علیرضا حاجیاننژاد با بیان اینکه سعدی به اندازه کافی شناخته شده است و نیاز به تعریف ندارد، به خبرنگار کتاب ایرنا گفت: هیچ شاعری در ایران به اندازه سعدی شناخته شده میان انواع و اقسام طبقات و گروههای سنی نیست. برای دانش آموخته زبان و ادبیات فارسی خاقانی و انوری شاعران بیبدیلی هستند اما در کوچه و خیابان شاید کسی این دو را نشناسد.
این سیستم آموزشی نبود که سعدی را معروف کرد، سعدی معروف و بعد وارد دایره آموزش شد
عضو هیات علمی گروه زبان و ادبیات دانشگاه تهران ادامه داد: در حالی که سعدی شاعر شگفت انگیزی است او در میان اخصِ خواص شاعر است، در بین مردم کوچه و عوام و شوخطبعها، در میان خطیبها، حکیمها و لودهها هم شاعر است. همه از او شعر میخوانند این هنر شگفتآوری است. سعدی چه جوهرهای در وجودش دارد که توانسته تا این اندازه جامعالاطراف باشد و آثارش را همه بخوانند.
به گفته او، گاهی حافظ به سعدی نزدیک میشود اما مخاطب حافظ خاصتر است. شاید حافظ تنوع خوانندههای سعدی را نداشته باشد.
سعدی هوشمانه میآفریند
حاجیاننژاد با طرح این سوال که آیا سیستم آموزشی سعدی را برجسته کرده است، توضیح داد: شاید تصور کنیم که سیستم آموزشی سعدی را برجسته کرده است. نزدیک به ۱۰۰ سال است که نظام آموزشی مدون داریم و همیشه در آن سعدی بوده و قبل از آن هم سعدی بوده است، در مکتبخانهها هم گلستان سعدی میخواندند. به نظر میرسد قبل از اینکه سعدی را در مکتبخانهها بخوانند، سعدی جایی میان مردم پیدا کرده بود که همه به سمت کتابش رفتند. یعنی این آموزش نبود که سعدی را معروف کرد، سعدی معروف و بعد وارد دایره آموزش شد.
عضو هیات علمی گروه زبان و ادبیات دانشگاه تهران با بیان اینکه یکی از شگردهای شاعران در قدیم و حال، تفاخر شاعرانه (به خصوص در سبک خراسانی) است، ادامه داد: ممکن است فکر کنیم که مفاخره سعدی باعث شود که او تا این اندازه باشد. سعدی هوشمندانه میآفریند. گاهی فرد میداند که نابغه است و گاهی نمیداند، مولوی وقتی غزلیات شمس را میسرود خودش نمیدانست که چه قیامتی به پا میکند زیرا مستغرق حال و دنیای خودش بود، اصلا به دنیای عالم نمیپرداخت، اما سعدی هوشمندانه میدانست که چه کار میکند، میدانست که چه چیزی بیان میکند.
او افزود: حافظ حضور ذهن داشت که شعرش را دست به دست میبرند و در جایی گفته است: شِکَّرشِکن شَوَند همه طوطیانِ هند/ زین قندِ پارسی که به بَنگاله میرود//طِیِّ مکان ببین و زمان در سلوکِ شعر/ کاین طفل یک شبه رَهِ یک ساله میرود...
جوهره شعر سعدی در اوج است
حاجیاننژاد در قیاس شعر سعدی با دیگر شاعران بیان کرد: ممکن است زمانی که شعر خاقانی را میخوانیم، استعاره، جناس و ... پیدا کنیم، اما شعر سعدی هیچ کدام را ندارد و میگوید: بگذار تا مقابل روی تو بگذریم. دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم. شوق است در جدایی و جور است در نظر. هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم.
جوهره شعر سعدی آنقدر در اوج است که هرکس گوش کند شیفته آن میشود؛ سعدی گاهی هوشمندانه میداند که در شعر و نثر چه کار میکند
عضو هیات علمی گروه زبان و ادبیات دانشگاه تهران افزود: امروز که نزدیک ۶۰۰ سال از سعدی گذشته مردم تقریبا همینطور صحبت میکنند. در نتیجه میتوان فهمید آنچه سعدی را شگفتانگیز میکند، دیدگاههای بلاغی رایج سنتی نیست، زیرا اینجا تشبیه، استعاره و ... نداریم اما جوهره شعر آنقدر در اوج است که هرکس گوش کند شیفته آن میشود. سعدی گاهی هوشمندانه میداند که در شعر و نثر چه کار میکند.
میگوید: من دگر شعر نخواهم که نویسم که مگس. زحمتم میدهد از بس که سخن شیرین است.
او درباره این بیت توضیح داد: اینجا صحبت شگفتانگیزی نبوغ هنرمند است که گاهی خودآگاه میداند که چه کار میکند. مولوی شاید در حوزههایی از سعدی شگفت انگیزتر باشد، اما حواسش به اثر هنری خودش نیست. حواس سعدی بر اثر هنری خودش است.
این مصاحبه در دو بخش تنظیم شده است.
نظر شما