به گزارش روز چهارشنبه ایرنا از این نشریه سیاسی، جیک سالیوان در سخنرانی ماه سپتامبر خود نزدیکترین مفهوم "دکترین بایدن" در خاورمیانه را کاهش فشارها از منطقه خاورمیانه، تنشزدایی و در نهایت یکپارچه سازی منطقه معرفی کرده بود.
به اعتقاد او، دولت آمریکا برای انجام این کار بر سه رویکرد سیاسی ترویج عادی روابط سازی اعراب و اسرائیل، پیگیری دیپلماسی با ایران و تلاش برای ایجاد ائتلافهای اقتصادی تکیه کرده است. چون بایدن معتقد بود این سه خط راهبردی تنش سالهای ریاست جمهوری ترامپ را کاهش داده و اتحاد امنیتی جدیدی را در منطقه ایجاد میکند.
پولیتیکو در ادامه نوشت: در رویکرد بایدن در قبال خاورمیانه درگیری اسرائیل و فلسطین نادیده گرفته شد، پستهای دیپلماتیک کلیدی مانند سفیر آمریکا در مصر خالی ماند و وظیفه دیپلمات های آمریکایی در منطقه تنها دور نگه داشتن خاورمیانه از میز بایدن عنوان شد.
به تصریح این گزارش، بایدن معتقد بود که گسترش پیمان ابراهیم و دستیابی به آتش بس با ایران به کشورش اجازه می دهد تا از موضوعات مربوط به خاورمیانه دور بماند. اما بحرانی که این کشور سعی کرد نادیده بگیرد این است که با همین سیاست ها امروزه خاورمیانه را به آستانه جنگی گستردهتر سوق داده است. چون اثری از ائتلاف امنیتی اعراب و اسرائیل دیده نمی شود. اکثر کشورهای عربی برای ایفای نقش در این بحران ضعیف بوده و همین موضوع آمریکا را مجبور کرد تا نیروهایش را به منطقه ای که می خواست ترک کند، بازگرداند.
پولیتیکو تمرکز اصلی سیاست بایدن را عادی سازی اعراب و اسرائیل عنوان کرد. سیاستی که بایدن مشتاقانه آنرا از ترامپ اقتباس کرده بود. تیم او ساعت های زیادی را صرف رایزنی با مقامات سعودی و اسرائیلی درباره توافق های سه جانبه کرده تا بتوانند سعودیها را به به رسمیت شناختن اسرائیل واداشته و به توافقنامه ابراهیم بپیوندند. آمریکا امیدوار بود احساس تهدید از سوی ایران، کشورهای عربی منطقه را به ایجاد یک اتحاد نظامی و امنیتی با اسرائیل سوق دهد، هدفی که تاکنون محقق نشده است.
پولیتیکو افزود: با وجود اینکه در جریان حملات رژیم صهیونیستی به غزه دولت آمریکا از آغاز عملیات طوفان الاقصی تاکنون دو گروه ناو هواپیمابر را به شرق دریای مدیترانه منتقل و باتریهای دفاع موشکی را در سراسر خاورمیانه مستقر کرده است، اما کشورهای حاشیه خلیج فارس با اسرائیلیها همسو نشدند و همچنان می کوشند بیطرف بمانند. سعودیها نشان داده اند که همچنان به توافقات خود برای تنش زدایی با ایران که در ماه مارس انجام شد، متعهد هستند. از سوی دیگر با این که حاکمان امارات مشتاق سرنگونی حماس هستند اما آنها نیز در پی اجتناب از جانبداری در این جنگ منطقه ای هستند.
این گزارش تاکید کرد که طی تحولات اخیر منطقه، کشورهای حاشیه خلیج فارس سعی کردند منافع ملی خود را به تمایل آمریکا برای یک اتحاد امنیتی منطقه ای ضد ایرانی، ترجیح دهند.
پولیتیکو در پایان چنین نتیجه گیری کرد که آمریکا سالها است توسط بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم اسرائیل رهبری می شود تاجایی که نقش این کشور از یک میانجی درگیر به یک تماشاگر بیکار تنزل یافته است. دکترین بایدن تاکنون به گونه ای طراحی و عملیاتی شد که گویی عادی سازی روابط بین اسرائیل و کشورهای عربی می تواند جایگزینی برای صلح بین اسرائیلی ها و فلسطینی ها باشد. پس می توان چنین گفت که مناقشه اسرائیل و فلسطین همچنان بحران اساسی خاورمیانه است که در دکترین بایدن جایی برای آن دیده نشده است.
نظر شما