انجام شده و به همین سبب باید یادآور شد که تدوین، مذاکره و نهایی‌سازی بیانیه مشترک سفر منطبق با روند رو به پیشرفت روابط میان دو کشور است؛ لذا بیانیه سال ۱۳۹۵ روابط ایران و چین، بیانیه‌ای با هدف مشخص کردن سطح روابط دوجانبه با عنوان «مشارکت جامع راهبردی» تدوین شد که هدف آن ترسیم چشم‌انداز آتی بر توافق طرفین برای رایزنی و مذاکره برای «تدوین سندی با همکاری بلندمدت ۲۵ ساله» بود.

در تنظیم متن بیانیه ۱۴۰۱ اما روند رو به پیشرفت روابط و الزامات منطقه‌ای و بین المللی مدنظر بوده و از همین حیث نه تنها همکاری‌های دوجانبه بلکه طیف جدیدی از موضوعات مرتبط با اشتراک نظر دو کشور در مسائل حقوق بشری، مقابله با یکجانبه‌گرایی، ترتیبات جدید بین‌المللی، مسائل خلع سلاحی و پادمانی، تحولات مرتبط با افغانستان، فلسطین، سوریه، یمن و اوکراین در بیانیه مورد توجه قرار گرفته است که تاکنون در روابط دوجانبه با چین فاقد سابقه است.

تفاوت این دو بیانیه از تغییرات نظام بین‌الملل و ضرورت زیستن در جهان جدیدی است که نظم کهنه را برنمی‌تابد؛ نظمی که تنها مبتنی بر غرب و آمریکاست، نظمی که دولت سیزدهم به ناعادلانه بودن آن تأکید و در مسیر تغییر آن گام برمی‌دارد.

تأکید مؤکد چین و ایران بر اهمیت تمامیت ارضی دو کشور

اگر گفته یا نوشته شود که مهمترین اصل و بند مورد تأکید در بیانیه مشترک ایران و چین، موضوع تمامیت ارضی و اهمیت متقابل آن برای تهران و پکن سخن به گزاف نیست، اینکه اما چنین موضوع مشخص و واضحی از بیانیه، چرا به چشم منتقد این سفر نیامده، موضوع دیگری است.

واقعیت آن است که بند مورد اشاره در بیانیه در باب جزایر در عربستان، ادعای معاون سیاسی رئیس‌جمهور سابق را تایید نمی‌کند، ضمن اینکه اصولاً بیانیه چین و عربستان بندی در خصوص موضوع جزایر سه گانه ایرانی در خلیج فارس ندارد. مشخص نیست هدف از نادیده گرفتن بندهای برجسته بیانیه سال ۱۴۰۱ و حمایت‌های علنی و اعلامی طرف چینی از ایران چیست اما با توجه به واضح بودن موضوع لازم است متون یکبار دیگر و این بار به دقت خوانده شود.

به نظر می‌رسد لازم است این واقعیات بار دیگر اعلام شود که «وقتی دو کشور از تمامیت ارضی و حاکمیت ملی یکدیگر حمایت قاطعانه می‌کنند، یعنی پایبندی خود را در زمان فعلی تا زمانی که آن سیاست را نقض نکنند، اعلام می‌کنند. متقابل بودن این حمایت نیز متضمن و مؤید این واقعیت است که نقض عهد از سوی یک طرف می‌تواند با واکنش طرف مقابل همراه باشد؛ لذا تفسیر و تأویل انجام شده در نقد مورد اشاره اساساً نادرست است. موضعی که در بیانیه ۱۴۰۱ بیان شده به این معنی است که طرفین رویکرد یکسانی نسبت به ادعاهای احتمالی علیه تمامیت ارضی همدیگر دارند».

بندهای بیانیه مشترک به خوبی حمایت‌های علنی و صریح چین را نشان می‌دهد:

ا. دو طرف حمایت قوی خود از مسائل مربوط به منافع اساسی یکدیگر را تکرار کرده و حراست از حاکمیت ملی، تمامیت سرزمینی و عزت ملی یکدیگر را قاطعانه مورد حمایت قرار دادند.

۲. طرف چینی، قویاً با دخالت نیروهای خارجی در امور داخلی و تضعیف ثبات و امنیت ایران مخالفت می‌کند.

۳. طرف چینی از افزایش نقش ایران در امور منطقه‌ای و بین‌المللی حمایت می‌کند.

۴. طرف چینی از نقش مهم ایران در حفظ امنیت جهانی انرژی تقدیر و از سیاست همسایگی پیشنهاد شده توسط رئیس‌جمهور رئیسی تمجید کرد.

۵. طرف چینی مایل است در حراست از صلح، ثبات و امنیت منطقه‌ای با طرف ایرانی همکاری کند.

موضع جمهوری اسلامی ایران در قبال اصل چین واحد یک موضع اصولی در سیاست خارجی تهران است که در بیانیه‌های سال ۱۳۹۵ و ۱۴۰۱ تکرار شده است؛ مقام معظم رهبری نیز در دیدار رئیس‌جمهور چین با ایشان، بر این موضع اصولی و تغییرناپذیر ایران تأکید کرده‌اند.

نقش پُررنگ سند راهبردی در بیانیه مشترک

«در بیانیه پکن ۱۴۰۱ نام «برنامه جامع همکاری‌های مشترک ۲۵ساله» حذف و از تحولات آن خبری نیست» این جمله در حالی به بخشی از نقد علیه بیانیه مشترک توییت شده است که در بیانیه مشترک صادر شده، ۳ بار از این سند نام برده شده و عموماً همکاری‌های دوجانبه دو کشور از زمان اجرایی‌شدن این سند، ذیل همین برنامه قرار گرفته است. در سفر رئیس‌جمهور هم مشخصاً دو سند همکاری‌های جامع کشاورزی و بهداشتی به عنوان سند اجرایی تخصصی ذیل سند ۲۵ ساله به امضاء طرفین رسیده است.

در بند همکاری سیاسی دو کشور به صورت واضح تصریح شده است: رؤسای جمهور در فضایی دوستانه و صمیمی، به‌طور عمیق در خصوص همکاری در همه حوزه‌های روابط دوجانبه و همچنین چشم انداز سیاسی منطقه ای و بین‌المللی و منافع متقابل گفتگو کردند و به توافق‌های گسترده‌ای از جمله تسریع در اجرای برنامه همکاری جامع ایران و چین دست یافتند.

در بخش همکاری توسعه‌ای و اقتصادی بیانیه هم به این سند اشاره شده و آمده است: دو طرف بر تسریع در اجرای برنامه همکاری جامع و ادامه افزایش همکاری‌ها در زمینه‌های تجاری، کشاورزی، صنعتی، انرژی تجدیدپذیر، زیرساختی و حوزه‌های مشابه توافق کردند.

اجرای این سند در مجموعه همکاری‌های فرهنگی و آموزشی هم مورد تأکید قرار گرفته و دو طرف به‌منظور تحکیم روابط دوجانبه و دستیابی به اهداف تعیین‌شده در برنامه همکاری جامع ایران - چین، بر گسترش همکاری‌ فراگیر در حوزه سلامت، علم و فناوری توافق کردند. با وجود صراحت اشارات در بیانیه به نظر می رسد تلاش نویسنده بیشتر معطوف به سیاه‌نمایی از بیانیه و سفر بوده است تا بررسی دقیق بیانیه.

چین به ساز غرب نمی‌رقصد

رشته توییت معاون سیاسی رئیس‌جمهور سابق و منتقدان همراهش ایرادات عجیب کم ندارد اما یکی از عجیب‌ترین آن‌ها این گزاره است که «چین، ذکر مستقل ضرورت لغو تحریم‌ها را نپذیرفته؛ چون آمریکا آنرا منوط به پذیرش برجام می‌داند»! و این درحالی است که چین همواره تحریم‌های یکجانبه آمریکا را به رسمیت نشناخته و این موضع را به‌صورت علنی نه‌تنها در قبال ایران، بلکه سایر کشورهایی که مورد تحریم یکجانبه قرار گرفته‌اند، اعلام داشته است. اینکه چین تنها خریدار رسمی نفت ایران است، ریشه در همین سیاست دارد.

رژیم صهیونیستی و پایبندی جمهوری اسلامی به اصول

موضوع فعالیت‌های هسته‌ای رژیم صهیونیستی و موضع جمهوری اسلامی ایران نسبت به آن نه قابل کتمان و نه قابل تغییر است و از این رو، بند مربوط به مسائل پادمانی رژیم صهیونسیتی منطبق بر سند نهایی کنفرانس بازنگری NPT در سال ۲۰۱۰ است که در صفحه ۲۹، پاراگراف ۵ این سند قابل دستیابی است.

روابطی که تهدید نیست

سخنگوی وزارت خارجه چین، سفر رئیس‌ جمهوری اسلامی ایران به این کشور را علیه هیچ کشور ثالثی ندانسته و این در رشته توییت نقادانه معاون سیاسی رئیس‌جمهور سابق به‌عنوان یک نقد مطرح شده است! لازم به یادآوری است که روابط ایران و چین (یا اساساً روابط ایران با هر کشوری) هرگز علیه کشور ثالث نبوده و نخواهد بود و این مهم را همواره دو طرف در اظهارات رسمی خود نیز بیان کرده‌اند. این یک اصل بدیهی در روابط میان کشورهاست که عموماً اطلاق و اعلام می شود؛ مگر خلاف آن اثبات شود و ضرورت پیدا کند.

حراست از امنیت قراردادها و همکاری‌ها

زمینه‌های همکاری تهران و پکن چه در قالب برنامه جامع ۲۵ ساله و چه در قالب قراردادهای سفر رئیس‌جمهور مشخص است اما انتشار جزئیات آن در اسناد و بیانیه‌هایی که به‌صورت کلی منتشر می‌شود، چندان عاقلانه به نظر نمی‌رسد و اساساً موضوع مرسومی هم در هیچ کشور و دولتی نیست. عدم اشاره به جزئیات همکاری‌های اقتصادی در بیانیه مشترک مورد اتفاق دو طرف با هدف مصون‌سازی این بخش مهم روابط از چشم دشمنانی است که در تلاش هستند با آسیب زدن به روابط دوجانبه ایران و چین، از هر فرصتی برای تشدید فشار و تحریم‌ها علیه ملت ایران بهره‌برداری کنند. موضوعی که دیپلمات نقاد! باید بیش از هرکس دیگری از آن مطلع باشد.

تأمین حداکثری منافع کشوری، مهمترین هدف مسئولان و مقامات آن کشورهاست و چین هم از این امر بدیهی مستثنی نیست. پیگیری منافع پکن در رابطه با ایران، نقطه ضعف بیانیه و سفر رئیس‌جمهور به چین نیست! همانگونه که ایران هم در هر رابطه‌ای در پی کسب بیشینه منافع است و دقیقاً به همین دلیل است که توافق با چین یا هر کشور دیگری باید فارغ از رقابت‌ها و حسادت‌های سیاسی مورد بررسی و تحلیل و حتی نقد، منطقی، مستدل، فنی و البته منصفانه و متناسب با مقتضیات زمان قرار گیرد.

اینکه چرا سفر به پایتخت‌های غربی و گفت‌وگوی تلفنی با رئیس‌جمهور آمریکا «توازن استراتژیک در روابط خارجی ایران» به بار می‌آورد اما سفر به پکن و دیدار حضوری با تشریفات تمام، نه؟! پرسش چندان قابل تأمل نیست که نیازمند بررسی خاص باشد و سیاسی بودن آن به وضوح قابل درک است اما اینکه یک دیپلمات فارغ از سابقه دیپلماتیک خود و صرفاً برای حضور در رقابت‌های سیاسی، اصولی بدیهی حرفه خود را نادیده بگیرد، نکته‌ای قابل تأمل است.

آنچه میان برداشت‌های متفاوت و گاهی متناقض و به دور از واقعیت از سفر آیت‌الله رئیسی به چین اهمیت ویژه دارد، موضوع منافع ملی و نیازهای حال حاضر کشور است که حضور در آسیای دور را ضروری ساخته و چین را به‌عنوان ابرقدرت اقتصادی جهان به پای شراکت با ایران آورده است.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha