افغانستان به عنوان یکی از همسایگان ایران و کشوری که در حوزه تمدنی ایران فرهنگی قرار دارد، سالهاست درگیر جنگ و خونریزی است؛ داستان افغانستان، داستان دیروز و امروز نیست و همواره وجود داشته است و امروز هم به گونهای دیگر قابل مشاهده و لمس است. بنابراین ضرورت پرداختن به مسائل این سرزمین در جهت اصلاح و کمک به بهتر شدن آنان پیش از پیش خودنمایی میکند.
همین ضرورت باعث شد تا دانشگاه تربیت مدرس در ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۲، گفتوگویی سهجانبه میان اندیشمندان ایران، روسیه و افغانستان با عنوان «چشمانداز آینده افغانستان؛ نقش ایران و روسیه» را میزبانی کند که سخنرانان به مهمترین مسائل مبتلابه افغانستان پرداختند.
پیش از این، سخنرانی «سید عسکر موسوی» استاد مهمان در دانشگاه علامه طباطبایی با عنوان «افغانستان زخمخورده از جنگهای نیابتی و فاقد برنامه بومی است» منتشر شد. بخش دوم با عنوان «گفتوگوی داخلی و گسترش همگرایی منطقهای شرط توسعه افغانستان است» به اظهارات «نیکولای پلوتنیکف» رئیس مرکز اطلاعات علمی-تحلیلی آکادمی علوم روسیه اختصاص داشت.
در بخش سوم هم متن سخنرانی «سیدمحمد کاظم سجادپور» استاد دانشکده روابط بینالملل و معاون پیشین آموزش و پژوهش وزارت امور خارجه را میخوانیم:
افغانستان قربانی نگاهی عمودی و آمرانه است که ۲ میلیون کشته و ۹ میلیون آواره به بار آورده است
واکاوی سه دیدگاه در مناسبات ایران، افغانستان و روسیه
سجادپور در خصوص این که چگونه میتوان ایران، افغانستان و روسیه را با هم بفهمیم، سه دیدگاه را مورد بررسی قرار داد و گفت: نگاه نخست عمودی و آمرانه، نگاه دوم نگاه افقی و نرمانه و نگاه سوم ترکیبی از این دو دیدگاه است.
دیدگاه عمودی و آمرانه از سطح سیاست بینالملل به این سه کشور نگاه میکند؛ یعنی از زاویه مناسبات قدرتهای بزرگ با هم و نگاه کردن به اینکه چه کسی در راس هرم و قدرت جهانی است. ویژگی دوم این نگاه مربوط به این است که حاوی چه عناصری است؛ تسلط بر سرزمین، مهندسی اجتماعی بزرگ، افزایش قدرت، حذف مخالفان و همین طور توپ، باروت، تانک و هواپیما. نکته سوم در مورد نگاه عمودی معطوف به پایهگذاران و افراد موثر در این سطح است و نیز ژنرالها، دیپلماتها، دستگاههای اطلاعاتی و جاسوسی و البته خبرنگارانی که در خدمت آنها هستند.
ما چه دوست داشته باشیم چه نداشته باشیم چه بخواهیم صحبت کنیم و چه نکنیم افغانستان نه تنها در ۵۰ سال گذشته بلکه در ۲ سده گذشته مرکزی نگاهی به بالا و پایین بوده است. ایران هم همین طور و موضوعات مربوط به سیاست بینالملل به هیچ وجه قابل سرکشی نیست.
نکته آخر در مورد دیدگاه عمودی و آمرانه خروجی این نگاه است و خروجی این نگاه کشتار و تنش است. حتی تنش میان دستگاهها داخلی در قدرتهای بزرگ یعنی میان دستگاههای اطلاعاتی و نظامی بر این نگاه اثر میگذارد.
به گفته معاون پیشین آموزش و پژوهش وزارت امور خارجه ایران نگاه دوم نگاه افقی است؛ اولین سطح این نگاه سطح اجتماعی یعنی نگاه از پایین به بالا است. در این سطح، اجتماعات روس، ایران و افغانستان مطرح است. در این اجتماعات زنان و مردان ایرانی، مادران و پدران روسی و زن و مرد افغان مطرح است که همه در انسانیت شبیه هم هستند. اما دومین مساله ماده و موضوعات این نگاه چیست؟ زندگی روزمره، تحصیل فرزندان، پیدا کردن کار مناسب، احترام، معنادار کردن زندگی، شعر، داستان، قصه، گریه و خنده و آن چیزی که همه ما حس میکنیم.
نگاه عمودی را باید موازی با نگاه افقی یعنی از سطح اجتماعات و دریچه انسانی به کار برد تا زمینه همکاری و همزیستی گسترده شود
سومین مبحث این است که کنشگران این سطح مردمان عادی هستند. این مردمان عادی اگر زبان یکدیگر را هم صحبت نکنند زبان بدن همدیگر ر ا میفهمند. خروجی این سطح یک زندگی عادی و یک زندگی پرنشاط است. به نظر من در مورد این سه کشور این سطحها مهم است. بنابراین همه چیز در محدود به نگاه عمودی نیست. نگاه افقی بسیار بسیار مهم است. استفاده از نگاه افقی افق دید ما را باز میکند و در این زمینه حوزه همکاری و همزیستی بسیار گسترده است.
وی افزود: نگاه سوم واقعبینانهتر از در نظر گرفتن دو دیدگاه دیگر است. نگاه عمودی بر زندگی افقی مردم اثر دارد. افغانستان قربانی این نگاه عمودی است. برای نمونه ۲ میلیون کشته و ۹ میلیون آواره در افغانستان نتیجه این نگاه عمودی است و این اثرات در سطح افقی است. بنابراین هر ۲ را باید در کنار هم دید. معنای این نگاه این است که نمیتوان اینها را از هم جدا کرد. همچنین نمیشود یکی بر دیگری غلبه داد اما میشود به طور موازی آنها را مدیریت کرد.
چگونه میتوان نگاه عمودی و افقی را در مناسبات سه کشور به طور موازی به کار بست؟
به گفته سجادپور، نخست باید نگاه عمودی مهار شود یعنی مداخلات، فشارها و تغییر زندگی اجتماعی از بیرون و قدرت خارجی باید مهار شود و از میان برود و نگریستن از سطح دوم یعنی نگاه افقی برعکس باید افزایش پیدا کند و اینها به صورت موازی باید با هم در ارتباط باشند. این یعنی روابط رسمی خیلی مهم است و کسی نمیتواند روابط رسمی را نادیده بگیرد. از روابط رسمی باید برای از بین بردن محدودیتها و تهدیدات استفاده کرد و با فشار محیط را برای تعاملات افقی باز کرد.
استاد دانشکده روابط بینالملل در پایان سخنرانی خود به ضرورت همکاری سه جانبه میان سه کشور تاکید کرد و گفت: چه بخواهیم یا نخواهیم ایران، افغانستان و روسیه هم سرنوشت هستند و سرزمینهای ما روی همدیگر اثر می گذارند، همسایگان نزدیک و فاصله دور نزدیک هستیم و چارهای جز همزیستی نداریم و هر دو این مفهوم یعنی همسرنوشتی و همزیستی یک مفهوم را برجسته می کند و آن همکاری است.
نظر شما