سی و چهارمین سالی است که از رحلت ملکوتی بزرگ پرچمدار رسالت الهی در عصر ما، حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه میگذرد. موضوعی که همواره در این سالها مورد توجه قرار داشته عمدتاً سخن گفتن، شنیدن و نوشتن درباره اندیشه، ابعاد شخصیتی و منظومه سیاسی امام راحل عظیمالشان بوده است.
با مشاهده اشتیاق و نیاز نسل جدیدِ کشور به آشنایی بیشتر با امام و نیز نیاز نسلهای گذشته این انتظار میرود که اندیشهورزان برای پاسخگویی به این خواسته اساسی پیرامون آن به تحقیق و تفکر بپردازند و با انجام بررسیهای جامع و یا پژوهشهای موردی راجع به معرفیِ ابعاد، اندیشه و منظومه فکری و عملی امام خمینی روشنگری نمایند.
لذا نگارنده در این جستار، سعی در تبیین ابعاد این شخصیّت با عظمت برای خوانندگان دارد زیرا به گمان نویسنده یکی از مهمّترین اقداماتی که در پیشرفت ایران امروز و فردای ما، نقش سازندهای ایفا خواهد کرد، شناخت امام و راه انقلابی او و اندیشه و آموزههایی است که باید از ایشان بیاموزیم و بهکار بگیریم، در این صورت است که میتوانیم در تعالی بخشی زندگی و حیات خویش و برای حرکت به سمت تحقق اهداف تمدنی امام راحل از مشعل همیشه فروزان منظومه فکری، عملی او در این سیر بهره مند شویم.
توفیق عظیم امام راحل در رهبری یک انقلاب بیهمتا و بزرگ از سال ۴۱ تا پیروزی آن و براندازی یک نظام سلطنتی قدرتمند و سپس راهبری و هدایت یک نظام اجتماعی و سیاسی نوین طی ۱۰ سال پرسش های اساسی زیر را برای اهل اندیشه مطرح می نماید:
او چه ویژگیهای ممتازی داشت؟ اندیشه سیاسی که توسط وی، مهندسی و اجرا شد چگونه در ذهن و فکر ایشان، چیده و تنظیم شده بود؟ و چگونه موفق شد با استفاده از مبانی نظری و راهبردی خود برای ایجاد یک انقلاب بیهمتای جهانی و تشکیل حکومت جدید و نظام دینی اقدام نماید؟
امام خمینی(ره)، مرد علم و نظر بود. او در فقه و اصول و کلام و فلسفه و عرفان و در تاریخ و ادبیات به مرتبه استادی رسیده بود، در عین حال او مرد عمل و اقدام بود، زیرا در مقام اجتهاد و مرجعیّت با صدور فتوا، تکالیف عملی مومنان را مشخص می کرد و به همین لحاظ با واقعیّات زندگی مردم و مشکلات جامعه آشنا بود. مقام معظّم رهبری در جوار مرقد مطهّر و در سی و چهارمین سالگرد ارتحال امام در تعبیری جامع از خصوصیات این شخصیّت استثنایی تاریخ فرمودند:
امّا درباره امام بزرگوار اوّلین نکته این است که امام از سرآمدان تاریخ ما است؛ نه فقط از سرآمدان روزگار ما. سرآمدان کسانی هستند که در هر رشتهای، در هر بخشی از بخشهای معارفی و عملیِ انسانها دارای عظمتند. در میان بزرگان و اشخاص باعظمت، بعضیها یک سر و گردن از دیگران برترند که به اینها میگوییم سرآمد. در هر روزگاری سرآمدانی وجود دارند لکن بعضیها مخصوص روزگار خودشان نیستند، [بلکه] سرآمد تاریخند.
مقام معظم رهبری این تاکیدات را باتوجه به تلاشهای مذبوحانهای که در چندسال اخیر، توسط جریان نفوذ و تحریف و امام ستیزان و پادوهای داخلی آنها در عرصه سیاسی و رسانه ای کشور صورت گرفت و جولانگاهی برای حمله و تحریف میراث قیام امام فراهم ساخته بودند؛ باصراحت و جراتی مثال زدنی فرمودند: سرآمدان را نمی شود از حافظه تاریخ حذف کرد؛ نکته مهمّ مورد توجّه ما این است. سرآمدان را نه میشود حذف کرد، نه میشود تحریف کرد.
اگرچه بیان ایشان متضمّن این حاشیه نیز بود که، نه اینکه تبلیغات مخالفین نتواند چهرههای سرآمدان را بد معرّفی کند؛ زیرا رسانههای تبلیغاتی مدرن و امروزی که روزبهروز هم مجهّزتر میشوند، میتوانند شب را روز و روز را شب معرّفی کنند، میتوانند درباره چهرههای برجسته و منوّر هم دروغپردازی کنند، امّا این کف روی آب است.
معظّم له با قرائت بخشی از آیه ۱۷ سوره رعد مبنی بر این که"...امّا کف، بیرون افتاده از میان میرود ..." «فَاَمَّا الزَّبَدُ فَیَذهَبُ جُفاءً» افزودند: خورشید زیر ابر باقی نمی ماند. ابنسینا و شیخ طوسی، بعد از هزار سال از دورانِ خودشان، امروز میتوانند خودشان را با صدای رسا معرّفی کنند؛ شخصیّت آنها را نمیشود محو کرد، نمیشود از حافظه تاریخ زدود، نمیشود تحریف هم کرد. ابعاد شخصیّت امام بزرگوار ما از ابنسینا و شیخ طوسی وسیعتر است، متنوّعتر است.
خصوصیّاتی که در تشکیل شخصیّت امام بزرگوار دخالت دارند، به مراتب بیشتر است از خصوصیّاتی که در شخصیّت آنگونه برجستهها و سرآمدها حضور دارند. امام یک سرآمدِ همهجانبه است؛ هم در دانشهای دینی سرآمد است ــ امام در فقه، در فلسفه، در عرفان نظری، سرآمد است ــ هم در ایمان و تقوا و رفتارهای پرهیزکارانه سرآمد است، هم در استحکام شخصیّت و قوّت اراده سرآمد است، هم در قیامِ لله و سیاستورزیِ انقلابی و ایجادِ تحوّل در نظامِ بشری سرآمد و یگانه است.
این خصوصیّات در هیچکدام از سرآمدانِ تاریخِ ما با هم جمع نشده است [امّا] در امام بزرگوار این خصوصیّات با همدیگر جمع است.
و ادامه میدهند: این امام راهیچکس نمی تواند از حافظه تاریخ محو کند، نه امروز و نه در قرنهای آینده، و نمیتواند شخصیّت او را تحریف کند؛ اگرچه چند صباحی ممکن است دروغپردازی بشود، تحریف شخصیّت بشود، امّا در نهایت چهره درخشان امام، خود را با صدای رسا به همه معرّفی میکند؛ این خورشید را پشت ابر نمی شود نگه داشت.
امام راحل عظیم الشان، درعین فقاهت و مرجعیّت از سال ۴۱آشکارا و مستقیم وارد عرصه اقدام و مبارزه سیاسی فعال گردید و از او به عنوان بزرگترین و مهمترین رهبر مخالفان شاه یاد می شد. ایشان در تبعید پانزده ساله خود نیز به تعلیمات و تبلیغات انقلابی دست زد و کادرسازی و سازماندهی نمود. با چنین دستمایه و سابقهای از سال۵۶ به عنوان رهبر بلامنازع انقلاب اسلامی با بسیج مردمی، نظام شاهنشاهی را براندازی کرد. و از سال۱۳۵۷ تا هنگام رحلت، رهبر نظام جمهوری اسلامی بود.
در طول تاریخ ایران وجهان آدرسی قرون اخیر، شاید بی نظیر ویا لااقل کم نظیر است که مردی در اوج زهد و عرفان و علم، دست به ایجاد یک انقلاب مکتبی و کاملا مردمی زده باشد و یک قدرت بزرگ منطقه ای ومورد حمایت همه ابرقدرتها را ساقط نموده و سپس ۱۰ سال نیز در عین مرجعیّت، نقش رهبری سیاسی کشور و سرپرستی امّت را نیز ایفا کرده باشد.
پیرامون همین موضوع رهبر معظّم انقلاب اسلامی بیان می دارند: نکته بعد این است که امام بزرگوار ما سه عمل عظیم و بزرگ و تاریخی انجام داد، سه تحوّل بزرگ به وجود آورد، یکی در سطح کشور ایران، یکی در سطح امّت اسلامی، و یکی در سطح جهان؛ این سه تحوّل، هیچ کدام سابقه ندارد، شاید انسان نتواند پیشبینی کند که شبیه اینها و نظیر اینها در آینده هم به وجود بیاید؛ این مخصوص امام بزرگوار بود.
امّا تحوّل در سطح کشور این بود که انقلاب اسلامی را در این کشور به وجود آورد؛ انقلاب را مردم انجام دادند امّا امام به وجود آورد. این انقلاب، یک ساخت سیاسی سلطنتی را در هم شکست و مردمسالاری را جایگزین آن کرد؛ این انقلاب، یک نظام دستنشانده و ذلیل در مقابل قدرتها را از میدان خارج کرد و یک نظام مستقل و متّکی به عزّت ملّی را جایگزین آن کرد؛ این انقلاب، یک حکومت ضدّ اسلام را از میدان خارج کرد، به جای آن یک حکومت اسلامی پایهگذاری کرد و بنا نهاد؛ این انقلاب، استبداد را به آزادی، بیهویّتی روزافزون این ملّت را به هویّت ملّی و به اعتماد به نفْس تبدیل کرد؛ این انقلاب، یک ملّت چشمدوخته به دست اجانب را به نیروی "مامی توانیم"مجهّز کرد.
به گمان نگارنده امام خمینی رضوان الله تعالی علیه به پشتوانه مبانی نظری و راهبردی خود، باسازماندهی و انسجام بخشی به توان درونی مردم مسلمان نهضت عظیم تاریخی، انقلابی وسیاسی، را در بین امّت اسلامی و سطح جهانی شکل داد که تا امروز، این چنین در تحقق اهداف خود قرین تحوّل و توفیق شده است و چنانکه امام در براندازی نظام شاهنشاهی و استقرار نظام جمهوری اسلامی از این اندیشه منسجم استفاده کرد، اینک ما نیز به عنوان نسل گذشته و حال باید در حفظ وگسترش و اصلاح و تکمیل جامعه و دولت برخاسته از انقلاب او و رفع موانع و مشکلات اقتصادی، معیشتی، فرهنگی، معنوی، سیاسی، حکومتی موجود با دغدغه و بدون خستگی و با ایمان الهی و اعتماد و توکل به خدای قادر متعال پیگیر اهداف و تمدّن مطلوب او باشیم.
در همین رابطه امام خامنه ای در ادامه مبحث قبلی خود اظهار میدارند: امّا آنچه در سطح امّت اسلامی روی داد ــ تحوّل در سطح امّت ــ [این بود که] امام جریان بیداری اسلامی را به راه انداخت. دوره انفعال و بیتحرّکی در دنیای اسلام، با حرکت امام، به سمت ضعف و نابودی حرکت کرد. امروز امّت اسلامی نسبت به دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و دوران قبل از امام، پُرتحرّکتر، فعّالتر، آمادهتر، سرزندهتر است، اگرچه همچنان نیاز به بیشتر کار کردن در این زمینه محسوس است.
مسئله فلسطین پس از آنکه به خیال صهیونیستها و پشتیبانانشان یک مسئله تمامشده به حساب میآمد و دیگر بنا نبود فلسطینی مطرح بشود، با حرکت امام و تحوّل امام در سطح امّت اسلامی، به مسئله اوّل جهان اسلام تبدیل شد. امروز مسئلهی فلسطین، مسئلهی اوّل جهان اسلام محسوب میشود. امروز فلسطین در کانون توجّه ملّتها مسلمان است.
طنین صدای رهبران فلسطینی از فراز سفارت رژیم صهیونیستی در تهران در اوّل انقلاب، دنیا را تکان داد و به لرزه درآورد؛ همه فهمیدند که دوران جدیدی در زمینه فلسطین آغاز شده است؛ در کالبد افسردهی ملّت فلسطین جانی دمید و امروز شما میبینید که ملّت فلسطین حضور خودش را با قوّت و قدرت اثبات میکند و سخن خودش را به دنیا میرساند. در روز قدس نه فقط در ایران یا در تهران، حتّی در پایتختهای جهان غیر مسلمان، مردم از فلسطینیها حمایت میکنند و دفاع میکنند؛ این هم تحوّل در سطح امّت.
تحوّل سوّم، تحوّل در سطح جهان است. امام فضای معنویّت و توجّه معنوی را در دنیا زنده کرد، حتّی در کشورهای غیر مسلمان. معنویّت در زیر لگدکوبیِ سیاستهای مادّیگری و ضدّ معنوی از بین رفته بود. واکنش مردم در مقابل تهاجم دستگاههای صهیونیستی و استکباری برای ترویج مادّهگرایی، واکنش منفعلانهای بود.
معنویّت از یادها رفته بود. حرکت امام بزرگوار، رنگ معنوی را در دنیا دوباره زنده کرد. البتّه این نکتهی آخر با واکنش شدید همان مراکز قدرت مواجه شده و [آنها] امروز با انگیزهی بیشتر، تهاجم به معنویّت را در سطح دنیا به هر جا که بتوانند، با شیوههای مخصوص خود دارند پیش میبرند، که بعضی از شیوههای آنها آنقدر مفتضح است که انسان از اسم بردن آنها خجالت میکشد. این هم نکته دوّم درمورد امام.
نکتهی بعد، نکتهی مهمّی است؛ آن نکته این است که ما از خودمان سؤال میکنیم که امام این کارهای بزرگ را به پشتیبانی و کمک کدام عاملِ سختافزاری یا نرمافزاری انجام داد؟ آن عاملی که توانست به امام کمک کند و امام را در این میدان پیش ببرد و او احساس خستگی نکند و بتواند این کارهای بزرگ را انجام بدهد و این کوههای بزرگِ موانع را از سر راه بردارد، چه بود؟
امام، عامل کمککننده سختافزاری نداشت؛ نه پول داشت، نه ابزار تبلیغی داشت، نه رادیو داشت، نه خبرگزاری داشت، نه هیچکدام از سیاستهای دنیا از او حمایت میکردند و [به او] کمک میکردند. عامل سختافزاری امام، یک صفحه کاغذ بود که بیانیّه در آن بنویسد، یک تکّه نوار بود که صدای او را ضبط کند و به گوش این و آن برساند؛ عامل سختافزاری و کمککار سختافزاری نداشت؛ هر چه بود، در کمکِ عامل نرمافزاری امام بود؛ عامل نرمافزاری امام چه بود؟ این مهم است.
این عامل نرمافزاری را می توان با بیانهای مختلف بیان کرد. من امروز دو عنوان را، دو تعبیر را از این عامل کمککننده به امام انتخاب کردهام و اینها را می خواهم مطرح کنم؛ آن دو عامل عبارت است از «ایمان» و «امید». آن چیزی که امام را در این راه پیش برد، او را قادر کرد که این تحوّلهای عظیم را در سطح کشور، در سطح امّت، در سطح جهان برای طول تاریخ به وجود بیاورد، عبارت بود از ایمان او و امید او؛ ایمان و امید.
رهبر معظّم انقلاب اسلامی درجوار مرقد مطهّر امام رضوان الله تعالی علیه به جایگاه رفیع دو عنصر" ایمان و امید" در جهانبینی و اصول اعتقادی مکتب امام(ره) وبرای رسیدن به اهداف اشاره میکند و این دو را نیز در ارتباط کامل با هم وحقیقت "اسلام" میداند. زیرا همه مکتبها اعم از الهی وانسانی، هرکدامشان برای انسان و جامعه و تمدّن مطلوب خود، شاخصهایی متفاوت ارائه کرده اند، به عنوان نمونه مکاتب بزرگ معاصر یعنی لیبرالیسم و اسلام اگر با هم مقایسه شوند خواهیم دید شاخصهای جوامع مطلوب این دو نیز با یکدیگر تفاوتهای اساسی دارند.
باتوجه به تفاوت در شاخصها و ماهیّت تمدنهای مطلوب هر کدام، طبعا انتخاب وسیله، خط مشی و راهبرد در چگونگی تعقیب اهداف و آرمانها یشان نیز باهم متفاوت است. لذا در مکتب توحیدی امام "ایمان" به خدا معنای ویژه ای دارد. ایمان به خدا در مسائل عینی مانند مبارزه بااستکبار، به معنای ایمان به همه وعدههای الهی است که تخلّف ناپذیر است.
امام به وعدههای الهی اعتقاد داشته است و این اعتماد به وعده الهی بوده است که گام های مستحکم امام را در راه طولانی مبارزاتش به حرکت در آورده است. ایمانی که نقطه آغازین دین اسلام است لیکن ابتدا از احکام و حکومت و اصلاح و عمل و تربیت معنوی و امید آفرینی آغاز میشود، آنگاه به ریشه و اساس اسلامی یعنی توحید و اعتقادات می رسد. یعنی تحقیق و تبلیغ و تعلیم توحید در مکتب امام، زمانی به غایت می رسد و کمال مییابد که منبعث و مبتنی برآن، حکومت صالح اسلامی درعمل و اجرا به وجود آمده باشد، و به فرموده مقام معظّم رهبری این اسلام، نه اسلام سرمایهداری است و نه اسلام التقاطیِ روشنفکرنماهایِ بیاطلاع وبیخبر.
درحالی که ممکن است، سیره روشنفکرانی که تشرّع اسلامی را قبول ندارند، فقه اسلامی را قبول ندارند وحتی افراد متحجّری که توانایی یک استنباط نو از متون را ندارند آن باشد که حداکثر به تجویز و توصیههای فردی اکتفا کرده ودر عمل و نظر هم با طاغوت های زمان خود وارد درگیری نشوند لیکن امام، اسلام کتاب و سنّت با اجتهاد متقن و فهم درست از اسلام را، درنظر دارد، یعنی ایمان وعمل صالح را در ارتباط با هم کامل میداند و به قول حافظ:"نه من ز بی عملی در جهان ملولم و بس؛ ملالت علما هم زعلم بیعمل است!
در ادامه رهبر معظّم انقلاب اسلامی تصریح میکنند که: این، اسلام امام بزرگوار است. اسلامِ افرادِ متحجّری را که اسم اسلام را میآورند، درس اسلام را ممکن است زمزمه هم بکنند، امّا اسلامی را که بیشترِ احکام مربوط به زندگی اجتماعی و حکومت وسیاست است قبول ندارند، و بیمسئولیّتی را در امور سیاست و امور اجتماعی ترویج میکنند، امام قبول ندارند، این هم اسلام.
امام خامنهای در ادامه این مباحث می فرمایند: وقتی که ما ایمان به خدا را در مسائل عینی، در مسئله مبارزه با استکبار مطرح میکنیم، معنای ویژهای دارد. ایمان به خدا در این مقام به معنای ایمان به وعدههای الهی است. خدای متعال در قرآن وعدههایی داده است که این وعدهها تخلّفناپذیر است.
وعده داده است «اِن تَنصُرُوا اللَهَ یَنصُرکُم وَ یُثَبِّت اَقدامَکُم»؛ وعده داده است که «وَ لَیَنصُرَنَّ اللَهُ مَن یَنصُرُه»؛ وعده داده است که «اِنَّ اللَهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذینَ آمَنوا»؛ وعده داده است که «وَ اَمّا ما یَنفَعُ النّاسَ فَیَمکُثُ فِی الاَرض»؛ اگر خدا را نصرت کنید خدا به شما ثبات قدم خواهد داد و شما را نصرت خواهد کرد؛ آنچه به سود مردم است، ماندگار است، ماندنی است و کف های روی آب، رفتنی است و ناحق و باطل همان کف روی آب است و حق یعنی حقیقت اسلام، عبارت است از آنچه خواهد ماند؛ اینها وعدههای الهی است؛ اِنَّ اللَهَ لا یُخلِفُ المیعاد؛ خدا وعدههای خودش را تخلّف نخواهد کرد.
امام، در فهم اسلام و تبیین اسلام، نه این نظراتِ سستِ بهاصطلاح روشنفکرانه را قبول می کند ــ نظراتی که تشرّع اسلامی را قبول ندارند، فقه اسلامی را قبول ندارند، ادّعای اسلام هم می کنند! اینها را امام قاطعاً رد می کند ــ و نه اسلامِ افرادِ متحجّر که تواناییِ این را ندارند که یک استنباط نو از متون اسلامی را بفهمند و قبول کنند و به آن باور داشته باشند؛ هیچ کدام از اینها را امام نمیگوید. امام، اسلام کتاب و سنّت با اجتهاد متقن و فهم درست از اسلام [را در نظر دارد]؛ این، اسلام امام بزرگوار است. اسلامِ افرادِ متحجّری را که اسم اسلام را میآورند، درس اسلام را ممکن است زمزمه هم بکنند، امّا اسلامی را که بیشترِ احکامش مربوط به زندگی اجتماعی و حکومت و سیاست است قبول ندارند، و بیمسئولیّتی را در امور سیاست و امور اجتماعی ترویج میکنند، امام قبول ندارد. این هم اسلام.
ایمان و اعتقاد به مردم در مکتب امام نکته دیگری بود که معظمله در این مراسم به آن توجه داده و فرمودند: در طول این سالها مکرّر افرادی پیش امام اظهار نگرانی میکردند که ممکن است مردم تاب نیاورند و نتوانند این راه دشوار و سنگین را با گامهای امام طی کنند؛ امام میفرمود نه، من مردم را بیشتر از شما و بهتر از شما میشناسم؛ و حق با او بود؛ میدانست که مردم اگر تشخیص بدهند که این راه، راه خدا است، همه مشکلات را در این راه تحمّل میکنند. خانوادههای شهید داده این فهم امام را تصدیق کردند؛ جوانهای فداکار در طول این سالهای متمادی، این برداشت امام را تأیید کردند؛ اجتماعات عظیم ملّت ایران در بزرگداشت دین و مسائل دینی و مباحث انقلابی، این برداشت امام را تأیید کرد.
امام خامنهای روحی فداه پس از تبیین جایگاه و ابعاد مختلف امید در گفتار و رفتار حضرت امام از آن به عنوان یک عنصر دائمی دردل امام یاد کرده و فرمودند: و امّا «امید» امام. امید در دل امام یک عنصر دائمی بود. امید، موتور حرکت امام بزرگوار بود. این امید در رفتار امام، در گفتار امام بوضوح دیده میشود. امام در دهه ۲۰، در آن نوشته معروف، از قیام لله سخن می گوید؛ آیه «اَن تَقوموا لِلّهِ مَثنیٰ وَ فُرادیٰ» را [نوشته است]. آن نوشتهای که به خطّ خود امام است و امروز در کتابخانهی مرحوم وزیری در یزد حفظ میشود، مال دهه ۲۰ است. در دهه ۴۰، این قیام را به طور عملی خودش انجام داد و وارد میدان قیام شد. در دهه ۶۰ که دهه طوفانهای مهیب نظامی و امنیّتی و سیاسی بود، خم به ابرو نیاورد. از دههی ۲۰، تا دهه ۴۰، تا دهه ۶۰، این رشته پایاننیافتنی امید، این سرچشمه جوشان امید در دل امام، این تأثیرات را گذاشت.
خود امام بزرگوار در یک بیانی که در نوشتههای ایشان ثبت شده و منتشر شده، می گوید که من در طول سالهای مبارزه تا پس از پیروزی هرگز دچار یأس نشدم و معتقد بودم که وقتی ملّت چیزی را بخواهد، آن چیز حتماً تحقّق پیدا می کند. این امید امام هم ناشی از ایمان او بود. وقتی شما ایمان روشنی به مبدأ حقیقی و به خدای متعال دارید، این شعلهی امید در دل شما روشن خواهد بود و خاموش نمی شود. امید و ایمان روی هم اثر می گذارند. ایمان امیدآفرین است. تحقّق امیدها ایمان را افزایش میدهد؛ اینها روی هم تأثیر می گذارند.
البتّه وقتی میگوییم امید، نباید امید را با تصوّرات و خیالات فریبگر اشتباه کرد. امید یعنی آن حالتی که با حرکت همراه است؛ با تنبلی و سکون نمیسازد. کسی که امید دارد به اینکه به سرمنزل برسد، راه می رود. اینکه کسی بنشیند و در عین حال امیدوار باشد که به منزل خواهد رسید، این نشدنی است؛ این فریبگری، در روایات و ادعیه به «اغترار بالله» تعبیر شده است که مذمّت شده؛ اینکه انسان بدون حرکت، بدون تلاش آرزو بکند که به یک مقصودی برسد؛ نه، تلاش لازم است؛ امام این امید را داشت و تلاش میکرد.
معظّم له دربخش دیگری از بیانات خود به چه باید کرد؟ و ارائه راهبرد و خط مشی پرداخته و یادآور می شوند: حالا ما هستیم و درس گرفتن از امام. امروز امام به ما چه توصیهای می کند؟
برادران عزیز، خواهران عزیز، ملّت عظیم ایران، جوانان خوشروحیه و پُرتلاش سراسر کشور!
باید به توصیه امام گوش فراداد. امام بزرگ است، سرآمداست، زنده است، باماحرف دارد، با ما حرف می زند ما هم راه طولانیای در پیش داریم؛ ما هم کارهای بزرگی در پیش داریم؛ [لذا] احتیاج به توصیهی امام داریم. امام به ما چه توصیهای می کند؟ یقیناً بزرگترین توصیه امام، ادامه [دادن] راه اوست، نگهبانی از میراث اوست؛ این بزرگترین توصیهی امام بزرگوار ما است. ما باید همان سه تحوّلی را که امام در داخل کشور، در سطح امّت و در سطح جهان ایجاد کرد، تعقیب کنیم، دنبال کنیم، حفظ کنیم.
دنبال کردن این هدف امروز البتّه اقتضائاتی دارد که با اقتضائات زمان امام فرق میکند؛ این را میدانیم. مسلّماً در دوران هوش مصنوعی و کوانتوم و اینترنت و امثال این پیشرفتهای علمی، نمیشود با همان شیوههای چهل سال قبل، دوران تلفنهای کذایی و ضبطصوتهای کذایی، با آن ابزارها امروز کار کرد. امروز برای پیشرفت این هدف، ابزارها بایستی متناسب با زمان انتخاب بشود؛ تردیدی در این نیست. ابزارها تغییر پیدا میکند، امّا آنچه تغییر پیدا نمی کند جبههبندیها است. جبههبندیها عوض نشده است، تغییر پیدا نکرده است و تغییر پیدا نخواهد کرد.
هدفها تغییر پیدا نمی کند؛ جبههبندیها تغییر پیدا نمی کند؛ جبههی دشمن، جبههی استکبار، جبههی زورگویی، جبهه صهیونیسم و قدرتمندان زورگو و متجاوز عالم، امروز هم مثل دیروز در مقابل ملّت ایران صف کشیدهاند؛ البتّه تفاوتی که امروز در این جبههبندی ایجاد شده، این است که ملّت ایران قویتر شده، آنها ضعیفتر شدهاند؛ ولی جبههبندی همان جبههبندی است. آنچه می تواند مثل درّهی خطرناکی در مقابل حرکت ما بُروز بکند، این است که ما این دشمنی را فراموش کنیم، این جبههبندی را فراموش کنیم. هر وقت فراموش کردیم، ضربه خوردیم.
این تحوّلهایی که امام ایجاد کرد و امروز ملّت ایران نیاز دارد، احتیاج دارد که اینها را دنبال بکند و حیات او، قدرت او، عزّت او، اصلاح کار ملّت ایران، وابستهی به دنبال کردن این تحوّلات امام است، این تحوّلها دشمنان سرسختی دارد، دشمنان پُربغضوکینهای دارد. در همه جای دنیا آن کسانی که در فکر تجاوز به ملّتها و کشورهای دیگر هستند، هر کشوری را که بتوانند به او تعرّض کنند، تعرّض میکنند؛ پایگاه می سازند، نفتش را می برند، مردمش را قتل عام می کنند؛ آنجایی که بتوانند، هر جنایتی بتوانند انجام می دهند؛ این وجود دارد.
معظّم له ادامه می دهند: اگر چنانچه در مقابل این حرکت، ملّت ایران بخواهد حرکت کند، به چه چیزی احتیاج دارد؟ من عرض می کنم، احتیاج دارد به همان نرمافزاری که امام در وجود خود داشت و به مردم توصیه می کرد؛ یعنی ایمان و امید.
ایشان گفتار خود را با نقد برخی موضعگیریها و دیدگاههای دولتهای گذشته مبنی بر امتیازدهی و عقب نشینی از مواضع به ویژه در دولت آقای هاشمی رفسنجانی خطاب به جوانان فرمودند: این را هم بخصوص جوانهای ما توجّه داشته باشند که دشمنی استکبار با ملّت ایران با عقبنشینیهای موضعی از بین نمیرود. بعضیها اشتباه میکنند، خیال میکنند [اگر] ما در فلان قضیّه عقبنشینی کنیم، این موجب میشود که دشمنی آمریکا یا دشمنی استکبار جهانی یا صهیونیستها با ما کمتر بشود؛ نه، این خطا است.
در موارد متعدّدی عقبنشینیهای ما موجب شد که آنها جلو آمدند و بیشتر متعرّض شدند. در برخی از دولتهای این چند دهه، بودند کسانی که عقیدهشان این بود باید در یک مواردی به طرف مقابل، به جبههی مقابل امتیاز بدهیم و یک مقدار عقبنشینی کنیم. در یکی از این دولتها، همان کشورهایی که ما در مقابل آنها عقبنشینی کرده بودیم، رئیسجمهور ما را به دادگاه غیابی کشاندند؛ برای رئیسجمهور ایران کیفرخواست در دادگاه صادر کردند.
در یکی از آن دولتها که متأسّفانه گویا کمک هم به آمریکاییها شده بود، ایران را «محور شرارت» نامیدند. اینها به این عقب نشینیها راضی نمیشوند. آنچه آنها می خواهند، این است که ایران را به دوران قبل از انقلاب برگردانند؛ ایران وابسته، ایران بیهویّت، ایران چشمدوخته به دست این و آن؛ آنها این را میخواهند. آنها با این عقبنشینیها قانع نمی شوند؛ اشتباه نکنیم.
معظّم له درنهایت مهمترین مطالبه خود از ملّت ایران و جوانان راتلاش برای زنده نگاه داشتن راهبرد امام یعنی دو عنصر ایمان وامید درکشور دانسته درادامه بیانات خود افزودند:
آنچه من به ملّت ایران، به شما جوانهای عزیز عرض می کنم، این است: من می گویم هر که ایران را دوست دارد، هر که منافع ملّی کشور را دوست دارد، هر که بهبود اوضاع اقتصادی را دوست دارد، از مشکلات اقتصادی و معیشتی رنج می برد و می خواهد آن را اصلاح کن باید تلاش کند، هر که به دنبال جایگاه باعزّت ایران در نظم جهانیِ پیش رو است، هر که این چیزها را دوست دارد، باید برای" ترویج ایمان و ترویج امید" در ملّت تلاش کند، این وظیفه است؛ این وظیفهی همهی ما است؛ این همهی حرف من با نخبگان، با هستههای انقلابی، با مجموعههای سیاسی، با همهی آحاد مردم متعهّد است. باید همه ما تلاش کنیم تا در این کشور ایمان و امید زنده بماند.
توصیه من تقویت ایمان و امید است، و آماج دشمن هم همین ایمان و امید است. تلاش وسیع دشمنان ــ که حالا چند جملهای عرض خواهم کرد ــ متوجّه این است که ایمان و امید را در مردم از بین ببرد؛ ایمان مردم را تضعیف کند، شعلهی امید را در دلهای مردم، بخصوص جوانان خاموش کند. ما توصیه می کنیم باید ایمان و امید را تقویت کرد. دشمن تلاش می کند ایمان و امید را از بین ببرد. حفظ استقلال ملّی، به ایمان و امید است. حفظ عزّت ملّی، حفظ منافع ملّی، با ایمان و امید است؛ اینها همه دشمن دارد. حفظ منافع ملّی ما دشمنان عنودی دارد، دشمنان لجوجی دارد؛ هر کاری از دستشان بربیاید می کنند و تا امروز کردهاند.
ایشان درادامه به تلاشهای چند دهه گذشته دستگاههای امنیّتی وسیاسیو پشتیبانی دشمنان علیه ملت ایران اشاره و فرمودند: هر کار توانستند علیه ملّت ایران انجام دادند؛ در موارد معدودی پیشرفت هم کردند، در اغلب موارد هم به توفیق الهی مغلوب و منکوب ملّت ایران شدند.
همه توجّه کنند!
آخرین تلاش دشمن ــ البتّه آخرین تلاش تا حالا؛ در آینده کارهایی خواهند داشت ــ همین اغتشاشهای پاییز گذشته بود. توجّه کنید!
طرّاحی این اغتشاش های پاییز گذشته در اتاقهای فکر کشورهای غربی انجام گرفت؛ طرّاحیاش آنجا شد. طرّاحی جامعی هم انجام دادند؛ طرّاحی در اتاقهای فکر غربی، پشتیبانی مالی و رسانهای و تسلیحاتی به وسیله دستگاههای امنیّتی غربی. پشتیبانی کردند؛ هم پشتیبانی مالی کردند، هم پشتیبانی تسلیحاتی کردند، هم پشتیبانی رسانهای وسیع و گسترده انجام دادند. پادوییاش را به وسیلهی تعدادی از عناصر خائنی که پشت به وطن کرده بودند انجام دادند؛ پادوییاش را عناصری کردند که به کشورشان خیانت کردند؛ از اینجا رفتند خارج و مزدور و عامل سیاستهای دشمن ایران شدند؛ نه فقط دشمن اسلام و دشمن جمهوری اسلامی، [بلکه] دشمن ایران. یک عدّه هم پیادهنظامِ اینها در داخل بودند. این پیادهنظام ترکیبی [بود] از تعداد معدودی آدمهای مغرض، تعداد بیشتری آدمهای غافل و احساساتی و کمعمق و جمعی هم اراذل و اوباش؛ اینها هم پیادهنظام این اغتشاش بودند.
از اتاقهای فکر دشمنان در کشورهای غربی بگیرید تا اراذل و اوباش خیابانهای تهران و بعضی شهرهای دیگر؛ این، مجموعه این حرکت بود. فکر همه جایش را کرده بودند؛ رادیوها و تلویزیونهای کشورهای خارجی بیملاحظه، بدون رودربایستی ساختن بمب دستی را به مردم یاد میدادند؛ شعار تجزیهی ایران را در زبانهای اینها قرار دادند؛ حرکت مسلّحانه داخل خیابانها را با سلاحهای قاچاق ترویج کردند؛ اراذل و اوباش شان، جوان دانشجو یا طلبه بسیجی، یا عنصر انتظامی، یا عنصر بسیجی را در خیابان، جلوی چشم مردم با شکنجه به قتل رساندند و شهید کردند. توجه کنید تا عظمت ملّت ایران و عظمت انگیزه و ایمانی که در ملّت ایران هست بیشتر روشن بشود.
امروز با وجود همه این دستگاهها، شما نگاه کنید ببینید جوان ایرانی چه عظمتی از خود نشان می دهد!
جلوی چشم مردم با شکنجه به قتل رساندند و شهید کردند. توجّه کنید تا عظمت ملّت ایران و عظمت انگیزه و ایمانی که در ملّت ایران هست بیشتر روشن بشود. در داخل اراذل و اوباش اینجور حرکت کردند، افراد مغرض آنجور شعار دادند، در خارج هم بعضی از سیاستمدارانِ سطوح بالای دولتی با همین دشمنها عکس یادگاری گرفتند. اینها خیال می کردند کار، تمامشده است. طرّاحی آنها جوری بود که فکر میکردند کار جمهوری اسلامی تمام شده، فکر میکردند می توانند ملّت ایران را به خدمت بگیرند.
احمق ها باز هم اشتباه کردند، باز هم ملّت را نشناختند. البتّه ملّت ایران به آنها بیاعتنائی کرد، به فراخوان آنها اعتنائی نکرد. جوان های متعهّد در خیابانها، در دانشگاهها توانستند کارهای بزرگی انجام بدهند. بسیج دانشجویی، بسیج اقشار در داخل شهرهای کشور، مردم متعهّد و متدیّن، وظایف خودشان را انجام دادند، دشمن را ناکام کردند. نقشهی دشمن باطل شد ولی این هشدار به همه داده شد که از کید دشمن غفلت نکنید؛ از کید دشمن غفلت نکنید!
حضرت امام خامنهای با اشاره به مهمترین راهبرد عملیاتی دشمن خطاب به جوانان فرمودند: سعی دشمن این است که جوان ایرانی را ناامید کند. خب مشکلاتی در کشور وجود دارد؛ این مشکلات را مرتّب به رخ جوان ایرانی میکشند. مشکل معیشتی هست، مشکل گرانی هست، مشکل تورّم هست؛ این مشکلات وجود دارد؛ دشمن سعی میکند این مشکلات را ــ که همه این مشکلات قابل رفع است و انشاالله رفع خواهد شد به توفیق الهی، به حول و قوّهی الهی ــ ابزاری کند برای خاموش کردن نورِ امید در دل جوانها؛ در حالی که اینها عوارض قابل رفعی هستند.
مشکلات نباید امید را تضعیف کند. ما اگر مشکلات را مشاهده می کنیم، باید انگیزهمان تقویت بشود برای پیدا کردن راههای رفع مشکل و کمک به آنهایی که در میدان، در مقابل این مشکلات ایستادهاند و برای رفع آنها دارند تلاش می کنند. البتّه ما مشکلاتی داریم امّا در مقابل آن، پدیدههایی داریم که همه امیدآفرین است.
من به جوانهای عزیزمان عرض میکنم که دشمن نمیخواهد بگذارد که ما این پدیدههای امیدآفرین را ببینیم. پدیدههای امیدآفرین بمراتب بیشتر از مشکلات است، پیشرفتهای کشور در عرصه علم، در عرصه فنّاوری، در ایجاد زیرساختهای صنعتی و کشاورزی، در ایجاد ساختارهای بسیار مهمّ حمل و نقل، پیشرفتهای کشور در تربیت نیروی انسانی، در کشاندن فعّالیّتهای عمرانی به نقاط دوردست و محروم کشور ــ اینها الان دارد انجام می گیرد ــ در سیاست بینالمللی، در اعتلا و عزّت ملّی، در اقتدار نظامی و دفاعی کشور؛ اینها حقایق امیدزا است؛ دشمن میخواهد ما این حقایق را فراموش کنیم، از یادمان ببریم، جوان ما از اینها مطّلع نشود. این واقعیّتها از آینده روشنی خبر میدهد.
ایشان در ادامه افزودند: وقتی شما راجع به امید صحبت می کنید، بعضی دوست دارند در این امیدواریِ شما با ذکر همین مشکلات خدشه کنند؛ اگر شما از امید صحبت کنید، می گویند شما از واقعیّتها خبر ندارید. چطور ممکن است از واقعیّتها کسی خبر نداشته باشد؟ واقعیّتی که آنها می گویند، همین واقعیّت های اقتصادی است، همین مشکلات معیشتی است؛ اینها را همه خبر دارند، همه از این رنج می برند؛ در این شکّی نیست.
بعضی برای اینکه امید را در دلها بکشند، اشاره می کنند به اینکه در لایههای اجتماعی، کسانی هستند که دغدغه دین و ایمان و انقلاب ندارند؛ خب بله، [امّا] مخصوص امروز نیست؛ دههی ۶۰ هم که جبههها آنجور مملو و سرشار از جوانهای مؤمن بود، یک عدّهای در شهرهای بزرگ، در تهران، بیخیال و بیاعتنا راه می رفتند، نه فقط احساس مسئولیّت نمیکردند، مسئولین را مسخره هم می کردند! شما نگاه کنید شرححال شهدا و رزمندهها را؛ اینها وقتی که میآمدند در شهرهای بزرگ ــ بخصوص شهرهای بزرگ ــ احساس دلتنگی می کردند که [این] به خاطر همین پدیده بود.
دهه ۶۰، دهه اوّل انقلاب، از این حوادث وجود داشت؛ این جای تعجّب ندارد. امروز هم البتّه هستند کسانی که نه به انقلاب، نه به اسلام و حتّی نه به تعهّد ایرانی پایبند نیستند؛ بله، امّا ملّت ایران اینها نیستند. در زمان خود رسول اکرم هم یک عدّهای عاشق شهادت بودند، مشتاق جهاد بودند، اگر امکانِ رفتن به جبهه نداشتند گریه میکردند، یک عدّهای هم در مدینه بودند که «مَرَدوا عَلَی النِّفاق»؛ قرآن دربارهی آنها میگوید «مَرَدوا عَلَی النِّفاق»، یا یک جای دیگر [می گوید:] «لَئِن لَم یَنتَهِ المُنافِقونَ وَ الَّذینَ فی قُلوبِهِم مَرَضٌ وَ المُرجِفونَ فِی المَدینَة»؛ در خود مدینهی پیغمبر، کسانی بودند که قرآن از آنها به «مُرجِفون» تعبیر میکند؛ شایعهپراکنان، ترسپراکنان، تردیدپراکنان، شبههپراکنان؛ در زمان پیغمبر! تازه در زمان پیغمبر نه اینترنت بود، نه شبکههای اجتماعی بودند، نه اینهمه تلویزیون بود.
امام خامنهای در انتهای بیانات بسیار مهمّ خوددرسی و چهارمین سالگرد ارتحال بنیانگذار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه با یادآوری ظرفیت گسترده جهادی و مقاوم نسل جوان کشور با برشماری وظایف خطیر اقشار مختلف کشور به ویژه نسل جوان کشور درمقابل با شیوههای دشمنان فرمودند:
در سرتاسر کشور، هزاران هسته مقاومت در مساجد و در هیاتها داریم؛ از این هستههای مقاومت، جوانهایی بر میخیزند به عنوان مدافع حرم، به عنوان مدافع امنیّت، به عنوان بسیجی دانشجو.
نقطهی امیدآفرین این است که در این تلاش همهجانبهی دشمن، شما میبینید در چنین شرایطی که دشمن شمشیر را از رو بسته، دانشجوی انقلابی در فلان دانشگاه فحش ناموسی میشنود، از میدان خارج نمی شود؛ طلبهی بسیجی زیر شکنجه به شهادت میرسد، حاضر نیست حرفی را که دشمن می خواهد بر زبان جاری کند. مجاهدان فداکار، مدافعان حرم، فعّالان سختکوش جهاد تبیین، گروههای کمک مؤمنانه، اردوهای جهادی، اینها همه جوانهای این کشورند.
با وجود اینترنت، با وجود شبکههای اجتماعی، با وجود اینهمه لغزشگاهها، جوانهای ما در این راه دارند حرکت می کنند. گاهی اوقات شما میبینید از یک روستا یک شخصیّت منوّر و نورانی برمیخیزد؛ از یک روستای اطراف شهریار یک جوان فداکار و نورانی مثل مصطفیٰ صدرزاده به وجود میآید. ما از این مصطفیٰهای صدرزادهها در تمام سرتاسرکشور بسیار داریم، هزاران داریم؛ اینها همه امیدبخش است. ما همه وظیفه داریم؛ نخبگان وظیفه دارند؛ هستههای انقلابی وظیفه دارند؛ فعّالان دانشگاهی، فعّالان حوزوی، صاحبان جایگاه های اجتماعی بویژه کسانی که حرف آنها به گوش مردم میرسد، مردم حرف آنها را میشنوند، اینها وظیفه دارند؛ وظیفه این است که ایمانها را تقویت کنند، امیدها را تقویت کنند، شبههها را برطرف کنند، شیوههای دشمن در شبههآفرینی و یأسآفرینی را خنثی کنند.
و من به شما عرض بکنم یکی از این شیوهها بدبین کردن جوانان به مسئولان کشور، به حرکت کشور، به حرکت سیاسی کشور، به حرکت اقتصادی کشور و بدبین کردن افراد به یکدیگر است؛ این از شیوههای دشمن است؛ با این مقابله کنید. یکی از شیوههای دشمن هم بدبین کردن به انتخابات است که من درباره انتخابات آخر سال انشاءالله اگر زنده بودم و توفیق داشتم بعداً عرایضی خواهم کرد. اینجا همین اندازه بگویم که این انتخابات، انتخابات بسیار مهمّی است و دشمن از همین حالا توپخانههای خودش را به طرف این انتخابات روشن کرده، مشغول بمبارانِ انتخاباتی است که هنوز حدّاقل نُه ماه فاصله داریم تا آن انتخابات. باید انشاءالله ملّت ایران، جوانان عزیز این بیداری را، این هشیاری را، این انگیزه را، این ایمان و امید را روزبهروز افزایش بدهند و دشمن را ناکام کنند.
نظر شما