به گزارش خبرنگار سینمایی ایرنا، امروز، سه سال از فقدان کامبوزیا پرتوی میگذرد؛ هنرمندی که همپای موج نوی فیلمسازان دهه ۶۰، به جامعه سینمایی کشور معرفی شد و نگاه زلالی که در کارهای وی مشهود بود، به مذاق خانوادههایی که در آن سالها بیشتر در سالنهای سینما، جنگ میدیدند و زدوخورد قاچاقچیان، بسیار خوش آمد.
کامبوزیا اما برخلاف برخی از کارگردانانی که در دهه ۶۰، با سینمای کودک بالا آمدند و سپس آن را رها کردند، هیچگاه به این ژانر پشت نکرد. گویی همپای این گونه رشد کرد؛ در دهههای ۶۰ و ۷۰ بیشترین تلاشهای سینمایی وی در سینمای کودک تجلی پیدا کرد و بعدها، به سینمای نوجوان و جوان، ورود همهجانبهتری پیدا کرد.
مشخصه بارز کارهای پرتوی، زلالی شخصیتها و تلاقی اخلاقی قهرمانان داستانش با زمختیهای روزگار بود. همین جریان سیال سبب شد تا در دهه ۶۰، نمادسازی در سینمای کودک، با کار کارگردانی چون کامبوزیا، بیشتر به چشم بیاید. پرتوی توانست در دهه ۶۰، برای کودکانی که به فراخور شرایط اجتماعی کشور، میبایست حقایقی چون بمب، حمله هوایی، جنگ، آژیر خطر، کمینگاه و . . . را درک میکردند، جهان فانتزی و تخیلی بیافریند. عروسکهایی را در دهه ۶۰ و ۷۰ برای آنها زنده کرد که هنوز خاطرهساز هستند و فضای موزیکالی را پیش دیدگان آنها نهاد تا از این جهان پر جنگ و سیاهوسفید به دنیای خوشرنگولعاب خیال سفر کنند.
کامبوزیا پرتوی برای همان کودکانی که در ابتدای دهه ۸۰، در آستانه جوانی قرار داشتند، از ترانه و آیدا سخن گفت و همان تخیل را در تقابل با مقتضیات دنیای جدیدی که به آن ورود کرده بودند، به چالش کشید
او سپس برای همان کودکانی که در ابتدای دهه ۸۰، در آستانه جوانی قرار داشتند، از ترانه و آیدا سخن گفت و همان تخیل را در تقابل با مقتضیات دنیای جدیدی که به آن ورود کرده بودند، به چالش کشید. همچنانکه در آخرین کارهای خود یعنی فراری و کامیون، نیز ادای دینی از جنس دیگر به همان بچهها داشت و دغدغههای وجدانی آنها را به تصویر کشید.
کامبوزیا پرتوی، قطعا یک سینماگر مولف اصیل در سینمای ایران بود که جهان فیلمسازی خود را در همان دهه ۶۰ ساخت و تا پایان عمر، به شاخصههای ساختاری سبک اجرایی خود وفادار ماند. تلاش نکرد تا بهمانند بسیاری از کارگردانان همنسل خود، برای بقا و دیده شدن، دست به دامن، قواعد دیگری در فیلمسازی شود که در قاموسش نبود. البته کسانی که کامبوزیا را از نزدیک میشناختند، میدانستند که وی یک کودک درون برجسته دارد که در نخستین رویارویی با وی، میشد آن را حس کرد. قوه خیال و شاعرانگی آثار کامبوزیا، مستقیما به کارهای وی منتقل شد تا مجموعه آثارش، اینچنین دوستداشتنی و ماندگار شوند.
این، حقیقتی است که سینما با درگذشت پرتوی، یکی از زلالترین هنرمندان خود را از دست داد. نویسنده و کارگردانی که پشت ظواهر پرزرقوبرق سینما متوقف نماند و یک عمر تلاش کرد تا دنیایی زیبا و شاعرانه از زلال کودکان، نوجوانان و جوانان را به تصویر بکشد که جایش بهشدت در سینمای ایران خالی بود. این نگاه ساده و زلال، امروز و در هجوم سنگین سوژههایی خاص، به پاشنه آشیل مضمونی سینما تبدیل شده که نبود هنرمندی چون کامبوزیا پرتوی را بیشتر به چشم میآورد.
صندلی هنرمند بیحاشیهای چون کامبوزیا پرتوی، تا همیشه در سینمای ایران خالی است.
نظر شما