به گزارش ایرنا، شعار جدایی ورزش از سیاست عبارتی است متشکل از «اجتماع نقیضین» چرا که نه سردهندگان غربی این شعار به آن پایبند هستند و نه در عمل چنین اتفاقی در حال رخ دادن از سوی آنهاست.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت از دید برخی کشورها، ورزش تابعی از سیاست است، نه جدای از آن. هرجا اقتضا کند ورزش در دستان آنها به ابزاری سیاسی در راستای گام برداشتن به سمت اهداف شخصی تبدیل میشود.
بهعنوان نمونه، کشوری را به بهانه حمله به کشور دیگری مورد شدیدترین تحریمهای ورزشی قرار میدهند و در عین حال بهراحتی از کنار تجاوز رژیم جعلی صهیونیستی و کشتار هزاران زن و کودک بیگناه میگذرند؛ در برابر این جنایات موضع که نمیگیرند هیچ، حتی حمایت هم میکنند.
دلیل دیگر بر عدم جدایی ورزشی از سیاست در نگاه آنها، مسئله تبعیض است که بین ورزشکاران کشورها قائل میشوند. دو نمونه اخیر عدم صدور ویزا توسط آمریکا برای ورزشکاران ووشو و صادر نشدن ویزا توسط انگلیس برای تکواندوکاران ایران را میتوان از همین زاویه مورد بررسی قرار داد. این تبعیض در حالی رخ میدهد که شرکت در مسابقات گرند پری انگلیس برای تکواندوکاران ما نقش حیاتی در کسب سهمیه المپیک پاریس را دارد.
اگر حق ورزش را جزو حقوق طبیعی هر انسان برشماریم، جلوگیری از دسترسی به این حق قطعا مصداق بارزی بر «نقض حقوق بشر» است.
اگر یکی از اصول اصلی منشور المپیک «عدم تبعیض» است، این سوال مطرح میشود که رفتارهای متناقض این کشورها و اِعمال استانداردهای دوگانه، نقض منشور المپیک نیست که همگی آن را پذیرفتهاند؟
نظر شما