چرا علیه سینمای ایران به «کن» و «ونیز» ایمیل زدند؟/ سینماگران در انتخابات بی‌تفاوت نباشند

تهران- ایرنا- رئیس سازمان سینمایی کشور بی‌تفاوتی نسبت به سرنوشت و آینده کشور را خسرانی جبران‌ناپذیری عنوان کرد و گفت: انتخابات یعنی بی‌تفاوت نبودن، در صحنه حضور داشتن، مسئول بودن نسبت به جامعه و تاریخ؛ ‎اگر طیف‌ها، سلیقه‌ها، صداها و نواهای مختلف در چارچوب قانون در انتخابات حاضر باشند جامعه پویایی خواهیم داشت.

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، یکی از ایده‌های محمد خزاعی در مقام رئیس سازمان سینمایی کشور که تا کنون در برخی از سخنرانی‌های رسمی به آن اشاره‌هایی داشته است، تلاش برای تحقق «سینمای اسلامی»‌ است.

خزاعی که پیش‌تر و در بخش اول همین گفت‌وگو (اینجا بخوانید) به تفصیل درباره نسبت وضعیت امروز سینمای ایران با ایده‌آل‌های خود صحبت کرده و به دفاع از رویکردهای منتهی به جان گرفتن گیشه‌ها، در برابر منتقدان پرداخت، حالا و در ادامه این گفت‌وگو تلاش دارد ضمن تشریح دیدگاه‌های خود درباره کلیت «سینمای ایران»‌ به بخش دیگری از حواشی مرتبط با دوران مدیریت خود به‌خصوص حواشی به‌وجود آمده برای گروهی از سینماگران متأثر از حوادث و التهابات سیاسی و اجتماعی یک سال گذشته پاسخ دهد.

آنچه در ادامه می‌خوانید بخش دوم و پایانی گفت‌وگوی مشروح خبرگزاری ایرنا با محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی کشور است.

اگر بخواهید مولفه‌های «سینمای اسلامی» را که پیش‌تر به آن اشاره‌هایی داشته‌اید، تشریح کنید، به چه مواردی اشاره می‌کنید؟

‎درباره همه رفتارهای ما، در دین اسلام شاخص‌هایی تعیین شده است. مثلا درباره رفتار یک کاسب در زمینه فعالیت‌های اقتصادی، شاخص‌هایی در دین ما تعیین شده است. به همین دلیل آنقدر شاخص‌های اسلامی برای یک زندگی گسترده است که درباره همه شئون آن می‌توان صحبت کرد و فیلم ساخت.

آیا معتقدید امروز این شاخص‌های اسلامی در سینمای ما رعایت نمی‌شود؟

‎قطعا در برخی از آثار نجیب سینمای ایران این شاخص‌ها وجود دارد و در اکثریت تولیدات هم این موارد رعایت می‌شود اما صحبت من درباره اندک تولیداتی که است که این شرایط را ندارند. معتقدم آن‌هایی که به دنبال نگاه کاسب‌کارانه در سینما هستند، باید جلوی‌شان را گرفت. حرف ما این است که می‌توان نگاه اقتصادی هم به سینما داشت اما باید رویکردها را اصلاح کرد.

قطعا سینما یعنی اقتصاد اما می‌توان نگاه متفاوتی هم داشت. نکته دیگر این است که آیا ما همیشه باید به فیلم‌ها سوبسید بدهیم؟ آیا فیلمسازان ما نباید راه ارتباط با مخاطب خود را یاد بگیرند؟ این مسأله بسیار مهمی است. من وقتی می‌گویم فیلمساز هستم، یا دارم یک فیلم شخصی می‌سازم که طبیعتا برای آن نباید انتظار اکران داشته باشم. مثل فیلم‌های هنروتجربه که اکران هم می‌شود اما انتظار فروش آنچنانی در گیشه ندارند.

چرا علیه سینمای ایران به «کن» و «ونیز» ایمیل زدند؟/ سینماگران در انتخابات بی‌تفاوت نباشند

فیلمساز دیگری برای حضور در جشنواره‌ها فیلم می‌سازد و طبیعتا او هم نباید از عدم اکران فیلمش در داخل کشور ناراحت شود. اما صورت سوم مربوط به فیلم‌هایی است که برای ارتباط با مخاطب ساخته می‌شوند. این دست آثار باید نگران شرایط ارتباط با مخاطب باشند. صاحبان این آثار باید از خود بپرسند که شاخصه برقراری ارتباط با مردم چیست؟‌ مگر می‌شود فیلمی قصه و قهرمان نداشته باشد و مردم با آن ارتباط برقرار کنند؟ ما باید در مدل فیلمسازی خود تجدیدنظر می‌کردیم. چرا فیلم‌های کارگردانی مانند ابراهیم حاتمی‌کیا همواره مخاطب دارد، چون قصه و قهرمان دارد...

البته فیلم‌های متأخر آقای حاتمی‌کیا هم در زمینه جذب مخاطب چندان موفق نبوده‌اند!

اینگونه نیست که اگر یک فیلم سینمایی، بر روی پرده سینما از نظر اقتصادی عملکرد موفقی نداشته، از نظر انتقال مفاهیم و کارکردهای فرهنگی خودش هم ناموفق بوده باشد. این دو مقوله از هم جدا هستند.

‎این طور نیست. فیلم «به‌وقت شام» رکورد فروش خوبی را در گیشه ثبت کرد. از فیلمی که خودم در آن حضور داشتم مثال می‌زنم. دلیل استقبال از آن فیلم هم این بود که مردم با آن ارتباط برقرار کردند. سینمای ابراهیم حاتمی‌کیا مولفه‌هایی دارد که برای مردم جذاب است. البته این نکته را هم بگویم که همه مخاطبان یک فیلم، مخاطبان داخل سالن سینما نیستند و در این زمینه گاهی فیلمسازان ما دچار اشتباه می‌شوند.

اینگونه نیست که اگر یک فیلم در سینما فروش نداشت، یعنی دیده نشده است. به‌عنوان مثال فیلم «پشت پرده مه» که ما کار کرده بودیم، جوایزی از جشنواره‌ها گرفت، در اکران عمومی دیده نشد اما در تلویزیون بارها پخش ‌شد و مردم هم با آن ارتباط برقرار کردند. فیلمی که در سینما شکست خورد اما بسیاری از مردم آن را دیدند و می‌شناسند.

اینگونه نیست که اگر یک فیلم سینمایی، بر روی پرده سینما از نظر اقتصادی عملکرد موفقی نداشته، از نظر انتقال مفاهیم و کارکردهای فرهنگی خودش هم ناموفق بوده باشد. این دو مقوله از هم جدا هستند.

یکی از پدیده‌هایی که در یکسال گذشته بیشتر شاهد آن بوده‌ایم جریان حضور فیلم‌های زیرزمینی که به‌صورت غیررسمی در داخل کشور تولید شده‌اند، در جشنواره‌های جهانی است. نگران نیستید که با نمایندگی این آثار از طرف ایران، سینمای رسمی ما در عرصه‌های بین‌المللی حذف و محدود شود؟ مهمتر اینکه آیا جنس سیاست‌گذاری‌هایی که منجر به محدود شدن امکان ساخت برخی فیلم‌های اجتماعی در سال‌های اخیر شده است را در شکل‌گیری این پدیده موثر نمی‌دانید؟

‎اول اینکه معتقد نیستم که سینمای ایران در عرصه‌های بین‌المللی حذف و محدود شده است و مشکلی که به آن اشاره می‌کنید مربوط به سه چهار جشنواره است که عموما با مقاصد سیاسی هدف گذاری شده اند واغراض سیاسی خود را دنبال می کنند. در سایر جشنواره‌های سینمایی جهان، با چنین مشکلی مواجه نیستیم...

بالاخره در نگاه غاطبه سینمادوستان، همان چهار جشنواره تأثیر بالایی بر انعکاس تصویر سینمای کشورها در عرصه بین‌المللی دارند!

فیلم‌های رسمی سینمای ایران در جشنواره‌های بین‌المللی مهم دیده می‌شود

‎اینگونه نیست. در همه جشنواره‌های بین‌المللی، امروز فیلم‌های رسمی سینمای ایران هم دیده می‌شود و هم برگزیده می‌شود. تعداد جوایز بین‌المللی سینمای ایران در همین سال‌ها کاملا مشخص است. آنچه شما به آن اشاره می‌کنید، مربوط به تغییر رویکرد جشنواره‌های سینمایی دنیا نسبت به فضای فرهنگی ایران صحبت می‌کنید که مقوله‌ای کلان است و ارتباطی هم با قوانین مراقبتی داخلی ما ندارد. سینما تنها بخشی از این تغییر رویکرد را نشان می‌دهد.

دلیل این تغییر رویکرد چیست؟ مگر پیش‌تر در سینمای ایران سخت‌گیری وجود نداشت؟ اتفاقی که امروز شاهد هستیم مربوط به تغییر رویکرد جشنواره‌های خارجی است. تا همین امروز خیلی از فیلم‌های اجتماعی خوب سینمای ایران به این جشنواره‌ها معرفی شده، اما پذیرفته نشده‌اند. مگر «جنگ جهانی سوم» فیلم مشکل‌داری بود؟ چرا در جشنواره‌ها پذیرفته نشد؟ در این دوره ما تمام فیلم‌هایی که حتی برای نمایندگی سینمای ایران در اسکار انتخاب کردیم هم آثار اجتماعی و غیرایدئولوژیک بوده‌اند.

مگر ما نمی‌توانستیم مانند دوره‌هایی که صرفا فیلم‌های ایدئولوژیک معرفی می‌شدند، عمل کنیم؟ نگاه ما اساسا این نیست. شاید عده‌ای بخواهند اینگونه تلقین کنند، اما واقعیت این است که نگاه ما این نیست. ما به‌دنبال احیای سینمای ملی ایران، با مشخصه‌های بومی خودش هستیم.

از ماجرای جشنواره‌های خارجی فاصله نگیریم...

‎بله. درباره جشنواره‌های خارجی، مطمئن باشید نگاه آن‌ها در ‌آینده قطعا دستخوش تغییر می‌شود. بد نیست بدانید خیلی از هنرمندانی که در جریانات اخیر به خارج از کشور رفتند، پیام‌هایی را ارسال می‌کنند تا به کشور برگردند. فضا همین امروز نسبت به سال گذشته خیلی تغییر کرده است. بعضی از این افراد صراحتا پیام پشیمانی ارسال می‌کنند، آن هم به‌صورت رسمی.

از چهره‌های شناخته‌شده هم در میان این افراد هستند؟

‎بله. هم شناخته‌شده‌ها هم برخی افراد گم‌نام‌تر. صراحتا می‌گویند ما می‌خواهیم به ایران بازگردیم و فعالیت سینمایی خودمان را ادامه دهیم.

مکالمه رسمی با خود شما داشته‌اند؟

‎مکالمه رسمی خیر، اما به‌صورت غیرمستقیم به دوستان مشترکی که با من داشته‌اند، پیام داده‌اند که می‌خواهند برگردند. برخی از این درخواست‌ها هم در دست بررسی است.

یعنی اینگونه نیست که هنرمندانی که به هر دلیلی دچار مشکل شده‌اند تا پایان دوره شما امکان رفع مشکل‌شان نباشد؟

‎این موارد مربوط به دوره ما نیست. توجه داشته باشید که این اغتشاشات در هر دوره دیگری می‌توانست اتفاق بیفتد. این ماجرا مربوط به مدیریت ما در سینما نیست بلکه مربوط به حوادثی که با دوره مسوولیت ما همزمان شده است. این دو با هم تفاوت دارد. ما سخت‌ترین دوره مدیریت سینما در تمام دوره‌ها را تجربه کرده‌ایم. هر اتفاقی که از ابتدای انقلاب در سینما رخ نداده بود، در همین چند سال دوره مسوولیت ما رخ داد!‌ با وجود این شرایط‌، پررونق‌ترین دوره سینما را هم شاهد هستیم و همین واقعیت است که خیلی‌ها را اذیت می‌کند.

برخی با اهداف سیاسی خیلی دوست داشتند سینما در دوره ما تعطیل شود و به همین دلیل از رونق امروز ناراضی هستند. وقتی صحبت از جشنواره‌ها و بازارهای جهانی می‌کنید، سوال اصلی این است که چه کسانی باعث کاهش سهم ایران از بازار جهانی شده‌اند؟ قطعا اغتشاشگران و کسانی که شروع به فعالیت سیاسی در سینمای ایران کردند. مگر ما این‌ها را فراموش می‌کنیم؟‌ چه کسانی در خارج از مرزها بیانیه دادند و کارگردانان سرشناس دنیا را به خط کردند تا اهداف سیاسی خود را دنبال کنند؟ چه کسانی به جشنواره‌هایی مانند کن و برلین و ونیز ایمیل زدند؟‌ این افراد متولیان و بانیان وضع موجود سینمای ایران در عرصه بین‌المللی هستند و امروز باید پاسخگو باشند.

اگر نگاه بسته‌ای داشتیم فیلم سیدی و فرهادی را به اسکار معرفی نمی‌کردیم

اگر ما به دنبال ایجاد محدودیت بودیم، فیلم اصغر فرهادی را به اسکار معرفی نمی‌کردیم. اگر نگاه بسته‌ای داشتیم که فیلم هومن سیدی را به اسکار معرفی نمی‌کردیم. اگر ما با سینمای اجتماعی مشکل داشتیم که فیلم‌هایی مانند «علف‌زار» و «ملاقات خصوصی»‌ را اکران نمی‌کردیم. حرفم این است که اصلا آن نگاهی که برخی معتقدند در این دوره حاکم است، وجود ندارد. در حوادث سال گذشته با گروهی مواجه بودیم که در تحلیل‌های خود احساس می‌کردند وضعیت نظام جمهوری اسلامی ایران رو به پایان است و به همین بهانه می‌خواستند جلوی حضور سینمای ایران در عرصه‌های بین‌المللی را بگیرد و در مقابل سینماگران را به کارهای زیرزمینی تشویق کنند.

آن‌ها می‌خواستند به فضای فرهنگی ما آسیب بزنند اما به این واقعیت دقت نکردند که فضای ملی سینمای ایران در اختیار سینماگران ایران است. سینمای ملی ما را امثال مجید مجیدی، مسعود جعفری‌جوزانی، احمدرضا درویش، جمال شورجه، سیدرضا میرکریمی و... در این سال‌ها شکل داده‌اند که هیچ کدام اهل کارهای زیرزمینی نبوده‌اند و جوایز مختلفی را هم گرفته‌اند. آن‌ها می‌خواستند سینمای ملی ایران را تحریم کنند و معتقدم این تحریم هم خیلی زود برداشته خواهد شد.

می‌توانید کمی مصداقی‌تر درباره این گروه صحبت کنید؟ بالاخره افراد گمنام و بی‌نشانی که نمی‌توانستند باشند.

‎بالاخره خیلی‌ها در طول آن حوادث تصور می‌کردند کار جمهوری اسلامی ایران تمام شده است. مدیر یکی از پلتفرم‌های سینمایی حتی به همکاران خود گفته بود، این انقلاب مانند انقلاب مصر است و این باردیگر کار تمام است!‌ یعنی در این حد برخی به باور رسیده بودند، اما همه شکست خوردند. در طراحی‌هایی هم که داشتند شکست خوردند کمااینکه با تمام فشارها و جوسازی‌ها ، ما امسال هم در جشنواره کن غرفه داشتیم و سینمای ایران به‌صورت رسمی حضور داشت.

ما تنها در چند جشنواره مشکلاتی داریم که بد نیست نگاه‌مان نسبت به آن‌ها را تغییر دهیم و بدانیم همه عرصه‌های بین‌المللی محدود به این جشنواره ها نیست. ما شاهد یک تغییر در فضای فرهنگی دنیا هستیم و در سال‌های آتی شاهد اتفاقات بزرگ‌تری هم خواهیم بود. وقتی روسیه تصمیم می‌گیرد برای خودش یک جشنواره اسکار به راه بیندازد یعنی با یک طراحی حرکت می‌کند. وقتی چین برای حضور در اقتصای سینمای دنیا برنامه‌ریزی دارد، یعنی با یک طراحی دارد حرکت می‌کند. ما هم ابتدا باید سینمای خود را قدرتمند کنیم تا دچار مشکلاتی از این دست نشویم.

مشخصا چه اقداماتی داشتید؟

‎از طریق آقای عسگرپور نامه رسمی به رییس فیاپف ارسال کردیم تا این نهاد رسمی به جشنواره‌ها ابلاغ کند که این آثار زیرزمینی نماینده سینمای ملی ما نیستند. در چند سال آینده هم جایگاه واقعی این آثار مشخص می‌شود. سینمای دنیا به دنبال اقتصاد است و خیلی زود متوجه می‌شوند این‌ها نمی‌توانند نماینده واقعی سینمای ایران در بازار جهانی باشند. این دوران، دورانی موقت است و ما تلاش‌مان را برای عبور از این دوران داشته و خواهیم داشت. در آینده حتما درباره بانیان این وضعیت صحبت خواهم کرد، چراکه معتقدم همه‌شان باید پاسخگو باشند.

همه این افراد هم در خارج از کشور نیستند و برخی از داخل در این جریان نقش داشتند!

با تمام این‌ بدخواهی‌ها سینمای ایران هیچ‌گاه منزوی نخواهد شد

‎بله. تعداد ایمیل‌هایی که از داخل کشور به برخی از این جشنواره‌های خارجی ارسال شده واقعا زیاد است. کسانی که باور کرده بودند جریان فرهنگی کشور و انقلاب، کارشان تمام شده است، در آن مقطع شروع به مبارزه کردند. البته اینگونه هم نیست که جشنواره‌های کن و برلین بنابر نظر چهار فیلمساز داخلی ما، موضعش را طراحی کرده باشد، آن‌ها مطابق سیاست‌های بالادستی دولت‌های متبوع خود حرکت می‌کنند و نگاه‌شان نسبت به فضای فرهنگی ایران را تعیین می‌کنند.

اینگونه نیست که یک گروه به اسم سینماگران مستقل در خارج از کشور تا این اندازه قدرت تأثیرگذاری بر جشنواره‌های خارجی را داشته باشند، آن‌ها فقط پیرامون این جریان هیاهو ایجاد کرده‌اند. با تمام این‌ بدخواهی‌ها سینمای ایران هیچ‌گاه منزوی نخواهد شد.

اینگونه هم نیست که جشنواره‌های کن و برلین بنابر نظر چهار فیلمساز داخلی ما، موضعش را طراحی کرده باشد

استعفای خانم مرضیه برومند از مدیرعاملی‌ «خانه سینما» بازتاب‌های زیادی در محافل سینمایی داشت، شخص شما به‌عنوان رییس سازمان سینمایی از این اتفاق ناراحت نشدید؟‌ به‌خصوص که خانم برومند در متن نامه استعفای خود صراحتا اشاره کردند که نتوانستند تعاملات لازم را با سازمان سینمایی داشته باشند و پیش‌تر هم در نشست خبری این گلایه را مطرح کرده بودند.

‎البته ایشان صحبت از تعاملات نکرده بود و به جنبه اقتصادی ارتباط با سازمان سینمایی اشاره داشت که اساسا بحث دیگری است. این هم در حالی است که از زمان ورود خانم برومند به خانه سینما، بودجه این نهاد صنفی دو برابر شد و می‌توانید در این زمینه از خود ایشان هم سوال کنید. جالب است که هیچ‌کس درباره این مسایل صحبت نمی‌کند و تنها ابهامات را مطرح می‌کنند.

از خانم برومند سوال کنید که آیا بودجه خانه سینما بعد از مدیرعاملی ایشان دو برابر شد، یا نه؟من شخصا با ایشان جلساتی داشتم و حتی قبل از اعلام استعفا با او تماس گرفتم و گفتم اگر می‌توانید کمی بیشتر بمانید.

یعنی کامل در جریان استعفا بودید؟

‎بله. با او تماس داشتم و خواستم اگر برایش امکان دارد، در این جایگاه بماند. از نگاه من ایشان شخصیتی بود که در این جایگاه عملکرد خوبی داشت و مدیران هم به حضورشان امیدوار بودند و امکان تعامل خوبی فراهم بود. به او گفتم به دلیل کارهای خوبی که در سینما از شما به یادگار مانده است، خیلی از درها به روی شما باز است. تأکید داشتم که نگاه شما نگاه سیاسی نیست و نگاه صنفی به مسایل دارید و این بسیار مهم بود. جلساتی که ما با خانم برومند داشتیم، همه‌اش مربوط به مسایل صنفی مانند مالیات و بیمه و مسکن بود. اتفاقا سازمان سینمایی در این زمینه‌ها همراهی خوبی با خانم برومند داشت.

چرا علیه سینمای ایران به «کن» و «ونیز» ایمیل زدند؟/ سینماگران در انتخابات بی‌تفاوت نباشند

شما اشاره کردید که بودجه خانه سینما دو برابر شده اما خانم برومند به مشکلات مالی هم در نامه استعفای‌شان اشاره داشتند.

‎تنها یک ماه تخصیص بودجه خانه سینما از سوی سازمان سینمایی با تأخیر مواجه شد که دلیل آن هم مشکل ثبت آن‌ها در اداره ثبت بود. اداره ثبت، نامه‌ای به سازمان سینمایی زد و اعلام کرد با توجه به عدم ثبت خانه سینما، کمک مالی به این نهاد غیرقانونی است. ‎طبیعتا من هم نمی‌توانستم غیرقانونی اقدام کنم.

یعنی مشکل مالی صحت داشت.

‎بودجه‌شان کم نشد اما یک ماه پرداختی نداشتیم که می‌توانست در ماه‌های بعدی جبران شود. در این مدت هم خانه سینما فرصت داشت پیگیر مراحل ثبت قانونی باشد. اتفاقی که افتاد و بعد از ثبت خانه، مشکل پرداخت بودجه هم حل شد. تعاملات ما با خانم برومند بسیار خوب بود و معتقدم هر کسی که مدیرعامل خانه سینما شود، به دلیل اهمیتی که برای جریان‌های صنفی قائل هستم، باید تعامل خوبی با او داشته باشم. کمااینکه با منوچهر شاهسواری هم تعامل خوبی داشتیم.

درست است که نگاه من به شخص خانم برومند متفاوت بود اما اساسا معتقد به تعامل با نهاد صنفی هستم و امروز هم هر کمکی بتوانم به جناب علی دهکری به‌عنوان مدیرعامل خانه سینما خواهم کرد. اگر افراد نگاه صنفی نداشته باشند شاید برخی تعاملات را با آن‌ها نداشته باشم اما تا امروز هر سه مدیرعامل خانه سینما در دوره مسوولیت من، تلاش‌شان رفع مشکلات صنفی بوده است.

بعضی از دوستان اعتراض و سروصدا کردند تا رایت جهانی فیلمشان را گران‌تر بفروشند و درآمد بیشتری داشته باشند. برخی از مردم اما واقعا تصور می‌کنند که این افراد، مقاصد سیاسی دارند

سازمان سینمایی جدای از خانواده سینما نیست. شاید برخی از افراد در مقطعی وارد فعالیت‌های سیاسی هم شدند اما این مربوط به همه خانه سینما نمی‌شود. بازهم تأکید می‌کنم که همه ما باید تکلیف‌مان با خودمان مشخص باشد. برخی از افراد که در همان حوادث سال گذشته سراغ رفتارهای سیاسی رفتند و موضع‌گیری‌هایی داشتند، هفته بعدتر در سازمان سینمایی به دنبال بودجه و امکانات بودند! این یعنی بلاتکلیفی.

من امروز نمی‌خواهم درباره خیلی از مسایل صحبت کنم و شاید روزی که از سازمان سینمایی بیرون بیایم، درباره خیلی از این نکات بتوانم شفاف‌تر حرف بزنم و به مصادیق اشاره کنم، اما نکته این است که افراد نباید بلاتکلیف باشند. برخی موضع‌گیری‌هایی در بیرون دارند که اکثر مردم از ماهیت اصلی‌شان بی‌خبرند. بعضی از این دوستان اعتراض و سروصدا کردند تا رایت جهانی فیلمشان را گران‌تر بفروشند و درآمد بیشتری داشته باشند. لااقل من از خیلی از این مسایل خبر دارم. برخی از مردم اما واقعا تصور می‌کنند که این افراد، مقاصد سیاسی دارند!‌ می‌توانم بگویم ۷۵ درصد این افراد، ‌منافع و مقاصد اقتصادی دارند، نه سیاسی.

تعداد این افراد زیاد است؟

‎تعدادشان زیاد نیست ولی تریبون هایی در خارج از کشور دارند که ماموریت پمپاژ رسانه ای و خبری را دارند.

در آستانه انتخابات هستیم. اگر سینماگران بخواهند در این زمینه ورود داشته باشند، آیا سازمان سینمایی ملاحظات و چارچوب‌هایی برای این جنس فعالیت‌ها مدنظر دارد؟

‎ورود به عرصه انتخابات یک امر شخصی است. مگر در سال‌ها و دوره‌های قبل که افراد از کاندیدای موردنظر خود حمایت می‌کردند، سازمان سینمایی ورودی داشت؟ ما در حوزه مسایل صنفی ورود می‌کنیم. اگر فلان هنرمند بخواهد از فلان کاندیدا حمایت کند، اصلا به سازمان سینمایی ارتباطی ندارد. از نظر طرح انتقادات هم هیچ محدودیتی وجود ندارد. کمااینکه معتقدم بیشترین نقدها، همین امروز دارد به مسئولان وارد می‌شود. البته برخی منتقدین تنها چیزی که دغدغه آن ها نیست مردم و منافع ملی است، این عده همواره سعی کرده و می کنند تا از آب گل‌آلود ماهی خود را بگیرند و در برهه هایی هم موفق شده‌اند.

نمی‌توان کنار گود نشست و صرفا تماشاچی بود

این دسته موج سوارند و بخش هایی از مردم را در این موج سواری انتخاب می‌کنند. ‎اما یک نکته را بدانیم بی تفاوتی نسبت به سرنوشت و آینده کشور خسران جبران‌ناپذیری است هر فرد همچنان که نسبت به خانواده مسئول است نسبت به جامعه خود هم مسئولیت دارد. ‎نمی‌توان کنار گود نشست و صرفا تماشاچی بود و در عین حال منتظر تحول شرایط اجتماعی ماند. بسیاری از افراد منتقد نسبت به مسائل سیاسی که غیرمنصفانه دست به نقد می‌زنند حتی در انتخابات حضور هم پیدا نکردند.

این عده قلیل که نسبت به سرنوشت خانواده، جامعه و کشور در حساس‌ترین بزنگاه‌ها بی‌تفاوت بوده‌اند چگونه به خود اجازه هرگونه اظهارنظری را می‌دهند؟‎ انتخابات یعنی بی‌تفاوت نبودن، در صحنه حضور داشتن، مسئول بودن نسبت به جامعه و تاریخ. ‎اگر طیف‌ها، سلیقه‌ها، صداها و نواهای مختلف در چارچوب قانون در انتخابات حاضر باشند جامعه، جامعه پویایی خواهد بود.

گفت‌وگو از: زهرا منصوری

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha