۴ مرداد ۱۴۰۲، ۷:۲۶
کد خبر: 85181039
T T
۰ نفر

برچسب‌ها

روایت دلدادگی: بفرمایید قهوه حضرت ابوالفضل (ع)

۴ مرداد ۱۴۰۲، ۷:۲۶
کد خبر: 85181039
روایت دلدادگی: بفرمایید قهوه حضرت ابوالفضل (ع)

زنجان- ایرنا- زائران را می‌بینم که با گویش‌های مختلف به سمت مسجد اصلی حرکت می‌کنند، جایی برای عبور حتی به صورت پیاده هم نیست، صدای نوحه همه فضا را پر کرده است، در قسمتی از محوطه حسینیه موکبی بر پا شده که روی آن نوشته شده است «موکب باب الحوائج ام‌البنین اهواز» و قهوه حضرت ابوالفضل(ع) را به دیگران تعارف می‌کند.

به گزارش خبرنگار ایرنا، هوا گرم و مرکز شهر شلوغ‌تر از همیشه است، همه تلاشم را می‌کنم که به موقع برسم اما گویی این مسیر پایانی ندارد، همه مسیر منتهی به حسینیه پر از زائرانی است که برای حضور در یوم‌العباس به زنجان سفر کرده‌اند.

به نزدیکی حسینیه اعظم که می‌رسم، زائران را می‌بینم که با گویش‌های مختلف به سمت مسجد اصلی حرکت می‌کنند، جایی برای عبور حتی به صورت پیاده هم نیست، صدای نوحه همه فضا را پر کرده است.

در قسمتی از محوطه حسینیه موکبی بر پا شده که روی آن نوشته شده «موکب باب الحوائج ام‌البنین اهواز» عده‌ای مرد جوان و پیر در این موکب سخت مشغول کارند.

چون به چهره نمی‌شناسم سوال می‌ کنم، آقای عبیات؟ مرد جنوبی از آن طرف موکب جواب می‌دهد: بفرمایید خانم اگر قهوه می‌خواهید، هنوز آماده نشده است، جواب می‌دهم: نه با خود شما کار دارم، دستانش را با دستمال تمیز می‌کند و با لبخند به سمتم می‌آید.

خودم را که معرفی می‌کنم، کار را به بقیه اعضای موکب می‌سپارد تا برای مصاحبه به آن طرف موکب برویم، همین که راه می‌رویم، فلسفه قهوه‌ای را که ابتدای آشنایی حرفش را زد، سوال می‌کنم، با لبخند جواب می‌دهد: صبر کنید همه را می‌گویم.

رو به روی گنبد حسینیه اعظم که می‌رسیم، یک سلام بر حسین می‌گوید و ادامه می‌دهد: همه چیز از اینجا شروع شد، ۱۲ سال پیش یک مشکلی برایم پیش آمد، از آنجا که تعریف حسینیه اعظم زنجان را زیاد شنیده بودم به همراه خانواده به اینجا آمدم تا حاجت بگیرم، خدا را شکر که دست خالی برنگشتم و حاجت روا شدم.

سال بعد در ایام محرم ۵۰ کیلو خرمای اعلا از شهر خودمان آوردم و نذری دادم کل ایام محرم اینجا بودم و خیلی از عزاداری‌های زنجانی‌ها لذت بردم، آنقدر برایم جذاب بود که دوست داشتم هر سال در این محل حضور داشته باشم.

همانجا نذر کردم که تا وقتی زنده‌ام در رکاب امام حسین (ع) باشم و همین هم شد، الان ۱۲ سال است که در ایام محرم به زنجان می‌آیم و «موکب باب الحوائج ام‌البنین اهواز» را برپا کرده‌ام.

ایرنا. از خدمات موکب بیشتر توضیح می‌دهید؟

خدمات موکب محدودیت ندارد، یعنی فکر نکنید ما اینجا کاره‌ای هستیم، نه اینطور نیست به نظر من خود آقا نظر کرده است و همه کارها به برکت نظر مساعد ایشان پیش می‌رود، یعنی هر سال ما یکسری لوازم مورد نیاز موکب را به همراه خودمان می‌آوریم اما بقیه کارها را با مشارکت خود مردم زنجان انجام می‌دهیم.

روایت دلدادگی: بفرمایید قهوه حضرت ابوالفضل (ع)

ایرنا. مردم زنجان در اداره موکب شما کمک می‌کنند؟

در بحث خدمت‌رسانی بله، ولی منظورم از مشارکت، کمک مردم در تهیه لوازم پذیرایی است، مثلا همین امروز یک خانم مقداری شیر کاکائو آورده و از ما خواسته است که آن را بین عزاداران توزیع کنیم.

یا مثلا قند و چایی که در اینجا مصرف می‌شود، اغلب توسط خود مردم تهیه شده است و از ما می‌خواهند که کار توزیع آن را انجام دهیم و ما هم به دیده منت قبول می‌کنیم.

ایرنا. درباره اداره موکب بگویید، چند نفر در اینجا مشغول هستند؟

تعداد نفرات متغیر است، اما اغلب خانواده و اطرافیان خودم هستند، یعنی اغلب با ۳۰ یا ۴۰ نفر به اینجا می‌آییم و دهه محرم را تا شب سیزدهم در اینجا مستقر هستیم.

پذیرایی در موکب هم محدودیت ندارید، یعنی هرچه فکر کنید در اینجا توزیع می‌کنیم، البته نذر اصلی خود من آب با گلاب است که این نذری را هر روز داریم، اما خب گاهی هم مردم زنجان مشارکت می‌کنند.

مثلا آش و شله زرد و انواع قهوه و دمنوش، سیب گلاب و زردآلو را در اینجا تهیه و در این ایام بین مردم پخش می‌کنیم و حتی گاهی برخی از شهروندان به هر نیتی که دارند در ارائه خدمات و توزیع نذری ما را کمک می‌کنند.

ایرنا. درباره قهوه گفتید، این قهوه که در ابتدای مصاحبه هم صحبتش شد، فلسفه‌اش چیست؟

همانطور که گفتم مردم زنجان و همه کسانی که دوست دارند در موکب ما همکاری کنند، موادی در اختیار ما قرار می‌دهند تا از طریق آن از عزاداران پذیرایی کنیم، قهوه هم یکی از آنهاست.

دوباره به گنبد طلایی حسینیه اعظم زنجان نگاه می‌کند و می‌گوید: شاید باورش برایتان سخت باشد اما ترکیب قهوه به نیت هر یک از ائمه فرق دارد و من هرکدام از اینها را به نیت یکی از ائمه به شکل دیگری ترکیب می‌کنم.

مثلا برای امروز که یوم‌العباس است به نیت حضرت عباس (ع) یک نوع قهوه درست کرده و بین عزاداران توزیع می‌کنم.

هر قهوه فلسفه خاصی برای خودش دارد، یعنی حتی یکی از ائمه معصوم (ع) را هم از قلم نینداخته‌ام، چون به همه این بزرگواران ارادت دارم و واقعا در زندگی از کرامات آنها بهره‌مند شده‌ام.

روایت دلدادگی: بفرمایید قهوه حضرت ابوالفضل (ع)

ایرنا. موکب شما فقط در زنجان فعالیت دارد؟

خیر خوشبختانه به لطف الهی و کمک ائمه معصوم (ع) این موکب در عراق هم دایر می‌شود و در زمان اربعین آنجا هم فعالیت می‌کنیم.

در این ۱۲ سال نگاه ائمه معصوم(ع) باعث شده که هر لحظه در زندگی حضور آنها را حس کنم و همین باعث شده که هر روز کار خدمت رسانی در موکب را گسترش دهم.

یعنی شاید باورتان نشود اما از روزی که کار موکب در اینجا تمام می‌شود تا روزی که دوباره برگردیم برای موکب خرید می کنم و خوشبختانه آنقدر این کار با برکت است که موجب برکت زندگی خودم هم شد.

ایرنا. از کرامات ائمه در زندگی خودتان توضیح می دهید؟

بله همین چند سال پیش مشکلی برای من به وجود آمد که مجبور شدم مورد عمل جراحی قرار بگیرم، عمل سختی بود اما خوشبختانه با کرامت ائمه و تلاشی که پزشکان انجام دادند، بهتر شدم و همان سال به پیاده روی اربعین رفتم.

من بارها حاجت خود را از صدها کیلومتر دورتر گرفته‌ام، اما مشقت‌های موجود را برای ارائه خدمت در حسینیه اعظم به جان می‌خرم و اعتقاد دارم که کار هر چقدر سخت‌تر اجر و ثواب آن بیشتر است.

ایرنا. امسال تا چه روزی در زنجان حضور دارید؟

امسال هم تا شب سیزدهم محرم در زنجان هستیم، البته خیلی دوست داریم بیشتر در زنجان بمانیم، اما خب تا پایان عزاداری‌ها در این محل حضور داریم و از عزاداران پذیرایی می‌کنیم.

به نظرم وجود حسینیه اعظم زنجان برکتی برای همه ایرانیان است نه زنجانی‌ها، من در این ۱۲ سال عزاداران بسیاری را دیدم که در زنجان حضور پیدا می‌کنند و با علاقه به این شهر می‌آیند.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha