علیرغم آنکه قطعنامه انگشت اتهامی را به سمت هیچ دولت یا ملتی نگرفته بود، اما صربستان با این تحلیل که هدف از چنین اقدامی فشار بر این کشور به دلیل تبعیت نکردن از سیاستهای ضدروسی غرب است، تلاش کرد تا با همراه کردن روسیه و چین و همچنین افزودن برخی دیگر از کشورها به جبهه مخالفان، سنگری در برابر این قطعنامه بنا نهد. در این میان به اذعان تحلیلگران منطقه بالکان، موضع جمهوری اسلامی ایران میتوانست بسیار مهم باشد و از این رو رسانههای منطقه اعم از رسانههای صربستان و بوسنی و هرزگوین با دقت و به شکلی موشکافانه تمامی اظهارنظرها از سوی مقامات کشورمان را در اینباره رصد میکردند و انعکاس میدادند. کار تا آنجا پیش رفت که گویی اساساً رای جمهوری اسلامی ایران سرنوشت این قطعنامه را مشخص خواهد کرد. همین مسئله باعث شد تا بحثهای متعددی در سطوح مختلف در کشور حول چگونگی رای به قطعنامه درباره سربرنیتسا شکل گیرد.
در یکسو برخی بر این باور بودند که به دلیل مواضع اتخاذشده از سوی بوسنی و هرزگوین در قبال پروندههای حقوق بشری ایران در سالهای گذشته، زمان آن فرا رسیده است تا جمهوری اسلامی ایران در اقدامی متقابل با چنین قطعنامهای همراهی نکند و با رای ممتنع، ضمن حفظ روابط روبهبهود با صربستان، بوسنی و هرزگوین را نسبت به عواقب رفتارهای سیاست خارجی خود آگاه کند. در سوی دیگر عدهای بر این باور بودند که جمهوری اسلامی ایران به واسطه سالها ارتباط حسنه با مسلمانان بوسنیایی لازم است در این گام نیز با رای مثبت به قطعنامه در کنار مسلمانان بوسنیایی بماند. با این حال به نظر میرسد هر دو دیدگاه فاقد چارچوبی نظری برای رای له یا علیه قطعنامه مذکور هستند و لازم است از زاویه دیگری به این موضوع نگریسته شود که اساساً میتواند مبنایی برای اتخاذ تصمیم در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نیز باشد.
در سالهای اخیر اندیشمندان روابط بینالملل نگاه ویژهای به نظریات اجتماعی در روابط بینالملل از جمله نظریه سازهانگاری داشتهاند. سازهانگاری رویکردی است که از اواخر دهه ۱۹۸۰ و اوایل دهه ۱۹۹۰ میلادی به یکی از نظریات مهم در روابط بینالملل تبدیل شده است. این نگرش بر ساخت اجتماعی واقعیت تاکید میکند و بیان میدارد که همه کنشهای انسانی در فضایی اجتماعی شکل میگیرد و معنا پیدا میکند. در تئوری سازهانگاری، هویتها، هنجارها، فرهنگ و فهم بینالاذهانی نقش مهمی در سیاستهای جهانی ایفا میکنند. هویتها و منافع دولتها توسط هنجارها، تعاملات و فرهنگها ایجاد میشود. سازهانگاری به این امر میپردازد که چگونه روابط میان دولت ها بر اساس معنایی است که آنها برای یکدیگر قائلند. در سازهانگاری از آن جا که منافع از روابط اجتماعی حاصل میشود، روابط دولتها با هم بر اساس معنایی است که آنها برای یکدیگر قائلند.
منافع ایران در بوسنی و هرزگوین در حال حاضر حفظ همان روابط اجتماعی است که نطفه آن در سالهای جنگ بوسنی و فرایند استقلال این کشور از یوگسلاوی بسته شده است. این بدان معنا نیست که دستگاه سیاست خارجی ایران باید در قبال بوسنی و هرزگوین نوستالژی حضورش در جنگ بوسنی را به دست بگیرد و نورش را بر روی خاطرات گذشته بتاباند
بر اساس همین دیدگاه نظری، منافع جمهوری اسلامی ایران در بوسنی و هرزگوین در حال حاضر حفظ همان روابط اجتماعی است که نطفه آن در سالهای جنگ بوسنی و فرایند استقلال این کشور از یوگسلاوی سابق بسته شده است و با ارتباطات اجتماعی و فرهنگی حالا به نوجوانی رسیده است. این طبیعتاً بدان معنا نیست که دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران باید در قبال بوسنی و هرزگوین فانوسِ نوستالژی حضورش در جنگ بوسنی را به دست بگیرد و نورش را بر روی خاطرات گذشته بتاباند، بلکه بدان معناست که میبایست به حفظ و گسترش روابط و سرمایه اجتماعی به وجودآمده ناشی سالها روابط نظامی، سیاسی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران به چشم منافع ملی بلندمدت بنگرد. به نظر میرسد جمهوری اسلامی ایران به درستی دریافته است که هرچند دولت مستقر در بوسنی با دستور مستقیم برخی از سفارتخانههای خارجی از جمله آمریکا و انگلیس و با دخالت نمایندگان و سفرای آنها و با تغییرات یکشبه قوانین این کشور بر سر کار آمده است اما برای تغییر در صحنه سیاسی این کشور و همسو و همراستاکردن ملت و دولت بوسنی لازم است بیش از گذشته به روابط اجتماعی و سرمایه اجتماعی خود در این کشور روی آورد؛ فرایندی که هرچند زمانبر و طولانی است اما ختم به موفقیت خواهد شد. لذا میتوان گفت که رای مثبت جمهوری اسلامی ایران به قطعنامه محکومیت نسلکشی سربرنیتسا و گرامیداشت یاد قربانیان این فاجعه دارای چند پیام در جامعه بوسنی و هرزگوین بود که اتفاقاً به خوبی در جامعه سیاسی و مدنی بوسنی بازتاب یافت.
اول آنکه مشخص شد جمهوری اسلامی ایران در ادعای خود مبنی بر حمایت از مظلومین و مستضعفین جهان صادق است و در این باره به شکل گزینشی رفتار نمیکند. از نظر ایران همانقدر که نسلکشی در غزه محکوم است در سربرنیتسا نیز محکوم است و فارغ از تلاش غرب برای مصادرهبهمطلوبکردن و بهرهبرداری سیاسی از نسلکشی سربرنیتسا، جمهوری اسلامی ایران اصل این فاجعه عظیم را به عنوان لکه ننگی بر تاریخ معاصر که اتفاقاً به دلیل اهمال نهادهای بینالمللی از جمله شورای امنیت سازمان ملل و نیروهای حافظ صلح مستقر در این منطقه روی داد، محکوم میکند و قرار نیست اصول خود را قربانی برخی تعاملات کند. این در حالی است که فضاسازی شدیدی علیه کشورمان در این خصوص انجام شده بود.
نزدیکی برخی مواضع جمهوری اسلامی ایران به کشورهایی مانند روسیه و چین لزوماً به معنای تبعیت بیچون و چرا از سیاست خارجی این دو کشور نیست و ایران در سیاست خارجی خود مستقل عمل میکند
دوم آنکه، نزدیکی برخی مواضع جمهوری اسلامی ایران به کشورهایی مانند روسیه و چین لزوماً به معنای تبعیت بیچون و چرا از سیاست خارجی این دو کشور نیست و ایران در سیاست خارجی خود مستقل عمل میکند، مسئلهای که خصوصاٌ پس از جنگ اوکراین تلاش شده بود تا به نحو دیگری در نزد افکار عمومی تبیین شود.
سوم آنکه جمهوری اسلامی ایران توانست با رای مثبت به این قطعنامه پوچبودن ادعاهای دوستی و اشک تمساح رژیم صهیونیستی، غایب جلسه رایگیری را نسبت به مسلمانان بوسنیایی بیش از پیش آشکار و این مسئله را برای نخبگان سیاسی بوسنی و هرزگوین تبیین کند که کشورهایی مانند جمهوری آذربایجان که به قطعنامه رای ممتنع دادهاند، نمیتوانند الگوی مناسب توسعه برای کشور بوسنی و هرزگوین قلمداد شوند؛ موضوعی که برای بسیاری از سیاستمداران جوان در بوسنی و هرزگوین که در آینده نه چندان دور سکان حمکرانی و راهبری سیاست خارجی کشورشان را بر عهده خواهند گرفت، تلنگری بود تا بتوانند در تمایز دوست و دشمن دقیقتر عمل کنند. قطعاً آنچه جمهوری اسلامی ایران درباره قطعنامه «سربرنیتسا» انجام داد به شکلی واضح در راستای تامین منافع ملی کشور در بلندمدت است و میتوان انتظار داشت برخی از ثمرات آن نیز در کوتاه مدت عیان شود همانطور که به اذعان برخی از رسانههای غیرهمسو، رای مثبت جمهوری اسلامی ایران به قطعنامه محکومیت نسلکشی سربرنیتسا به میراث ماندگار وزیر امور خارجه شهید کشورمان، آقای حسین امیرعبداللهیان برای بوسنی تبدیل شد.
نظر شما