نگاه استراتژیست عراقی به نتایج توافق ایران و عربستان برای منطقه؛ واقعیت ناگزیر

بغداد-ایرنا- «محمد صادق الهاشمی» استراتژیست عراقی و رئیس مرکز پژوهش های راهبردی «العراق» در تحلیلی برای خبرگزاری ایرنا از ابعاد مختلف منطقه ای و عراقی نوشته و به تاثیرات احتمالی توافق ایران و عربستان پرداخته است.

الهاشمی در این تحلیل تلاش کرده است توافق ایران و عربستان را در زمینه های مختلف بین المللی، منطقه ای و داخلی عراق بررسی کند و از نقش آفرینی محور مقاومت، جای روسیه در معادلات جدید منطقه و جهان، نفوذ روزافزون چین در برابر مولفه هایی مانند ترویج عادی سازی با رژیم صهیونیستی و ناخرسندی و ناامیدی عربستان از آمریکا می نویسد. استراتژیست عراقی باور دارد که به زودی بسیاری از کشورهای منطقه و شمال آفریقا مانند مصر نیز به روند بهبود روابط با ایران خواهند پیوست.

نگاه استراتژیست عراقی به نتایج توافق ایران و عربستان برای منطقه؛ واقعیت ناگزیر
محمد صادق الهاشمی

متن کامل تحلیل رئیس مرکز پژوهش های راهبردی العراق را در ادامه می خوانید:

در تاریخ ۱۱/۳/۲۰۲۳، تفاهمنامه ای با ابعاد چندگانه بین عربستان سعودی و ایران با میانجی گری چین امضا شد. این تفاهمنامه برای کل غرب، آمریکا و رژیم صهیونیستی تکان دهنده و برای عراق، منطقه و محور مقاومت مهم بود.

ایران و عربستان «توسعه روابط حسن همجواری بین پادشاهی عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران» را به ابتکار «شی جین پینگ» رئیس جمهور چین، اعلام کردند.

پیش از این توافقی بین «شی جین پینگ» و رهبران عربستان سعودی و ایران در مورد میزبانی و حمایت چین از مذاکرات بین عربستان سعودی و ایران، با تمایل دو طرف برای حل اختلافات فیمابین از طریق گفتگو و دیپلماسی در چارچوب پیوندهای برادرانه و تعهد آنها به اصول و اهداف منشور ملل متحد و سازمان همکاری اسلامی و سایر کنوانسیون ها و موازین بین المللی صورت گرفت.

از ۶ تا ۱۰ مارس ۲۰۲۳ مذاکرات دوستانه ای بین هیات های پادشاهی عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران انجام شد، و دو طرف از جمهوری عراق و کشور عمان به دلیل میزبانی دورهای قبلی گفت وگوها در سال های ۲۰۲۱-۲۰۲۲ قدردانی کردند و از دولت چین نیز برای میزبانی، حمایت و به نتیجه رساندن مذاکرات تشکر کردند.

این توافق شامل ازسرگیری روابط دیپلماتیک بین دو کشور و بازگشایی سفارت‌خانه‌ها و نمایندگی‌ها در مدت حداکثر دو ماه از سوی پادشاهی سعودی و جمهوری اسلامی ایران بود.

کشورهای عراق، عمان، امارات، ترکیه، مصر و بسیاری از کشورها و نهادهای منطقه از این گام مهم که به تحقق امنیت، ثبات و توسعه در منطقه کمک می کند، استقبال کرده اند.

روسیه نیز در این توافق بی تاثیر نبوده و «میخائیل بوگدانوف» معاون وزیر امور خارجه روسیه اعلام کرد که مسکو همراه با سایر کشورها مانند عمان، و عراق به این فرایند سیاسی کمک کرده است. او اخیرا به هر دو کشور طرفین توافق سفر کرده و موضوع بهبود روابط بین آنها جزو اهداف سفرهای او بوده است.

بوگدانوف افزود: از سر گیری روابط در راستای ابتکارات روسیه برای ایجاد یک سیستم امنیتی جدید در منطقه خلیج فارس است که در سطح اقتصاد جهانی از اهمیت استثنایی برخوردار است. وی دستیابی به توافق بین عربستان و ایران را یک اتفاق بسیار مثبت توصیف کرد که در چارچوب سیاست روسیه مبنی بر اهمیت حسن همجواری و تضمین و احترام کشورها به حاکمیت و استقلال یکدیگر است.

از سوی دیگر، واکنش آمریکا به این توافق با حرارت و شور و شوق کشورهای دیگر همراه نبود. بدین معنا که ایالات متحده –که خود سابقه ای سیاه در نقض تعهدات از جمله در پرونده برجام دارد- ضمن استقبال از توافق جدید، مدعی شد که نسبت به «احترام تهران به تعهداتش» تردید دارد!

«جان کربی» سخنگوی شورای امنیت ملی در کاخ سفید اعلام کرد: واشنگتن از این توافق استقبال می کند، اما باید دید که آیا ایران به تعهدات خود عمل خواهد کرد یا خیر.

پاسخ «جو بایدن» رئیس جمهور آمریکا به سوال خبرنگاران در مورد توافق عربستان و ایران نیز جالب بود. وی به طور کامل این سوال خبرنگاران را نادیده گرفت و بر اهمیت عادی سازی، تقویت و گسترش روابط اسرائیل و کشورهای عربی تاکید کرد. اما سخنان دیگر مقامات آمریکایی نشان دهنده نارضایتی آمریکا از این توافق بود.

این موضع آمریکا همچنین نشان می‌دهد که ایالات متحده آمریکا و اسرائیل اغلب عامل بیشتر مناقشات و اختلافات کشورهای خاورمیانه بوده‌اند و آنها هستند که با خلق نظریه‌هایی مانند «خاورمیانه بزرگ»، «آشوب سازنده»، «هلال شیعی»، «محور سنی»، «ناتوی عربی» و عناوین دیگر همواره زمینه مساعدی را برای درگیری‌ها و تنش‌ها فراهم کرده‌اند، زمینه هایی که با هدف تسلط کامل ایالات متحده آمریکا بر منابع منطقه در غرب آسیا ایجاد می شود. به عبارت دیگر، دلیل اصلی نارضایتی آمریکا از این توافق این است که توافق ایران و عربستان در مسیر انتقال منطقی و طبیعی به دنیای چندقطبی است که روسیه، چین، هند و کشورهای بریکس به آن تمایل دارند؛ دنیایی که روز به روز کشورهای بیشتری برای پیوستن به آن ابراز تمایل می کنند.

این توافق همچنین به عنوان مانعی در مسیر عادی سازی روابط اسرائیل با برخی از کشورهای عربی است که اسرائیل را به عنوان «شریک منطقه ای قابل اعتماد» و ایران را به عنوان «منبع تهدید و خطر» توصیف می کند و تعریف جدیدی از نظریه امنیت در منطقه خلیج فارس و کل خاورمیانه، ارائه می دهد.

به همین دلیل است که دولت کنونی آمریکا در کنار تندروترین کابینه تاریخ رژیم صهیونیستی، اکنون در مرحله سختی به سر می برند که می توان آن را مرحله شکست و ناکامی نامید، زیرا خاورمیانه از کنترل آنها خارج شده و پایگاه های نظامی ایالات متحده و میلیاردها دلاری که برای «امنیت خلیج فارس» و «دیکته های سیاسی» و «تحمیل مواضع» به صورت کمک یا تهدید، هزینه شده اکنون تاثیر خود را از دست داده است. لذا بعید نیست که به زودی شاهد پایان دادن به نفوذ اسرائیل و اقدامات نژادپرستانه، توسعه طلبانه و توحش لجام گسیخته آن باشیم.

از این منظر، اگر اسرائیل این سیاست ها را متوقف نکند، و از تمام سرزمین های ۱۹۶۷ از جمله بیت المقدس عقب نشینی نکند و کشور مستقل فلسطین را به رسمیت نشناسد، شاید عادی سازی روابط بین اسرائیل و برخی کشورهای عربی کاملا متوقف شود.

از سرگیری روابط ایران و عربستان سعودی و متعاقب آن ترمیم روابط ایران با سایر کشورهای منطقه، به معنای شکست تلاش های آمریکا و اسرائیل برای ایجاد شکاف در جهان اسلام بین اهل سنت و شیعیان است و موجب تقویت حاکمیت همه کشورهای منطقه و حق کامل آنها در استقلال سیاسی خواهد شد. این تحول به منزله حمایت از مبارزه مردم فلسطین، حرکت به سمت اجرای قطعنامه‌های سازمان ملل متحد، دادگاه های بین‌المللی، فعال کردن احتمالی نقش کمیته چهارجانبه بین‌المللی برای حل و فصل مشکلات خاورمیانه و هر آن چیزی است که به نفع فلسطین به عنوان والاترین آرمان اعراب و مسلمانان خواهد بود.

شکی نیست که ما در آستانه تحولات بسیار مهمی ، نه تنها در منطقه خاورمیانه، بلکه در جهان هستیم. این در حالی است که اتحادیه اروپا، بیمارگونه، همچنان پشت سر ایالات متحده به سمت گشودن جبهه های جدید در اروپا حرکت می کند (آخرین آنها در پریدنسترویه مولداوی و سپس در گرجستان). در حقیقت غرب پس از شکست در جبهه اصلی اوکراین برای گشودن جبهه های جدیدی تلاش می کند.

اروپا از این گره کور آگاه است، اما آن وقایع آشکار و اراده مردم خود را نادیده می گیرد؛ مردمی که پرسش درباره زمان بازگشت میلیون ها پناهنده اوکراینی به سرزمین های خود، سقف کمک های نظامی به اوکراین از جیب مالیات دهندگان اروپایی و دلایل تحریم‌ها علیه روسیه را آغاز کرده اند؛ اقداماتی که تنها نتیجه آن فروپاشی اتحادیه اروپا و ناتو خواهد بود.

چند نکته مهم

اول: موضع آمریکا در قبال تفاهم ایران و عربستان

پاسخ بایدن به سوالی در مورد توافق ایران و عربستان با این جمله که «کشورهای عربی باید با اسرائیل به توافق برسند»، نشان داد که آمریکا به دلایل محاسبات اساسی از جمله آینده بایدن، نقش چین، آینده روابط آمریکا و عربستان و ... از شوک بزرگ تفاهم ایران و عربستان رنج می برد.

پس از اینکه ایران توانست از خط مقاومت اسلامی در برابر آمریکا، حمایت و آنها را بسیج کند، تحولات عظیم ژئوپلیتیک باعث شد تا عربستان سعودی و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس که منافعشان مرتبط با منافع آمریکا در منطقه است، با افزایش قدرت مقاومت در لبنان، ایران، عراق، سوریه و یمن، خود را در محاصره احساس کنند.

در حقیقت محور مقاومت توانست حضور روشنی را در منطقه تحمیل کند، و با تشکیل نیروهای چند ملیتی در کنار ملت های شجاع منطقه، واقعیت میدانی و وجودی غیرقابل چشم پوشی خود را به اثبات برساند.

عربستان و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس کاملا متوجه قدرت مقاومت، برتری، سلاح، توسعه و پایداری آن در سراسر منطقه (و نه تنها ایران) شدند و این شرایط عربستان را وادار کرد که برای فرار از فشارهای آمریکا تلاش کند، بخصوص اینکه عربستان پس از هشت سال جنگ با حوثی ها، هیچ حمایتی به جز درباره «طرح ادیان ابراهیمی» موسوم به «توافق قرن» از آمریکا دریافت نکرد؛ طرحی که عملا از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و کشورهای عربی دیگر می خواهد در ازای تامین امنیت از سوی آمریکا به این پروژه صهیونیستی بپیوندند. بدین معنا که آمریکا از ضعف کشورهای عربی حوزه خلیج‌فارس به نفع خود سوء استفاده و با فریبکاری آنها را وادار به خرید تسلیحات آمریکایی کرد.

برآیند چنین فرایندی این شد که عربستان سعودی اعتماد خود به پروژه های آمریکا را از دست داده و در شرایط سختی قرار گرفته است. از دست دادن ترفندها، تشدید بحران ها و تداوم فرسایش که اثرات خود را بر اوضاع داخلی عربستان می گذارد، کاملا محسوس است؛ به ویژه با توجه به توسعه ابزارها و سلاح های محور مقاومت و این واقعیت که مقاومت منطقه در حال توسعه است و محور سعودی ـ آمریکایی تا حد زیادی به رکود مبتلا شده است. حالا، سیاست آمریکا در منطقه اقدامی فراتر از تحریک فتنه ها و باج خواهی از طرف های مختلف نیست.

بنابراین عربستان سعودی تا حدودی به چین روی آورده و توافقنامه های بزرگی با آن منعقد کرده است. اگرچه روابط چین و روسیه از سال ۲۰۰۶ آغاز شده بود، اما پس از سال ۲۰۲۰ با وضوح بیشتری، توسعه یافت.

بایدن رئیس جمهور آمریکا در سال گذشته میلادی به منظور بهبود روابط بین آمریکا و عربستان سعودی، به منطقه و عربستان سعودی سفر کرد. اما این سفر کاملا ناموفق بود، زیرا عربستان سعودی به جای افزایش تولید نفت بر اساس تقاضای آمریکا، شروع به کاهش یک میلیون بشکه ای تولید کرد و پس از درگیری روسیه و اوکراین از جبران کمبود انرژی اروپا نیز خودداری کرد.

تغییرات مذکور در عرصه سیاسی منطقه، همزمان با رشد قدرت مقاومت به برکت خون شهدای تمام ملت های منطقه، توانایی چین برای دیدن شکاف های بزرگ بین عربستان سعودی و آمریکا، و احساس شکست کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، باعث شد تا رئیس جمهور چین اقدامات گسترده ای به سمت منطقه داشته باشد. لذا سفر حدود ۱۰۰ روز پیش وی به منطقه نقشه مشرق جدید، خلیج فارس تازه و عصر سیاسی نو را ترسیم کرد.

عربستان به این نتیجه رسیده که آمریکا و رژیم صهیونیستی نمی توانند در برابر ایران از عربستان حمایت کنند، بلکه آنها فقط با سوء استفاده از اختلافات موجود، برای توسعه نفوذ خود و افزایش فروش سلاح و تاراج اموال عربستان تلاش می کنند.

همچنین عربستان به این نتیجه رسیده است که جهان در حال تحول است، معادلات قدرت تغییر کرده و موقعیت جغرافیایی سازشکاران با رژیم صهیونیستی در محاصره مقاومت قرار گرفته است؛ بنابراین سیاست جنگ و دشمنی با کشورهای همسایه از جمله ایران نمی تواند نتیجه بخش باشد. به همین دلیل از طریق چین وارد مذاکره با ایران شد تا از تمایل شدید پکن برای امتداد نفوذ از شرق به غرب به نفع خود بهره برداری کند.

نگاه استراتژیست عراقی به نتایج توافق ایران و عربستان برای منطقه؛ واقعیت ناگزیر

دوم: نشانه های تفاهم میان ایران و عربستان

تفاهم اولیه و اساسی بین دو کشور عربستان سعودی و ایران با میانجیگری چین، حاکی از مواردی حساس و مهم زیر است:

۱- چین نقش و نفوذ خود را در منطقه تحکیم خواهد کرد.

۲- عربستان تا حدودی به آمریکا و غرب پشت کرده است. عربستان سعودی کشوری بود که بدون موافقت آمریکا تصمیمی نمی گرفت، اما از سال ۲۰۲۲ تصمیم‌های تکان‌دهنده‌ای از منظر واشنگتن و به دور از هماهنگی با آمریکا گرفته است. اقدام اخیر عربستان نیز به عنوان یک تصمیم مستقل شناخته می شود و سعی می کند به دور از آمریکا، گفت و گوی جدی را در منطقه انجام دهد. این واقعیت را پنج دور مذاکرات بین ایران و عربستان در بغداد، آشکار کرد.

۳- امضای توافقنامه توسط علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران و مسعد بن محمد مقام ارشد امنیت ملی عربستان سعودی، گویای این واقعیت است که محور اصلی این توافقنامه، «امنیتی» است؛ گرچه در آن به ابعاد مبادلات تجاری، اقتصادی و دیپلماتیک، بازگشت روابط دیپلماتیک و بازگشایی سفارت ها و کنسولگری ها اشاره شده باشد.

۴- برخی از پرونده های حساس به تعویق افتاده منطقه در برنامه کاری کارشناسان دو کشور قرار گرفت و به همین دلیل شاهد استقبال عراقی ها، انصارالله یمن و نیز سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان از این توافق بودیم.

۵- توافق عربستان و ایران، تقریباً پروژه ادیان ابراهیمی و روند عادی سازی را خنثی و آن را به عنوان یک پروژه آمریکایی برای نجات کشورهای خلیج فارس از محتوا تهی کرد، زیرا کشورهای خلیج فارس، دیگر اعتقادی به مفید بودن این طرح و پروژه ندارند.

۶- عربستان سعودی طبق سیاست استقلال تدریجی با درخواست یک پروژه صلح آمیز هسته ای، سقف مطالبات خود را در مقابل غرب و آمریکا بالا خواهد برد.

۷- کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، قطعا به عربستان می پیوندند، حتی مصر نیز به قطار تفاهمات محلی می پیوندد و به زودی بین قاهره وتهران تفاهماتی آغاز خواهد شد.

۸- ایران غنی سازی اورانیوم را به ۸۴% رساند که کمتر از میزان غنی سازی نظامی است. این وضعیت، عربستان سعودی را وادار می کند که بین وضعیت ایران محاصره شده توسط آمریکا و میزان توسعه آن و عربستان سعودی دنباله رو آمریکا، میزان عقب ماندگی، عمق مشکلاتش و ناکامی آمریکا در نجات آن، مقایسه کند، بخصوص زمانی که ترامپ، خاندان پادشاهی عربستان را تحقیر کرد.

۹- اقتصاد محلی کشورهای منطقه و ایران بهبود می یابد، به ویژه اینکه پروژه بریکس در آستانه اجرایی شدن است و بحران های منطقه و ایران نیز متعاقب آن کاهش خواهد یافت.

۱۰- اگر اقتصاد ایران بهبود پیدا کند، از نظر شرایط داخلی خود، نیازی به امضای توافق هسته ای نخواهد داشت و به نظر می رسد تا زمانی که آمریکا به ایران امتیازات بزرگی ندهد، ورود به توافق با غرب، ضرورتی نخواهد داشت. وانگهی، توافق ایران و عربستان شامل تفاهمات بعدی در بخش اقتصاد می شود و از سوی دیگر، ایران تفاهم نامه های اقتصادی متعددی با چین برای مدت (۲۵) سال به مبلغ (۴۰۰) میلیارد دلار امضا کرده است که بی تردید تاثیر بزرگی بر اوضاع اقتصادی داخلی ایران خواهد داشت.

۱۱- موضوع حمله اسرائیل به رآکتورهای ایران پس از تفاهم ایران و عربستان با شرایط نامناسبی برای اسرائیل روبرو شده است. اگرچه این احتمال ضعیف همچنان وجود دارد، اما به دلیل نگرانی کشورهای حاشیه خلیج فارس، اجرایی شدن آن بعید به نظر می رسد.

۱۲- ایران نه از روی ضعف، بلکه از موضع قدرت برای تفاهم با عربستان اقدام کرده است، زیرا با محورهای متعدد داخلی و بین المللی، قدرت خود را تقویت کرد از جمله:

الف - تفاهمات گسترده با چین و روسیه.

ب - تعمیق ارتباط با حلقه مقاومت در منطقه و حمایت از آن.

ج - تقویت ابزارهای داخلی خود با پیشرفت و توسعه تسلیحاتی و فنی.

د- بازگشت به منطقه برای ایجاد تفاهمات با کشورهای حوزه خلیج فارس از موضع قدرت و نه ضعف. به همین دلیل می بینیم که عربستان سعودی همه شروط ایران را پذیرفته است.

۱۳- در نتیجه طبیعی توافقی که بین عربستان سعودی و ایران بدون اطلاع آمریکا امضا شد، عربستان بیشتر به سمت شرق خواهد رفت؛ به چین نفت بیشتری خواهد فروخت و قراردادها و مبادلات تجاری افزونتر با پکن را در دستور کار قرار خواهد داد. بنابراین، چین می تواند بگوید که در دوران رئیس جمهور فعلی خود (شی جین پینگ) دستاوردهای زیادی داشته است. از سوی دیگر، بعید است که آمریکا در آینده با توجه به تغییرات کنونی به عربستان، تسلیحات بدهد، به ویژه اگر دیپلماسی ایران بتواند با قدرت برای مهار و از بین بردن پرونده های پیچیده یمن و لبنان، حرکت کند.

۱۴- پایان دادن به جنگ های فرقه ای و مذهبی در منطقه.

۱۵- ظهور چند قطبی و پایان تک قطبی جهانی.

سوم: پیامدهای مثبت توافق عربستان و ایران برای عراق

عراق مدتهاست نقش برجسته ای در گفتگوها و همگرایی دیدگاه ها بین عربستان سعودی و ایران داشته است؛ با این درک عمیق که عراق می‌تواند با ایجاد فضای بیشتری برای کار، سازندگی، توسعه و بهره‌مندی از فضای منطقه‌ای و بین‌المللی حرکت کند، بخصوص اگر بحران‌های موجود که مستقیماً در داخل عراق منعکس می‌شوند، برچیده شوند. این را هم باید افزود که دولت السودانی در حال ترسیم یک استراتژی بلندمدت برای رویکرد سیاسی داخلی خود است که نیاز به آماده کردن محیط داخلی و خارجی دارد. او به خوبی می داند درگیری های جاری، منطقه را به لبه پرتگاه های خطرناکی برده است و ایجاد تفاهم ضروری است و گرنه شاهد درگیری های بیشتری خواهیم بود.

عراق از طریق مجموعه چارچوب هماهنگی که در آن تخصص، تجربیات و رویکردهای مختلف در هم آمیخته است، سیاست های عمیقی را در پیش گرفته که خلاصه آن را می توان اینگونه بیان کرد: عراق باید سیاست دیپلماسی متوازن و هوشمندانه ای را اتخاذ کند و محیط مناسبی را برای حرکت خود به سمت پیشرفت و توسعه و ثبات فراهم کند؛ همچنین، ساختن دولت و کشور در داخل در گرو از بین بردن مشکلات محورهای داخلی و مستولی کردن اقتدار دولت و قانون اساسی باشد.

این باوری است که اکثر اعضای چارچوب در آن سهیم هستند؛ عقایدی که از همان ابتدا توسط مرجعیت نجف اشرف مطرح شد و دولت های قبلی از زمان نوری مالکی به آن پی بردند. با این حال، ذهن فرقه گرای برخی طرف های منطقه ای، قادر به شنیدن و پذیرش تغییر بزرگ در واقعیت عراق پس از سال ۲۰۰۳ نبود و همین امر منجر به جنگ های شدید، ویرانی های بزرگ منطقه و ایجاد خسارات بزرگ شد.

عربستان سعودی که تمایلی به پذیرش تحولات واقعی منطقه نداشت، پس از پیروزی های بزرگ محور چارچوب هماهنگی در عراق، دیپلماسی مقتدارنه ایران و نیروی یکپارچه مقاومت در منطقه از فلسطین تا لبنان، سوریه، عراق و ایران به دست آورد، امروز خود را با واقعیت جدید تطبیق می دهد.

از این رو، عراق نقشی محوری در نزدیک‌تر کردن دیدگاه‌ها بین عربستان سعودی و ایران ایفا کرد واگر تلاش جدی آقای السودانی برای احیای توافقات نبود، مذاکرات بدون نتیجه به پایان می‌رسید. البته این توافق اولیه ، با توجه به ابعاد زیر تاثیرات مثبت خود را بر عراق خواهد گذاشت:

۱- موضع کسانی که خواستار گفتگو، عدم تنش و حفظ زمینه های تفاهم هستند، تقویت خواهد شد.

۲- چارچوب هماهنگی در ترسیم سیاست منطقه ای و ایجاد تغییرات، پیروز و تأثیرگذار خواهد بود و جایگاه والایی در فضای منطقه ای و بین المللی پیدا می کند.

۳- عراق فرصت دیگری برای از بین بردن بسیاری از بحران های داخلی بخصوص در مورد تندروهای سنی ها و کردها پیدا خواهد کرد.

۴- السودانی به عنوان یکی از بازیگران مهم عراق و منطقه معرفی خواهد شد، اما این گزاره محقق نمی شود مگر اینکه موفقیت اخیر به پایگاه وسیعی از نیروهای سیاسی نسبت داده شود و مسیر آن رویکرد کلی باشد نه فردی.

۵- یقیناً مقاومت و خون‌هایی که از رهبران و نیروهای مقاومت در لبنان، عراق، یمن و سوریه ریخته شده، عربستان سعودی را متقاعد کرده است که منطقه با موازنه‌های جدیدی اداره می‌شود و باید دیر یا زود به آنها پاسخ دهد. کلید این موازنه ها در دست عراق و ایران است و از سوی دیگر عربستان سعودی نیز کلید ارتباط با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس برای تفاهم مسالمت آمیز بین کشورهای اسلامی را به عنوان جایگزینی برای عادی سازی با اسرائیل در دست دارد.

۶- عراق پس از حل بحران‌ها (حتی به صورت نسبی) و پس از بازگشت دیپلماسی و آغاز سیاست سست کردن سیطره عربستان، آمریکا و اسرائیل در منطقه، در تصمیم‌گیری‌های خود بدون سرزنش شرق یا غرب، آزادی عمل بیشتری خواهد داشت.

۷- برخی کارشناسان معتقدند عراق از سیاست محوری به سمت سیاست گذرگاه ها رفته است زیرا به یکی از مهم ترین گذرگاه ها و راهی به سوی تفاهم های منطقه ای تبدیل شد و هر چقدر که دیپلماسی ایران و عربستان توسعه یابد، عراق شرایط بهتری را برای پیشرفت و ساختن کشور خواهد داشت.

۸- طرف هایی که اختلافات منطقه ای، مذهبی و نژادی (مانند درگیری های بارزانی ها و جریان های تندروی بعثی و سنی و...) را تغذیه می کردند، با توجه به تغییر معادلات و روابط قدرت های منطقه ای، راهی به جز تفاهم داخلی و نزدیک شدن به دولت مرکزی عراق نخواهند داشت.

خلاصه:

توافق بین عربستان و ایران ناشی از شرایط متعدد، جنگ‌های شدید و اختلافات عمیق بود که منطقه را به تغییر باورها، تغییر سیاست‌ها و حرکت به سمت تفاهم وادار کرد، به‌ویژه اینکه عربستان خود را در محاصره و بدون حامی یافت.

تفاهم ایران و عربستان اولین گام است، و بر همین اساس باید در قضاوت درباره آینده بسیار دقیق باشیم. اسرائیل نمی تواند ساکت بماند و آمریکا هم همینطور، زیرا سکوت، منجر به فروپاشی نفوذ و قدرت آنها در منطقه می شود. علاوه بر این، برخی جناح های حاشیه ای در کشورهای منطقه که از جنگ‌ها سود می‌برند، ممکن است این توافق را مخالف منافع خود بدانند ، زیرا آنها در سایه اختلافات و درگیری ها به منافع خود می رسند.

چند سوال قابل تامل

۱- آیا تفاهم سعودی-ایرانی نتیجه افول نفوذ غرب و عربستان و طلوع قدرت چین و شرق است؟

۲- آیا ایران و عربستان توانایی برچیدن بحران‌های منطقه و خنثی کردن اثرات جنگ‌ها و پیامدهای متراکم و عمیق‌تر آن را دارند؟ یا این تفاهم فقط میان ایران و عربستان باقی می‌ماند؟

۳- آیا سایر طرف ها و گروه های حامی ایران در ازای پذیرش واقعیت و اتخاذ سیاست عملگرایانه از سوی عربستان سعودی، حرکت در همین مسیر را خواهند پذیرفت؟

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha