به گزارش روز چهارشنبه ایرنا، این خبرگزاری افزود: چندی پیش اعلام شد که ایران و عربستان سعودی با میانجیگری چین برای از سرگیری روابط دوجانبه توافق کرده اند و وزیران خارجه دو کشور برای بازگشایی سفارت ها بهزودی با یکدیگر دیدار خواهند کرد.
این رسانه افزود: چین اعلام کرده هیچ «انگیزه پنهانی» برای میانجیگری میان دو کشور ندارد و قصد ندارد هیچ «خلایی» را در خاورمیانه پر کند.
یک سخنگوی وزارت خارجه چین در این زمینه گفت: ما به کشورهای خاورمیانه به عنوان تعیین کنندگان سرنوشت این منطقه احترام می گذاریم و با رقابت های ژئوپلیتیک در خاورمیانه مخالف هستیم.
وی افزود: چین هیچ قصدی برای پر کردن به اصطلاح خلأ یا ایجاد بلوک های ویژه ندارد و آن را دنبال نخواهد کرد... پکن همچنان تخصص و پیشنهادهایش را برای تحقق صلح و آرامش در خلیج فارس ارائه خواهد کرد و به ایفای نقش به عنوان یک کشور بزرگ مسئول در این فرایند ادامه خواهد داد.
این رسانه افزود: به نظر نمی رسد که این توضیح چین به ویژه برای کشورهایی مانند آمریکا، کافی باشد. واشنگتن به وضوح دریافته است که نقش آفرینی چین در مناقشات بزرگ دنیای امروز از بحران در روابط ایران و اعراب و جنگ روسیه و اوکراین تا سرنوشت مسلمانان روهینگیا در میانمار، نشانه یک تغییر بزرگتر و آن هم ظهور چین به عنوان یک ابرقدرت است که به سرعت آمریکا را پشت سر می گذارد.
چین به تازگی در تلاش است تا برای جنگ مرگبار و راهبردی اوکراین نیز یک راه حل صلح آمیز پیدا کند و در این زمینه یک طرح صلح ۱۲ ماده ای را نیز ارائه کرده که با استقبال محتاطانه همه طرف ها رو به رو شده است. موفقیت چین در برقراری دوباره روابط سیاسی میان ایران و عربستان و در پی آن، آشکار شدن نشانه های کاهش تنش میان ایران و امارت، ایران و بحرین، سوریه و امارات، سوریه و عربستان و... یک گام بسیار بزرگ و اساسی برای ظهور چین به عنوان یک ابرقدرت بوده است.
این اقدام که در پی سفر مهم شی جین پینگ رییس جمهوری چین به خاور میانه و شرکت او در نشست سران شورای همکاری خلیج فارس رخ داد، به معنای آن است که آمریکا دیگر تنها بازیگر مهم ترین منطقه جهان یعنی خاور میانه نیست. چین فاصله ای که میان اعراب و آمریکا به ویژه پس از ماجرای قتل فجیع جمال خاشقجی (نویسنده عرب منتقد) آغاز شد و همچنین با خروج غیرمسئولانه آمریکا از افغانستان و تشدید تردیدهای اعراب و دیگر متحدان امریکا نسبت به صداقت واشنگتن به تعهدات امنیتی و استراتژیک خود در قبال آنها، به خوبی بهره برداری می کند.
از سوی دیگر، اعراب در جریان جنگ اوکراین، تقابل غرب با روسیه و نیز نوسانات و نابسامانی های شدید اقتصاد جهانی با تلاطم در بازار نفت، نشان دادند که دیگر برده های گوش به فرمان آمریکا نیستند و نمی خواهند هزینه تقلای نفسگیر واشنگتن و غرب برای حفظ جایگاه ممتاز خود به عنوان ابرقدرت را بپردازند.
به نظر می رسد رهبران عرب به این نتیجه رسیده اند که معادلات راهبردی و مدیریت راهبردی جهان به وضوح در حال تغییر و انتقال از غرب به شرق است و اگر آنها می خواهند همچنان به نقش آفرینی شان در آینده ادامه دهند و بخشی مهم از این تغییر باشند، باید در طرف برنده بایستند و روی اسب بازنده شرط بندی نکنند.
افزون بر این، برای دیکتاتورهای فاسد عربی، این مساله نیز اهمیت زیادی دارد که روسیه و چین که در حال خارج کردن قدرت مدیریت جهان از دست آمریکا و غرب و پایان دادن به جهان تک قطبی تحت سیطره آمریکا هستند، دغدغه دموکراسی، حقوق بشر و مشروعیت دولت های ملی را ندارند؛ بنابراین، اگر آنها به روسیه و چین نزدیک شوند و از آمریکا فاصله بگیرند، هم آینده را در اختیار خواهند داشت و هم نیازی به پاسخگویی در قبال معیارهای غرب در حوزه حقوق بشر و دموکراسی نخواهند بود.
به لحاظ اقتصادی و نظامی نیز چین و روسیه قادر به پر کردن نقش آمریکا در خاورمیانه هستند و هم اکنون نیز چینی ها و روس ها در صدد فعال کردن پروژه های بلندپروازانه اعراب برای راه اندازی نیروگاه های اتمی هستند؛ ضمن آنکه چین با هوشمندی، روابط ایران و عربستان را ترمیم می کند تا هر دو طرف در سایه توسعه طلبی چینی، احساس امنیت و قدرت کنند و منافع راهبردی شان در شعاع شراکت سیاسی، محفوظ و مصون باقی بماند.
به این ترتیب، همه نشانه ها حاکی از آن است که چین در حال ظهور به عنوان یک ابرقدرت است و در این مسیر البته به همکاری و همراهی راهبردی و شراکت راهبردی قدرت هایی مانند روسیه نیاز دارد.
در مقابل، آمریکا که به طور مذبوحانه ای در حال دفاع از آخرین خاکریزهای تسلط خود بر سرنوشت ملت های دیگر به ویژه در خاورمیانه است، به شدت احساس خطر می کند و برای ایجاد موانع بزرگ و سنگین و به احتمال زیاد خطرناک و ویرانگر در مسیر کنونی چین، تلاش خواهد کرد و از همه ابزارهایش سود خواهد برد.
نظر شما