به گزارش خبرنگار ایرنا- براساس آموزههای الهی و سنتهای ثابت اجتماعی و تکیه بر تئوری اندیشمندان جوامع، تحقق حکومت فارغ از ایده و جهانبینی آن، مرهون و مدیون اجماع، اراده و اتحاد مردم است.
از نظر "امیل دورکیم" در قواعد و روش جامع شناسی؛ تفاهم و دوستی با مردم ضامن تشکیل و تداوم جوامع است چونکه جامعه تنها مجموعهای از افراد نیست، بلکه منظومهای از اتحاد و اتفاق مردم است که با واقعیات خاص و صفات ویژه شکل گرفته است.
حضرت امام راحل در "صحیفه نور ج ۷ ص ۱۳۵" میفرمایند: یک نظام سیاسی در صورتی شرایط اجرایی و ماندگاری دارد که پشتوانه قدرتمند مردمی داشته و محبوبیت و موفقیت او در نگاه مردمی نهفته است.
وی رضایت مردم را عین رضایت خدا تلقی کرده و معتقد است که اگر مردم پشتیبان یک حکومت باشند این حکومت سقوط ندارد، امام(ره) به حاکمان توصیه میکند که کاری نکنند که مردم از آنان بترسند.
در مدینه فاضله فارابی دانشمند و فیلسوف جهان اسلام نیز از حضور مردم به عنوان بالاترین قدرت در تشکیل و قوام حکومت نام برده شده است.
مردم کارفرمایانِ حکومتگران و مالک و صاحب اصلی حکومتاند و حاکمان و متولیان امور اجتماعی، قضایی و تقنینی هم عاملان و کارگران مردم و لذا ادامه حیات و دوام صدارتشان بسته به حُسن خُلق و تواضع خویش و رضایت و رفاقت آنان با مردم است.
حضرت امام صادق(ع) میفرمایند:"اخلاق نرم، کلام پاکیزه، چهرهای گشاده و اخلاق نیکو، ضامن بقاء حاکمان است زیرا حُسن خلق کمندی است که دیگران را در دام محبت خود اسیر میکند.
در سیره عملی حضرت امام خمینی(ره)؛ تمام همت، مراقبت، دقت و نظارت حاکمیت باید معطوف به محتوای مردمی بودن حکومت در قول و عمل باشد و بر همین مناسبت که قاطبه اندیشمندان بهترین و اصولیترین حکومت را آن میدانند که مورد پذیرش مردم و تحت حمایت آنان باشد، زیرا که برخلاف نظر بعضی حاکمان مستبد که خود را مسلط و مشرف بر سرنوشت مردم میدانند، رسالت اصلی آنان خادمی خالصانه و نوکری نجیبانه به مردم است.
حضرت امام علی علیه السلام نیز در ( خطبه ۳۳ نهجالبلاغه) مردم زمان خویش را چنین خطاب میکند؛ حکومت من برشما بی ارزشتر از یک لنگه کفش کهنه است مگر اینکه در پرتو آن بتوانم حقی را برپا و ظلمی را ازمیان بردارم.
آن حضرت ادامه میدهند؛ اگر نبود که در مقابل شکمبارگی حاکمان ظالم و گرسنگی مظلوم تعهدی بر ذمه دارم، مهار اُشتر خلافت را برکوهانش میافکندم.
ایشان در نامه شماره ۲۷ نهج البلاغه به مالک اشتر حق مردم و تکلیف مدیران را چنین توصیف میکنند؛ " گناه مردم را ببخش و برآنان آسان بگیر آنگونه که دوست دارید خدای سبحان تو را ببخشاید، با آنان فروتن باش و مهربان و با عدالت تا بزرگانشان در تو طمع نکنند و ناتوانانشان هم از عدالت تو مأیوس نشوند، بشیر و نذیر باش و سرزمینشان را آباد کن."
آری، آنهاییکه به واسطه خون پاک شهیدان و رزم بیامان مدافعان بینام و نشان وطن، شایسته ردای و کالت وزارت، امیری و سفارت و استانداری و صدارت شده باید در ظل توجهات حضرت معبود، مخلوق را تعظیم و مردم را نیز تکریم کنند و به قول امام(ره) آنان را "ولی نعمت" خود بدانند چونکه تعامل و تعاون صادقانه و همراهی صمیمانه با توده مردم جزء مکارم مکتبی و از اخلاق نبیاء و اولیای خدا است که تکامل و تثبیت حکومت را هم درپی دارد.
در سالی که طبق فرموده رهبر معظم انقلاب اسلامی" رشد، رونق، رفعت و رهیافت آن در گرو مشارکت و مباشرت مردم" بوده، شایسته است مدیران بالادست، میانی و فرودست، به امربری و نوکری مردم افتخار کرده و آگاه باشند که حیات و نشاط، هدایت و حاکمیت و آرمان و رجحان جامعه و حاکمانش صرفا با تائید، تصویب، قدرت و رضایت مردم امکانپذیر است.
امیدواریم هرکس در این مملکت به مقام و مکنتی رسیده خود را مدیون مردم بداند نه تبحر و توان و تجارب خویش و به فکر ادای دین و خدمت به جامعه هدف باشد.
مردم را ارباب و خود را خادم تلقی و در این سال که قرار است با تاکید رهبری معظم انقلاب اسلامی مشارکت مردم برای تحقق تولید مدنظر باشد به دفع ضرر و رفع زیان عامه بپردازند و الزامات و اقدامات مکرمت و مشارکت مجدانه مردم را مهیا کنند.
چنین باد.
نظر شما