اراضی اشغالی از میانه مهرماه شاهد وضعیتی است که از دید بسیاری از ناظران و تحلیلگران، از پنجاه سال پیش یعنی آخرین جنگ اعراب و اسرائیل تاکنون بیسابقه است.
هدف از عملیات حماس در وهله نخست برجسته شدن دوباره مساله فلسطین بود و نیز گوشزد کردن این نکته که تا مساله فلسطین حل نشود، هیچ صلحی معنا ندارد. دومین هدف هم این بود که نشان دهد تا چه میزان از توان رزمی برخوردار است و میتواند از دیوارهای رژیم صهیونیستی عبور کند
شروع عملیات نظامی حماس از هوا و زمین و دریا، ضربهای سخت بر هیمنه نظامی و امنیتی وارد آورد که صهیونیستها از خود نشان میدادند. هر چند عملیات حماس پاسخی طبیعی به چند دهه اشغالگری و اقدامات ضدانسانی اسرائیل است اما صهیونیستها برای از بازیافتن آبروی از دست رفته خود، غزه را هدف حملاتی دیوانهوار قرار دادهاند.
در این شرایط، انگیزهها و دلایل نیروهای مقاومت برای شروع عملیات «طوفان الاقصی» در مقطع زمانی کنونی، پیامدهایش برای فلسطین، منطقه و حتی جهان و به عبارتی فرجام، جنگ محل پرسشهای متعددی است که پژوهش ایرنا برای یافتن پاسخ آن به سراغ کارشناسان مسائل بینالمللی و منطقهای رفت.
در این گزارش دکتر «مهدی جوکار» کارشناس مسائل خاورمیانه پاسخگوی پرسشهای ما شده که شرح این مصاحبه را در ادامه میخوانیم؛
نادیده گرفتن مساله فلسطین در هر لحظهای میتواند بحران ایجاد کند
- چرا حماس علیه اسرائیل دست به عملیات نظامی زد و چه توصیفی از مقتضیات زمانی حمله حماس دارید؟
بحث عادیسازی روابط اعراب به ویژه عربستان با رژیم صهیونیستی پروژهای بود که «جو بایدن» رئیسجمهوری آمریکا به شدت آن را دنبال میکرد تا به یک نتیجهای برساند و به عنوان دستاوردی در سیاست خارجی خود داشته باشد. اگر عربستان روند عادیسازی مناسبات با رژیم صهیونیستی را با موفقیت پیش ببرد، شمار قابل توجهی از کشورها در جهان اسلام به صورت کلی همین آمادگی را از خود نشان میدهند. برای نمونه کشورهای بزرگ جهان اسلام مانند اندونزی و مالزی هنوز با رژیم صهیونیستی روابط رسمی ندارند اما اگر این کار صورت بگیرد احتمال خیلی زیادی وجود دارد که این کشورها هم به سمت عادیسازی بروند.
نکتهای که به عملیات حماس مربوط میشود بحث نادیده گرفته شدن مساله فلسطین در پروژههای عادیسازی روابط اعراب با رژیم صهیونیستی است. زمانی که «دونالد ترامپ» رئیسجمهور سابق ایالات متحده، بحث توافق ابراهیم را پیش برد و با امارات و بحرین شروع کرد، اولا در کمترین حالت منافع فلسطینیها در نظر گرفته شده و محدود به منع شهرکسازی در کرانه باختری بود که آن هم به صورت مداوم از جانب رژیم صهیونیستی نقض میشد. در واقع تندروترین یهودیان ارتدوکس به دنبال ضمیمهکردن کرانه باختری و غزه به رژیم صهیونیستی هستند.
علاوه بر اینها در بحث عادیسازی روابط عربستان و رژیم صهیونیستی، مساله فلسطین به حاشیه رفته بود. اگرچه بحث دولت فلسطینی به عنوان یکی از شروط عربستان بود اما شروط اصلی سعودیها برای آمریکا سه شرط بود؛ اول بحث ارائه تضمین امنیتی کامل به عربستان به عنوان شریک راهبردی در حد اعضای ناتو، دوم اعطای حق چرخه کامل سوخت هستهای و سوم بحث خرید تسلیحات پیشرفته بود، به ویژه بعد از اینکه کنگره، به خاطر مسائل حقوق بشری در یمن برای فروش تسلیحات محدودیت ایجاد کرد.
چینیها هم مانند روسها در ابتدای وقایع کنونی اراضی اشغالی، موضع بینابینی داشتند اما به تدریج علیه حرکات رژیم صهیونیستی موضع گرفتند چون برای چین ثبات خاورمیانه اصل اساسی است
این سه موردی که از آن یادشده، شروط عربستان برای عادیسازی مناسبات با رژیم صهیونیستی بود و در کنار آنها بحث تشکیل دولت مستقل فلسطین به صورت صوری وجود داشت. بنابراین و با توجه به تجربه روندهای مربوط به توافق ابراهیم که امارات و بحرین شروع کرده بودند، اگر پروژه عادیسازی عربستان با این شرایط اتفاق میافتاد، مساله فلسطین تا حد چشمگیری به حاشیه میرفت. به همین دلیل حماس تصمیم گرفت به مواضع اسرائیل حمله کند و معادلات بازیگرانی چون عربستان، آمریکا و رژیم صهیونیستی را به هم بزند. این در حالی بود که حماس به خوبی از ضربات رژیم صهیونیستی و واکنش شدید آنان آگاه بود اما وقتی میان بودن و نبودن قرار میگیرید ترجیح میدهید به هر شکل ممکن کنشی انجام دهید. در چنین چارچوبی حماس این حمله را انجام داد جالب آن که هیچ کدام از بازیگران منطقهای و حامیان حماس تا لحظه آخر از آن خبر نداشتند.
به این ترتیب، هدف از این حمله در وهله نخست برجسته شدن دوباره مساله فلسطین بود و نیز گوشزد کردن این نکته که تا مساله فلسطین حل نشود، هیچ صلحی معنا ندارد.
رویکردهای اتحادیه اروپا مشابه آمریکا است، البته حمله به بیمارستان الاهلی باعث شد نگاه غرب و اروپا تا حدی تغییر کند و حداقل انتقادهای نرمی از رژیم صهیونیستی داشته باشند و بگویند جنگ مجوز نقض حقوق بشر را نمیدهد
دومین هدف این بود که نشان دهد حماس توان رزمی دارد که با اتکا به آن رسما وارد خاک رژیم صهیونیستی شود و عملیاتی سخت و غیرممکن با وجود دیوارها مرزی و محافظتهای شدید به انجام برساند.
در این شرایط تمام دنیا به این نتیجه رسیدند که مساله فلسطین را نمیتوان نادیده گرفت هر چند فلسطین و حماس هزینه بسیار بالایی متحمل شدهاند اما همه در دنیا ناگزیرند به افکار عمومی پاسخگو باشند چون تظاهرات گستردهای در جای جای دنیا علیه نسلکشی رژیم صهیونیستی به راه افتاد. از طرف دیگر بحثهای حقوق بشری دولتها را مجبور کرده که لحن خود را در مورد رژیم صهیونیستی تغییر دهند. نکته مهم تثبیت این نکته بود که در هر لحظهای نادیده گرفتن مساله فلسطین میتواند بحران ایجاد کند.
آن چه گذشت نشان داد حمله به هر گروهی از محور مقاومت، الزاما به نابودی یا حتی تضعیفش منتهی نمیشود
- چه توصیفی از این عملیات دارید؟ از نظر ویژگیها، ابعاد، نتایج نظامی و ...
عملیات اخیر حماس در تاریخ رژیم صهیونیستی بعد از جنگ ۱۹۷۳ به چند دلیل بینظیر بوده است اول اینکه رژیم صهیونیستی به سیستم اطلاعاتی به ویژه اطلاعات داخلی خود بسیار متکی و بر این باور بود که میتواند همه چیز را زیر نظر داشته باشد. دوم این که تصور میکردند که فشارها و ضربات قبلی به حماس تاثیرگذار بوده و حماس احتمالا بخش زیادی از توان رزمی خود را از دست داده و حتی انگیزههایش کمتر شده است. سوم این که فکر میکردند دیوار مرزی مانع از هرگونه حمله گستردهای به رژیم صهیونیستی میشود. پس انتظار حمله زمینی و هوایی که به خاک آنان نفوذ داشته باشد، نداشتند.
آن چه گذشت از نظر نظامی نشان داد رژیم صهیونیستی آنچنان هم اشراف اطلاعاتی ندارد و دیوار مرزیش نفوذناپذیر نیست و حماس هم با وجود محاصره شدید توان دارد که بتواند خود را احیا کند و چنین حملهای انجام دهد و در اندک زمانی نزدیک به پنج هزار راکت به سمت اسراییل شلیک کند. همچنین مشخص شد حملات علیه حماس یا هر گروه مقاومت در فلسطین لزوما منتهی به نابودی یا تضعیف آن نیست و حتی میتواند آن را تقویت کند؛ چون خشم فلسطینیها را تشدید و مبارزه علیه رژیم صهیونیستی را به یک بحث هویتی تبدیل میکند و هم این که حماس به این پایه رسیده که خودش در غزه موشک و راکت تولید کند.
موضعگیری در قبال تحولات اراضی اشغال؛ عرصه بروز تفاوتهای شرقی- غربی
عربستان برای عادیسازی مناسبات با رژیم صهیونیستی شرط و شروط سهگانهاش را از آمریکا مطالبه کرد و در کنار آنها بحث تشکیل دولت مستقل فلسطین تنها به صورت صوری وجود داشت
- این رویداد چه نتایجی دربرخواهد داشت؟ از نظر واکنش بازیگران منطقهای و فرامنطقهای، معادلات منطقهای، سرنوشت فرایند سازش و ...
اغلب بازیگران منطقهای به غیر از ایران و کشورهای متصل به محورهای مقاومت، تقریبا مخالف هرگونه حرکت گروههای اسلامی در منطقه هستند. کشورهای عربی و به خصوص عربستان، جنبش فتح را که «محمود عباس» آن را هدایت میکند به رسمیت میشناسند و نه حماس. رویکردهای عباس در راس تشکیلات خودگردان هم که در سالهای اخیر آشکار شده است اما برخلاف آنان این اقدام حماس با استقبال افکار عمومی همراه شد.
آمریکا هم تمام قد پشت سر رژیم صهیونیستی است. در ساختار سیاسی-حقوقی آمریکا حمایت از رژیم صهیونیستی اصل اساسی است. از طرفی فضای عمومی این کشور هم به شکلی است که کسی نمیتواند با این وضعیت مخالفت کند چون بایکوت میشود یا اگر سازمان و ساختاری باشد، تعلیق میشود.
روسیه سعی کرد در ابتدا موضع بینابینی داشته باشد. روزنامههای این کشور بعضا در ابتدا علیه حماس موضع گرفتند اما در ادامه مسکو موضع خود را مشخص کرد و به نفع حماس موضع گرفت. این موضعگیری هم چند دلیل داشت؛ حمله حماس توجه آمریکا و اروپا را به فلسطین سوق میدهد بنابراین هر چه جنگ طولانیتر باشد روس ها کمتر از بابت اوکراین نگرانی خواهند داشت، دوم اینکه مساله فلسطین و بحث حماس میتواند روزنه جدیدی برای نفوذ بیشتر روسها باز کند و روسیه با عنوان یک بازیگر نقش فعالتری داشته باشند.
چینیها هم در ابتدا موضع بینابینی داشتند اما به تدریج علیه حرکات رژیم صهیونیستی موضع گرفتند چون برای چین ثبات خاورمیانه اصل اساسی است و پکن دنبال این است که با ایجاد ثبات، پروژههای اقتصادی خود را پیش ببرد. چینیها تصریح کردند اسرائیل از مساله دفاع بسیار فراتر رفته است.
رویکردهای اتحادیه اروپا مشابه آمریکا است، حماس را گروه تروریستی اعلام کرده و همچنان که انتظار میرفت بلافاصله از رژیم صهیونیستی حمایت مالی، نظامی و سیاسی به عمل آوردند. البته حمله به بیمارستان الاهلی باعث شد نگاه غرب و اروپا تا حدی تغییر کند و حداقل انتقادهای نرمی از رژیم صهیونیستی داشته باشند و بگویند جنگ مجوز نقض حقوق بشر را نمیدهد.
پیگیری ابتکار ایران برای تحریم رژیم صهیونیستی میتواند به دستاوردهای قابلتوجهی منتهی شود
- چه الزامات سیاسی، امنیتی و دیپلماتیکی پیش روی کشور ما پس از این رخداد وجود دارد؟
ایران هر چند حمایت کامل از جهاد اسلامی و حماس دارد، اما در حمله اخیر هیچ نقشی نداشته است. با این حال، رژیم صهیونیستی به دنبال این بود که ایران را درگیر کند. در مقابل، آمریکاییها به هیچ وجه نمیخواهند جنگ منطقهای به راه بیافتد. سرویسهای اطلاعاتی آنان هم اعلام کردند ما هیچ شواهدی که ایران در این جنگ دست داشته باشد، نداریم. البته جمهوری اسلامی ایران هم به دنبال جنگ در منطقه نیست. در این وضعیت، الزامات سیاستهای اعلانی واشنگتن در حمایت از تلآویو باعث شده آمریکا ناوهای خود را به دریای مدیترانه آورده و رسما اعلام کند که آوردن این ناوها به معنای این است که به ایران و بازیگران منطقه سیگنال داده شود که به درگیری ورود پیدا نکنند.
اگر اسرائیل حمله زمینی به غزه انجام دهد، جنگ به طور فرسایشی ماهها به طول خواهد انجامید اما اگر بتوان به هر نحو مانع ورود صهیونیستها به غزه شد، میتوان امیدوار بود که جنگ هر چه زودتر تمام شود
ایران برای نشست اخیر کشورهای اسلامی ابتکار عملی مطرح کرد که سفرای رژیم صهیونیستی از کشورهای اسلامی اخراج شوند و چنان که این کشورها چنین رویکردی را پیگیری کنند و بحث تحریم رژیم صهیونیستی را پیش ببرند، میتواند به دستاوردهای قابل توجهی منتهی شود.
حماس و مردم فلسطین هر چند هزینههای نظامی، سیاسی و انسانی بسیاری متحمل شدند اما این جنگ باعث شد که جهان به صورت علنی دوباره تشکیل و احیا دولت فلسطین را مطرح کند.
اگر اسرائیل به غزه حمله کند جنگ فرسایشی میشود
- آینده جنگ حماس و رژیم صهیونیستی چه خواهد شد؟
فعلا نمیشود نظر قطعی داد. اگر اسرائیل حمله زمینی به غزه انجام دهد، جنگ به طور فرسایشی ماهها به طول خواهد انجامید اما اگر بتوان به هر نحو مانع ورود صهیونیستها به غزه شد، میتوان امیدوار بود که جنگ هر چه زودتر تمام شود.
نظر شما