بیش از ۲۰ روز از عملیات طوفان الاقصی گذشت، عملیاتی که در نوع خود بسیار بزرگ، پیچیده، دقیق و با غافلگیری کامل توسط گروه مقاومت همچنان در حال اجراست. گرچه در این مدت فلسطین شهیدان زیادی داد و ویرانههای زیادی هم توسط رژیم صهیونیستی بجا ماند اما گروه مقاومت با شدت تمام به مسیر خود ادامه میدهد که این اسرائیل را به دلیل شکست امنیتی و اطلاعاتی سردرگم کرده و نمیداند چه عکسالعملی نشان دهد.
غزه که از زمین و آسمان زیر بمباران سلاح های مرگبار رژیم آپارتاید تل آویو قرار دارد، حکایت از همین سردرگمی این رژیم دارد که تنها کار آنها فقط بمباران است و از طرفی نشان میدهد که مقامات واشنگتن حمایت همه جانبه خود را از رژیم صهیونیستی به اوج رساندهاند. اما چرا آمریکاییها آشکارا و مستقیم «هدایت و فرماندهی» اسرائیل را در مقابله با عملیات طوفان برعهده گرفت؟
نخست: فروپاشی فکری و مدیریتی ارتش رژیمصهیونیستی
ارتش رژیمصهیونیستی با عملیات طوفانالاقصی با یک فروپاشی فکری و مدیریتی باتمام ابعادش دچار شده است. وضعیت برای صهیونیستها چنان وخیم بوده و هست که وزیر خارجه آمریکا پس از سفر منطقهای برای جذب همراهی و کمک به صهیونیستها و نجات آنها از جنگ، در نشست کابینه امنیتی رژیم صهیونیستی حاضر میشود. البته این حضور یک پیام داشت که به شهرکنشینان بگوید، نگران نباشید آمریکا به صورت کامل در کنار شماهاست. در کنار این رییس جمهور آمریکا به کشورهای اروپایی به طور مستقیم هم دستور داد تا برای کمک و حمایت از صهیونیستها به تل آویو سفر کنند تا قوت قلبی برای اسراییل باشد.
دوم- کابینه نتانیاهو هنوز نتوانسته به طور جدی تشکیل شود
پس از گذشت سه هفته از زمان آغاز عملیات مقاومت فلسطین علیه این رژیم، کابینه نتانیاهو هنوز در شوک این عملیات بسر میبرد تا جایی که رئیس مخالفان کابینه رژیم صهیونیستی با انتقاد از عملکرد کابینه، غلبه کابینه نتانیاهو بر شوک ناشی از این حمله و خدماترسانی مناسب به شهروندان آسیبدیده را خواستار میشود. به گفته یائیرلاپید میتوان شوک و فلج شدن دولت را پس از حمله حماس در هفت اکتبر درک کرد، اما درک اینکه چگونه دولت سه هفته پس از شروع جنگ هنوز از شوک بیرون نیامده، دشوار است.
از طرفی برخی وزاری کابینه نتانیاهو در ارتباط با تحولات مربوط به نبرد طوفان الاقصی در پی استعفا هستند و به نظر میرسد نتانیاهو را مسئول شکست امنیتی و نظامی در محافظت از شهرکهای مجاور نوار غزه میدانند. همچنین بیش از نیمی از حامیان حزب لیکود معتقدند که نتایناهو باید پس از پایان جنگ با حماس استعفا دهد.
سوم- پراکندگی در اسرائیل
با ادامه تجاوز رژیم اشغالگر قدس علیه نوار غزه و نگرانی از عملیات مقاومت فلسطین، رژیم صهیونیستی در هفتههای نخست درگیری اقدام به کوچ شمار زیادی از صهیونیستهای ساکن مناطق نزدیک به نوار غزه و جنوب لبنان کرده است. پس از آن و تدوام درگیری در هفته سوم کوچ بیش از یک میلیون اسرائیلی به جاهای مختلف اروپا، واقعیتی است که در این روزها مسکوت مانده است. هر یهودی که تا به حال در سرزمین فلسطین اشغالی بوده با سرعت و به شدت از سرزمین های اشغالی فرار میکند به خصوص اگر تابعیت کشور دیگری را هم داشته باشد؛ نمونه آن مهاجرت هزاران نفر از اشغالگران صهیونیست به آلمان است. همچنین فرار دستهجمعی سربازان اسراییلی و مخالفت آنها با شرکت در حمله به نوار غزه اختلافات شدیدی میان رهبران و مقامات ارتش اشغالگر ایجاد شده و این در شرایطی است که شهرکنشینان صهیونیستی ساکن جنوب سرزمینهای اشغالی سه روز پس از آغاز عملیات طوفان به اروپا سفر می کنند و ارتش این رژیم برای بازگرداندن نظامیان اسراییلی، هواپیمای اختصاصی به اروپا فرستاده بود.
چهارم- نبود انسجام و وجود تنش بین نظامیان و سیاسیون اسرائیلی
نظامیان رژیم صهیونیستی معتقدند عملیات به غزه به شیوه زمینی نباشد چون میداند اگر زمینی وارد نوار غزه شود تلفات بسیار سنگینی درپی خواهد داشت. از طرفی تراکم جمعیتی و شهری نوار غزه فوقالعاده بالاست و هر ارتشی وارد شهر شود، در جنگ خیابانی تلفات سنگینی خواهد داشت. از طرفی سیاسیون این رژیم هم فشار می آورند که شیوه عملیاتی باید زمینی باشد.
با فشار سیاسیون، چندی پیش عملیات زمینی صهیونیستها پس از بمباران شدید و وحشیانه مناطق شرقی و شمالی باریکه غزه شروع شده است. اما رژیم صهیونیستی از ترس اینکه مبادا اعلام رسمی حمله زمینی باعث ورود دیگران شود، به صراحت منکر حمله زمینی شده اما منابع نزدیک به محور مقاومت تایید کردهاند که نیروی زمینی صهیونیستها با پشتیبانی زرهپوشها و بلدوزرهای زرهی و آتش توپخانه وارد غزه شده است. این حمله در حالی صورت میگیرد که حدود چهار هزار نظامی آمریکایی در طول چند روز گذشته وارد فلسطین اشغالی شدهاند تا به قویترین ارتش منطقه برای حمله به غزه ۳۶۰ کیلومتر مربعی کمک کنند.
با این حال عملیات طوفان الاقصی هم نقطه عطفی در مبارزات فلسطینی -اسرائیلی است و هم نقطه عطفی که گروه مقاومت از حالت پدافندی و دفاعی به آفندی و حمله روی آورد و نشان داد ارتش اسرائیل که ادعا میکرد سیطره اطلاعاتی بیحساب دارد و آگاه به همه چیز است، چگونه در این عملیات غافلگیر شد.
حال مشارکت نظامیان آمریکایی در کنار اشغالگران صهیونیست در جنگ علیه منطقه در محاصره غزه برای همه آشکار است، اما نکته روشنتر آنکه در نخستین تلاش برای نفوذ به این منطقه، آمریکاییها هم مشارکت در نیروی عملیاتی و هم فرماندهی را داشتند که در هر دو شکست خورد و عقب نشینی کرد. ارتش رژیم صهیونیستی در حالی که وحشتزده از تحولات شمال سرزمینهای اشغالی در حال ویران کردن غزه است، یک نگاه هم به کرانه باختری دارد. برای این رژیم آشکار شده که ممکن است آتشی که زیر خاکستر خشم مردم این منطقه نهفته شده، به ناگهان زبانه کِشد و آسیبهای جدی به شهرکهای اشغالگران وارد کند.
پنجم- نداشتن دستاورد دولت بایدن در سیاست خارجی
سیاستمداران آمریکایی مساله امنیت ملی را مهمترین اصل سیاست خارجی در چهارچوب منافع ملی این کشور میدانند و تاکید بر مسئولیتپذیری در جهت منافع جمعی، جلوگیری از بیثباتی و حفظ برتری به عنوان هدف اصلی، نشان دهنده منطق برتری جویانه نظام آمریکاست. اما جو بایدن در این مدت به دلیل عدم موفقیت در شعارهای انتخاباتی، تضعیف موضع آمریکا در معادله هستهای ایران، عقبنشینی از افغانستان و سقوط کامل این کشور تنها ظرف چند روز به دست طالبان و ناتوانی دولتش در تضعیف و مهار چین و روسیه نشان داد، دستاوردی در سیاست خارجی نداشته که این میتواند در آینده انتخابات او تاثیر منفی بگذارد بر این اساس برای خروج از این برون رفت نگاه را به سمت اسرائیل تغییر داد.
با این حال هدف اصلی که صهیونیستها با فرماندهی آمریکا دنبال میکنند، نقطه البریج است که میخواهندغزه را دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم کنند و با قطع ارتباط شمال با جنوب، ابتدا شمال را پاکسازی کنند و سپس به سراغ بخش جنوبی بروند البته هنوز مشخص نیست که رژیم صهیونیستی توان مدیریت چنین جنگ طولانی را دارد یا نه؟ در هر صورت گروههای مقاومت هم با داشتههای خود، بر اساس تشخیص این گروهای حاضر در میدان از آن استفاده خواهد کرد.
نظر شما