بهرام سرورینژاد که در کنار کار تئاتر از سال ۱۳۷۹ وارد رادیو شده و همزمان در سینما و تلویزیون در کارهایی سینمایی چون وقتی همه خوابیم، کیفر و پرسه در حوالی من ایفای نقش هم داشته در گفت وگو با خبرنگار تئاتر ایرنا اظهار داشت: دوستان ما را فراموش کردهاند، برای اینکه سراغی از ما بازیگران تئاتر نمیگیرند.
وی افزود: من بلد نیستم وارد یک سری روابط برای حضور در عرصه سینما و تلویزیون شوم. در این دو حوزه دوستان بسیار صمیمی دارم که من را میشناسند و کارهای من را بیست و اندی سال است دیدهاند و میبینند و به تواناییام کاملا اشراف دارند اما وقتی که در کستینگ(انتخاب بازیگر) میروند یک فراموشی موقت سراغشان میآید و البته دوباره این فراموشی برمیگردد.
بازیگر سریالهای تلویزیونی بچه مهندس، آشوب، داستان یک شهر ۲، دولت عشق و رهایم کن که در کنار بازیگری کارگردانی نمایش مردی به نام اوهه را نیز برعهده داشته میگوید: بیشترین نقش من در پرسه در حوالی و پس از آن در سد معبر بود. اما در وقتی همه خوابیم یک سکانس بازی داشتم که دلپذیر بود و برای من یک ترم دانشگاهی بلکه بیشتر آموزش داشت.
بازیگر ساعت ۵ عصر و شغل شریف گفت: نمیدانم چه شده است که دوستان دیگر ما را فراموش کردهاند.
وی درباره پرچالشترین نقش خود در عرصه تئاتر هم گفت: چندین سال پیش در نمایش خان هشتم نوشته مرحوم مسعود سمیعی نقش یک پیرمرد را داشتم که شاید ۸۵ ساله بود و چالش بسیار بزرگی برایم محسوب میشد. مهم باور پذیر شدن نقش و سختترین قسمت کار برای من بود و از عهده این نقش برآمدم.
سرورینژاد درباره جایگاه تعزیه در کشور و نمایشهای تعزیه و آیینی هم اظهار داشت: من کار تعزیه نکردم. تعزیه طبیعتا جزو نمایشهای قدیمی است.
وی درباره نقش خود در نمایش مجلس آخر که این روزها در تماشاخانه سنگلج روی صحنه است، توضیح داد: کاراکتری که من بازی میکنم کسی نیست که تعزیهخوان باشد و تعزیهخوانی بلد نیست. فقط میخواهد این کار را انجام دهد که خود را در دل مهتاب جا کند. خودش هم میگوید این کارها را مانند قاسم انجام میدهم برای این که دل مهتاب را به دست آورد و در راه تعزیه و به دست آوردن دل مهتاب موفق نیست. چون دلی کار نمیکند فقط چیزی صوری است و ظاهرا این کار را انجام میدهد که محقق نمیشود. از ته دل به تعزیه اعتقاد ندارد و نمیتواند کار خوب را ارائه کند.
نظر شما