«ما تصمیم گرفتهایم یکبار بمیریم به جای هر روز مردن؛ صادقانه و با شجاعت میجنگیم!» این جمله کلیدی ابوعبیده سخنگوی القسام در نخستین ساعات شنبه هفته گذشته بود؛ جملهای که نتیجهگیری 7دهه تجربهاندوزی فلسطینیها در مواجهه با واقعیت شوم اشغال و غصب سرزمینی است. تجویز «یکبار مردن» در سایه مقاومتی که مانع از محو واقعیت فلسطین شده است در برابر «هر روز مردن» که نتیجه مهمترین مصالحه در 3دهه پیش بود. جمله ابوعبیده پیش از تهدید نظامی و رونمایی از موضع تهاجمی گروههای مقاومت، عصاره تاریخ مبارزه در فلسطین بود که فلسطینیها بیش از مردم هر کشور دیگری معنای آن را درک کردهاند.
عملیات «طوفان الاقصی» جدیدترین برگ از تاریخ مبارزه آزادیخواهانه فلسطین است که در پس برگهای زیادی از کتاب تاریخ این کشور و از جمله برگ سازش و تسلیم نوشته شد. در حافظه تاریخی مردم فلسطین دیپلماسی مذاکره و سازش برای صلح یادآور روزهای ذلت و تحقیر آنهاست.
بیش از هفتادسال از اشغال فلسطین میگذرد. اشغالی که با سکوت جامعه بینالملل و بایکوت رسانهای فجایع انسانی در فلسطین هرروز شکل جدیتری به خود میگیرد. فلسطینیها در این سالها روشهای مختلفی را آزمودند تا بلکه جهان و واقعیات ناعادلانهاش آنها و ظلمی که متحمل شدهاند را ببینند. قدرتهای جهانی همواره به آنها سازش را به جای مقاومت تجویز میکردند، سازشی که البته بیش از مقاومت و انتفاضه موضعشان را تضعیف کرد.
یاسر عرفات تجربه عبرتآموز برای نسل جدید فلسطین
شاید تجربه یاسر عرفات بعنوان یکی از سمبلهای تاریخ مبارزه و مصالحه فلسطین، از عبرتآموزترین شخصیتهایی باشد که نسل جدید فلسطین را به راهبرد «یکبار مردن به جای هر روز مردن» رساند. عرفات ازجمله مبارزین فلسطینی بود که از همان دوران کودکی سنگینی چکمههای نظامیان انگلیسی را در کوچهپس کوچههای بیتالمقدس در ذهنش سپرده بود. فکر مبارزه و مقاومت برای یکلحظه او را رها نکرد. حتی وقتی در قالب یک شرکت مهندسی فعالیت میکرد همچنان به دنبال راهی برای فعالیتهای سیاسی علیه وضع موجود بود. او همراه تعدادی دیگر از مبارزین حلقه اولیه «تشکیلات خودگردان» را در سال 1958ایجاد کرد. این تشکل با هدف آزادسازی مناطق اشغالی با مشی مسلحانه، جوانان مبارز زیادی را جذب خود کرد.
«نبرد الکرامه» در دهه 60 اولین و مهمترین فعالیت سازمان فتح بود. آنها در این نبرد و در پی یورش نظامیان صهیونیستی به روستای الکرامه با وجود تلفات سنگین دست از مقاومت برنداشتند تا صهیونیستها مجبور به عقبنشینی شوند. پس از این نبرد که یاسر عرفات به مرد شماره یک و محبوب مقاومت تبدیل شد و جوانان زیادی را خواهان جذب به سازمان فتح کرد.
تراژدی ناسیونالیسم عربی
با پیروزی انقلاب اسلامی، یاسرعرفات اولین مهمان خارجی بود که در همان روزهای ابتدایی پیروزی برای تبریک وارد تهران شد. او در دیدارش با امام خمینی(ره) با اشاره به سخنان سران رژیم صهیونیستی که گفته بودند انقلاب ایران زلزله خطرناک و انفجار تاریکی برای اسرائیل است گفت: «آنها میگویند زلزلهای رخ داده، ما میگوییم که انفجار نور روی داده، ما میگوییم دورانی که امت ما و منطقه آزاد و مستقل باشد فرا رسیده.»
همراهی یاسر عرفات با ظهور بزرگترین قدرت انقلابی منطقه اما چندان به درازا نکشید. او در آستانه تصمیم عبرتآموزش در زمین گذاشتن اسلحه بر زمین بود که تحت تاثیر گفتمان ناسیونالیسم عرب با یکی از جنایات زمانه خود همراهی کرد.
با آغاز جنگ تحمیلی بعثیها علیه ایران در چرخشی عجیب یاسرعرفات، مرد شماره یک محور مقاومت و حامی انقلاب اسلامی به یکباره طرف صدام را گرفت و در سخنرانیهای متعدد خود طرف ایرانی را ترغیب به سازش میکرد. پیشنهاد عرفات در حالی مطرح میشد که بخشی از خاک ایران در اشغال بعثیها بود. اما گزینه ایران در در دوراهی مقاومت و سازش، استمرار بر مقاومت بود.
نشست سران جنبش غیرمتعهدها در شهریور سال 65 برگزار شد. این نشست فرصت مقتضی برای عرفات بود که به عنوان نماینده فلسطینیان از ظلم صهیونیستها سخن بگوید ولی در تعجب همگان روی صحبتش را به سوی ایران نشانه گرفت و به گونهای سخن گفت که گویی ایران مقصر اصلی جنگ است و دنبال پایانی بر آن نیست.
آیتالله خامنهای رئیسجمهور وقت ایران در واکنش به سخنان یاسرعرفات نسبت به خط سازشی که در پیش که در پیش گرفته بود فرمودند: «انتظار میرفت که ایشان در سخنرانی دیروز صبح، از توفیقاتی که ملّت فلسطین در مبارزه با تجاوزگریهای رژیم صهیونیستی بدست آورده صحبت میکردند تا اینکه دیگران را به حمایت از تجاوز ترغیب کنند... متأسفانه همین بینش باعث شده است که فلسطین پس از چهار دههی طولانی هنوز قربانی تجاوز است... اگر ایشان این روش شکست خورده و سیاست تسلیم و سازش با متجاوز را برای فلسطین تجویز میکند، بهتر است از توصیّهی آن به دیگران به طور جدی احتراز کند.»
تغییر تاکتیکی که عرفات در راستای حل مشکلات فلسطین در پیش گرفته بود با سرعتی غیرقابل تصور در حال پیشروی بود. مردی که روزی میگفت: تفنگهایمان را برای نابودی اسرائیل باید نشانه بگیریم، در سال 1988 در نطقی ناپنداشته در ژنو، موجودیت اسرائیل را به رسمیت شناخت و با این موضعگیری نه تنها موجودیت تشکیلات خودگردان را که بر پایه مبارزه تا آزادی اراضی اشغالی بود زیر سوال برد بلکه خون شهیدان راه مقاومت را پایمال کرد.
سراشیبی سقوط عرفات
مسیر انحطاط یاسر عرفات با شیب تندی رو به سقوط بود. پنجسال بعد با حضور در کاخ سفید در دیدار با اسحاق رابین، نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی پیمان اسلو را امضا کرد که به موجب آن محدودیتهای بیشتری علیه فلسطینیان اعمال شد.
هراندازه عرفات به نمایندگی از ملت فلسطین برای ختم منازعه در مذاکرات عقبنشینی میکرد طرف مقابل نه تنها مُصر بر گرفتن امتیازات بیشتر بود بلکه از خشونت علیه مردم فلسطین هم اِبایی نداشت. در حالیکه سیاست مذاکره و سازش برای فلسطین سیاستی شکستخورده بود، عرفات در سال 1995 در پیمان اسلو2، با گرفتن اختیار چندشهر زیرنظر تشکیلات خودگردان، حاکمیت اسرائیل بر قدس، عدم بازگشت به مرزهای 1967، عدم داشتن ارتش برای تشکیلات خودگردان را پذیرفت.
عقبنشینی عرفات با انعطافناپذیری بیش از پیش اشغالگران همراه شده بود. صلح با غاصب هزینهای بیشتر را به مردمی تحمیل کرده بود که چند نسل برای ابتداییترین حقوق خود مبارزه کرده بودند. برای مردمی که سالها با رویای آزادی شب را صبح میکردند، حالا سرنوشت وطنی که بیش از جان دوستش داشتند را در دست رهبری سازشکار میدیدند که خط مذاکرهاش از مام وطن جز اسمی کوچک برای آنها باقی نگذاشته است.
تصمیم گرفتند یکبار بمیرند تا زندگی ممکن شود!
روزهای دشوار برای فلسطینیهایی آغاز شده بود که تا دیروز زیر یوغ چکمههای انگلیسی بودند و حالا به دست یکی از جنس خودشان وطن را از دسترفته میدیدند. بمب و موشکهای هدفدار هرروز دل خانوادهای را داغدار میکرد. گستاخی صهیونیستها در جسارت به مسجدالاقصی فلسطینیها را به فکر آغاز فصل جدیدی از مقاومت انداخت.
بهترین راه، مشی مبارزه بود. جوانان مبارز فلسطینی در 28 سپتامبر سال 2000 همزمان با یورش صهیونیستها به مسجدالاقصی، «انتفاضهالاقصی» را شروع کردند و این آغازی بر پایان خط سازش از سوی مبارزان فلسطینی بود.
در چارچوب این مشی جدید بود که حداقلیترین خواسته فلسطینیها یعنی خروج اشغالگران از نوار غزه رنگ واقعیت به خود گرفت. آنها میوهای را از درخت مقاومت چیدند که بذرش هیچگاه در زمین بایر سازش جوانه نزده بود.
خط سرخ خون هزاران فلسطینی که حالا تنها راه آزادی فلسطین را نه در سازش و مذاکره، بلکه در مقاومت و مبارزه میبینند همچنان ادامه دارد؛ وقتی لالایی مادران فلسطینی اشعاری از مقاومت و شجاعت میشود و صدای رسای نوعروسان بدرقه راه مردان مبارزان فلسطینی میشود. حالا شاید بهتر بتوان درک کرد که چرا نسل جدید مقاومت فلسطینی «یکبار مردن به جای هر روز مردن» را به حیات و رستگاری خود نزدیکتر میبینند.
نظر شما