به گزارش ایرنا از ستاد خبری سیویکمین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران، آیین بزرگداشت علامه سید محمدحسین طباطبایی به همراه رونمایی از کتاب رسالة فی التوحید این عالم ربانی، همزمان با دومین روز از سیویکمین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران، با سخنرانی آیتالله سید یدالله یزدانپناه و محمدتقی فیاضبخش در مجموعه فرهنگی سرچشمه (یادمان شهدای هفتم تیر) برگزار شد.
در آغاز این مراسم که با حضور جمعی از علما، طلاب و دوستداران و شیفتگان مکتب علامه طباطبایی (ره) همراه بود، فرازهایی از سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی(مدظله العالی) در مورد علامه طباطبایی(ره) بهاین شرح قرائت شد: «یکی از کارهای مهم آیتالله سید محمدحسین طباطبایی در بحبوحه تهاجم اندیشههای وارداتی و بیگانه، جهاد فکری و تشکیل یک پایگاه فکری مستحکم و با آرایش تهاجمی بود، کاری که امروز به آن نیاز داریم. در بُعد علمی ایشان جنبههای مختلفی وجود دارد که یکی از آنها تنوع علمی کم نظیر آن مرحوم است. در کنار این تنوع علمی عجیب، عمق علمی و فکری ایشان در علوم مختلف نیز بسیار قابل توجه است؛ به گونهای که یک اصولی صاحب مبنا و یک فیلسوف نوآور و یک مفسر شگفتیساز بود.»
اهمیت و جایگاه مکتب نجف در آموزش علوم
سید یدالله یزدانپناه سخنان خود در این مراسم را با ستایش از علامه طباطبایی(ره) آغاز کرد و در ادامه گفت: علامه طباطبایی(ع) به ابعاد مختلف عرفان واقف بودند، اما بُعد سلوک ایشان از هر مقوله دیگری مهمتر و حائز اهمیتتر بود.
وی به اهمیت و جایگاه مکتب نجف در تربیت نیروهایی با درجات عالی مانند آیتالله قاضی، علامه طباطبایی و آیتالله بهجت اشاره کرد و افزود: مکتب نجف در عوالم سلوک فضای شاخصی داشته است به گونهای که در سه ساحت اجتهاد در شریعت، اجتهاد در طریقت و اجتهاد در حقیقت بزرگان بسیاری را تربیت کرد و تحویل جهان اسلام داد. بسیاری از بزرگان ما در حوزههای علمیه حضور داشتند، اما این سه ویژگی باهم در وجودشان جمع نبود.
یزدانپناه تاکید کرد: فهم علامه از علوم دینی قابل تحسین بود. ایشان با آن اقتداری که در این زمینه داشتند در بخش سلوک و طریقت سخنان بسیاری بیان فرمودند. آن مرحوم بر این باور بودند که ریز و درشت سلوک را باید از شریعت گرفت و امکان تفکیک این دو از هم وجود ندارد.
این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه به متن «رسالة الولایه» علامه طباطبایی و مباحث مطرح شده در آن، اشاره کرد و گفت: آن مرحوم در این رساله مباحثی کلیدی را در زمینه سلوک و شریعت با سازماندهی بسیار دقیق بیان و معیار سعادت و شقاوت را به میزان پذیرش و عناد نسبت به حق معرفی کرده است.
نویسنده کتاب «آیین بندگی و دلدادگی» اهمیت کار فکری علامه طباطبایی را چنین توضیح داد: کاری که ایشان انجام داد یک اجتهاد کلان است که در آن بسیاری از موضوعات باید کنار هم چیده شده تا به نتیجهای برسد. علامه با این روش دستورات دینی را سازماندهی و تبیین فرمودهاند. به عنوان مثال مطرح کردهاند که معیار سعادت و شقاوت به این بستگی دارد که چقدر در کنار حق هستی و چقدر با آن عناد دارید. ایشان با آیات و روایات مسیر سیر و سلوک به سمت حق را نیز ثابت کردهاند. به عبارتی به بیان ایشان در سیر و سلوک «خود» نباید مطرح شود و باید همه چیز برای حق تعالی باشد، حتی اگر با نیت «خود» انجام شود هم به نتیجه نمیرسد.
یزدانپناه در ادامه با بیان اینکه علامه طباطبایی از بزرگان پرآثار و کثیرالتالیفِ نسل طلایی مکتب نجف هستند، گفت: «المیزان فی تفسیر القرآن» را نباید کم دانست. حتی در بحثهای سلوکی هم کتابی با اقتدار اجتهادی مشابه «المیزان فی تفسیر القرآن» وجود ندارد. در «المیزان» بحثی با عنوان مراتب اسلام و ایمان مطرح شده که به چهار مرتبه تقسیم میشود و اگر کسی به این مباحث نگاه کند عمق مباحث ایمان را درخواهد یافت. علامه در این مبحث توضیح داده که فقط عمل به شریعت مسیر سعادت واقعی نیست، بلکه نوع نگاه به شریعت و فهم آن هم اهمیت بسیاری دارد.
نویسنده کتاب «روششناسی صدرایی» همچنین به تفسیر سوره حمد از «المیزان» اشاره کرد و ادامه داد: چکیده اندیشه و نظام فکری علامه طباطبایی را میتوان در تفسیر سوره حمد دید. اینکه صراط مستقیم چیست و چگونه میتوان به آن رسید؟ نسبت راهها به صراط مستقیم چگونه است؟ راههای متعدد سلوکی مثل معرفت، عشق و مبارزه با نفس اماره را تنها با معیار صراط مستقیم قابل توضیح است. علامه هیمنه صراط بر سبل و حضور صراط در سبل و جلوه صراط بر سبل و نسبت راههای سلوکی با اصل حقیقت را در تفسیر این سوره با ایجاز نشان داده است.
یزدانپناه در ادامه با طرح این پرسش که «چه شد که علامه طباطبایی توانست چنین دقیق مراحل سلوک را بیان کند؟» گفت: دلیلش نخست در کار اجتهادی رسمی و دیگر سلوک خودشان است. علامه با آن مراحل سلوک، زندگی کرده و آنها را شناخته است. علامه از همان جوانی تحت تربیت آیتالله سیدعلی قاضی طباطبایی، سلوک را شناخت و مراحل آن را طی کرد. علامه طباطبایی اعتقاد کامل داشت که سلوک را باید از آیات و روایات گرفت. بنده مجدد تاکید میکنم بیشترین آثار حوزه نجف در زمینه سلوک، متعلق به علامه طباطبایی است.
مراحل ایمان در تفسیر المیزان
صاحب کتاب «مبانی و اصول عرفان نظری» در بخش دیگری از سخنان خود به بحثی درباره مراتب اسلام و ایمان در تفسیر المیزان پرداخت و گفت: کل مراحل اسلام و ایمان در اندیشه علامه طباطبایی(ره) چهار مرحله است. اینکه راه ایمان و توحید و سلم ابراهیمی چیست؟ مراحل سیر و سلوکی کلان بر اساس قرآن و زندگی پیامبران و روایات شامل اسلام، ایمان، تقوی و یقین است. مرحله یقین مرحله مخلصین است. علامه از تمام داستانهای انبیای الهی یک برداشت سلوکی دارد. ایشان تربیت توحیدی را از قاضی گرفته و به صورت عالی بسط داده است.
یزدانپناه با اشاره به بحث تربیت توحیدی و دینی علامه طباطبایی، ادامه داد: المیزان یک اثر اجتهادی سلوکی است و همه مباحث بحثهای سلوکی در المیزان وجود دارد. ایشان مقالهای نیز با عنوان «محمد صلی الله علیه و آله و اسلام» دارند که در آن نوع سلوکی را که دین و دیگر مکاتب دارند، با هم همسنجی کردهاند. ایشان سلوک دین را اجتماعی معرفی میکنند، چرا که سالک در این روش مراحل سلوک را میان مردم طی میکند. دستور سلوکی که انسان را به عزلت سوق و او را از جامعه دور کند، سلوک دینی نیست. دلیل موفقیت علامه در این موضوع این بود که ایشان به صورت عملی تمام یافتههای اجتهادی و سلوکی خود را زندگی کرد.
نویسنده کتاب «فروغ معرفت در اسرار خلافت و ولایت» در ادامه به اهمیت سیر و سلوک اجتماعی در آثار علامه طباطبایی اشاره کرد و گفت: ریاضت و سلوک یکی - دو ساله و در انزوا سختی زیادی ندارد و اتفاقا ریاضت و مراقبت در طول تمام عمر سختتر است. چون فرد باید در اجتماع باشد و وظایف اجتماعی خود را انجام دهد و از طرفی مراقبت هم کند. از یک سو با مردم است و از سویی تماماً با خداست. این موضوعی است که ابنسینا هم به آن اشاره کرده است، اما علامه آن را بسط میدهد. این موضوع زمانی صورت عملی خود را نشان میدهد که علامه طباطبایی شاگردانش را در بحث سلوک به اوج میرساند، اما از محیط و هویت اجتماعی و خانواده جدا نمیکند. امروزه نیاز ما همین است.
هنر علامه طباطبایی دیدن حقایق قرآن و عمل به آن در عالیترین سطح است
محمدتقی فیاضبخش نیز در این مراسم با اشاره به عمق نگاه علامه طباطبایی به آیات قرآن، گفت: در مکاتب مختلف فلسفی نگاههایی به قرآن و آیات وجود دارد که همه درست هستند، اما نگاه به قرآن از دید مکتب علامه بسیار متفاوت است. همه مکاتب از مشا گرفته تا اشراق، توحید را اثبات کردهاند، اما از منظر علامه توحید ابده بدیهیات است و نیازی به اثبات و برهان ندارد. مانند زمانی که بگوییم: «من من هستم.» خداوند در قرآن آیین ابراهیمی را پذیرفته، کسانی که از این آیین روی برگردانند سفیه هستند. کسانی که آیین ابراهیمی را میپذیرند میتوانند با نماز عشق بازی داشته باشند و آن را مشقت و رنج نبینند.
وی با اشاره به ابتلائات حضرت ابراهیم، گفت: علامه طباطبایی از زندگی و داستان حضرت ابراهیم که یک انسان موحد است معیارهایی را استخراج و توضیح میدهد. انسان باید به سمت نگاه ابراهیمی حرکت کند. پس از بنای خانه خدا به عنوان کسی که مستجابالدعوه است شروع به دعا میکند: «بارالها! من را مسلمان قرار بده. از بچهها و نوادگان من هم گروهی را مسلمان قرار بده. حقیقت عبادتم را به من نشان بده و به من برگرد که تو توبهپذیر مهربان هستی.» همه بچههای ایشان پیامبر و مسلمان بودند و حضرت ابراهیم دایم تحت ولایت پروردگار بود و لقب خلیلالله را بعد از رسالت و نبوت و عبودیت گرفته بود، پس معنای این دعا چیست؟ علامه با طرح این مبحث و آوردن آیات دیگر این سوالات را پرورش میدهد که به یک روش برسد و آن این است که هر کس میخواهد به جایگاهی برسد باید نگاهش به دین عمیق باشد و از این الگوی ابراهیمی تبعیت کند.
نویسنده کتاب «اسرار اربعین موسوی(ع) همچنین به بررسی مراتب ایمان حضرت ابراهیم در تفاسیر علامه طباطبایی پرداخت و ادامه داد: خدا به ابراهیم که در مقام نبوت بود گفت ای ابراهیم مسلمان باش. این نگرانی از اسلام و مسلمان بودن از حضرت ابراهیم به فرزندانشان هم رسید و در اواخر عمر به آنها سفارش کرد که مبادا مسلمان از دنیا نروید! اسلام و ایمان ذومراتب است به قدری که ائمه اطهار نگران خود و دیگران بودند، انسان باید همواره تلاش کند تا به مراتب بالای ایمان دست یابد.
فیاض بخش اخلاق را جلوه توحید در وجود انسان خواند و گفت: از منظر علامه طباطبایی(ره) آن چیزی که به صورت اعتقاد در نهاد آدمی نهادینه شده، در رفتار او متجلی میشود. انسان توحیدی همواره رفتاری متواضع و خاشعانه دارد. فرد مسلمان این موضوع را همیشه در روابط اجتماعی و خانوادگی رعایت میکند و حتی در مقابل پروردگار هم ادب را رعایت میکند، چون خداوند مؤدب است. بنابراین توحیدی که ایشان مطرح میکند در بطن انسان نهادینه شده است.
نویسنده کتاب «اسرار ماه شعبان» ادامه داد: علامه طباطبایی چند ویژگی خاص داشت. یکی از آنها این بود که ایشان توحید را محور همه کارهای خود میدانست. آن مرحوم توحید را به قدری بدیهی بیان میکند که گویی توحید برای انسان روشنتر از «خود»ش است. اگر کسی به «خود» توجه میکند به حقیقت «خود» است و منظور ظاهرش نیست. هرکس به «خود» توجه میکند به حق و حقیقت توجه کرده است، بنابراین حق بر خود مقدمتر و روشنتر است. بنابراین توحید بدیهیترین بدیهیات فلسفی است که باقی بدیهیات هم از آن سرچشمه میگیرد.
وی در ادامه به تبعیت علامه طباطبایی از استادش آیتالله قاضی طباطبایی اشاره کرد: علامه بسیاری از تفاسیر را از استادش میگیرد، اما با نگاه دقیق و نافذ خودش آنها را بسط میدهد. مکتب فکری و سلوکی ایشان معرفتالنفس است که ملاصدرا هم به آن اشاره میکند. معرفت نفس در بیانات قرآن و ائمه معصومین بسیار مهم است. علامه از طریق معرفت نفس و نگاه دقیق توحیدی راه را پیدا کرده است. او این مراحل را از مقام نفس اماره به سوی اعلای مراتب نفس یعنی مقام امامت و ولایت تقسیمبندی میکند.
فیاضبخش در پایان با اشاره به اهمیت خود و فرد در شناخت خود و توحید گفت: خداوند هیچ بهانهای را برای عدم شناخت نخواهد پذیرفت و عصاره تفکر مرحوم علامه در رسالهالولایه است. او در این کتاب مطرح میکند که ولایت کمال نهایی انسان است. انسان حیوانی است که ولایت دارد. تمام رسالت انبیا و ائمه و اولیای الهی و ارسال کتب آسمانی هدفی جز حرکت انسان به سمت ولایت ندارد. در این مقام انسان میسوزد و خداوند همه چیز او میشود.
سیویکمین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران با شعار «آینده خواندنی است» از بیستوسوم آبانماه آغاز به کار کرد و تا سیام آبانماه ۱۴۰۲ به کار خود ادامه میدهد.
نظر شما