۴ فروردین ۱۴۰۳، ۹:۰۴
کد خبر: 85424711
T T
۰ نفر

برچسب‌ها

ظرافت زمستان و زیبایی بهار

۴ فروردین ۱۴۰۳، ۹:۰۴
کد خبر: 85424711
سیدحرمت الله موسوی مقدم
ظرافت زمستان و زیبایی بهار

ایلام-ایرنا- زمستان یکی از فصول سخت، سرد، صعب و پرسوز سال  است که برای ورود به آن باید آذوقه جمع، آشیانه ساخت، آمادگی  یافت و انرژی ذخیره کرد اما از بطن با هیبت و زحمت زمستان زیبایی بهار متولد می‌شود.

به گزارش خبرنگار ایرنا، طبع زمانه و رسم روزگار بر این منوال و محور در حرکت است که دوراندیشی و آینده‌نگری تضمین کننده مسیر زندگی و تامین کننده امنیت و آزادگی افراد و اجتماع است.

قرآن کریم به عنوان ریل رستگاری و نماد نورانیت نیز بشریت را به تحمل سختی و تاب‌آوری دعوت کرده و در بستر سختی و صعوبت رایحه، سلامت، ساماندهی و سازندگی را نوید می‌دهد.

خشکی تابستان، خزان پاییز و زجر زمستان، رحمت ربیع و برکت بهار را در پی دارد.

یعنی بدون طاقت‌فرسایی تابستان و برگ‌ریزان پاییز و برف زمستان، بهروز بهار، فصل فاخر گل‌های معطر، درختان خوش اندام، پرندگان نیک‌الهان و گیاهان سبز سرشت در هیچ ذهنی و با هیچ ذکاوتی قابل تصور نیست.

برزخ بهار ترجمان حقیقت نامانایی دنیا و ابدیت آخرت است، بدین معنا که فصل‌ها نیز همانند انسان‌ها میراث دار همدیگرند.

ظرافت زمستان و زیبایی بهار

طراوت بهار خود را به خشکی تابستان تحمیل می‌کند و بار و برگ درختان بلوط تابستان نیز طفیل زردی پاییز می‌شوند تا ذخیره گاه باران و برف و زورآزمایی زمستان شوند.

این رویش، ریزش، ایستایی و رانش روزگار، متبین جاودانگی خالق و کوچ کدورتبار مخلوق است یعنی:

رسم دنیا درهمین است، آنکه آید رفتنی است

بعدرفتن نام نیکست بر زبانها ماندنی است

تا توانی خلق را از خود مرنجان با سخن

آنکه بالا تر نشیند آخرش افتادنی است

عمر جانت گرچه عمر نوح هم باشد ولی

شیشه ی عمر گرانم عاقبت بشکستنی است

آموزه‌های اولیاء، عبرت‌های انبیاء، آیه‌های عرفا، آرایه‌های ادبا و اشعار ناب شعراء چون ناقوس نهی، گوشِ هوش ما را می‌نوازند که:

بینید و دل نبندید، حس کنید و حسرت نخورید، بگذارید و بگذرید زیرا که گُل برای دیدن است نه برای چیدن.

ظرافت زمستان و زیبایی بهار

آریِ تابش تابستان و پکری پاییز و زحمت زمستان و برازندگی بهار، همه راوی روایت ناپایداری دنیا و استحکام آخرت‌اند و فکر ماندن خود و راندن دیگران یک تراژدی تلخ و آموزه عبث است.

بدین مفهوم که وکیل و وزیر، استاندار و امیر، صاحب منصب و سفیر، غنی و فقیر از آمدن دیگران ملول نشوند و از رفتن خود نیز عزادار نگیرند پس بیاییم بیش از حد برماندگاری خود پای نفشاریم و برمیز و مقام و منزلتمان هم دل نبندیم و دلتنگ نشویم .

چون؛
رسم دنیادر همین است، آنکه آید رفتنی است

بعد رفتن نام نیکست برزبانها ماندنی است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha