«رزمنده‌ام اما سر جنگ ندارم»؛ قالیباف از نقطه صفر مرزی تا بهارستان+ فیلم

تهران- ایرنا- «من رزمنده‌ام اما با کسی سر جنگ ندارم»، این را محمدباقر قالیباف می‌گوید؛ از زمانی که در ۱۹ سالگی در جبهه‌ فرمانده بود، تا امروز که ۶۳ ساله است و وارد عرصه انتخابات ریاست جمهوری شده است، از همان روزهایی که در نقطه صفر مرزی می‌جنگید تا شهرداری و بهارستان هر جا که خدمت کرده، خود را «رزمنده» می‌نامد.

در آغاز مستند می‌خوانیم: هیچ‌کدام از تصاویر پیش رو به منظور ساخت فیلم تبلیغاتی انتخابات نیست؛ و بلافاصله تصویری از محمدباقر قالیباف زمانی که فرمانده لشکر بود و رزمنده‌ای که با او گفت‌وگو می‌کند. در ارتفاعات قلاویزان. ارتفاعات یکه ساعت ۱۰ و نیم، ۱۱ (روز گفت و گو) توسط رزمندگان اسلام فتح شد. این ‌ها را قالیباف می‌گوید، در نقطه صفر مرزی

و این جمله ظاهر می‌شود «من رزمنده‌ام و با کسی سر جنگ ندارم»

قالیباف اکنون نامزد چهاردهمین انتخابات ریاست جمهوری است، می‌گوید: خانمم از ۱۶ سالگی که با من آمده، آمده وسط جنگ. خیلی از مردایی که ادعای مردانگی داشتند، نیامدند.

او را در حال پرواز می‌بینیم. می‌گوید: روزی هشت ساعت درس خواندم و چهار ساعت استراحت کردم. ۱۵ سال در ایران ایر پرواز می‌کنم، اما ۱۵ قران حقوق نگرفتم؛ این را عین انقلابی‌گری می‌دانم. در بازی انتخابات شاید بد استفاده کردیم. یک مصداق کار انقلابی و حزب الهی یعنی همین.

تصویر که برمی گردد، او را در گفت‌وگویی بر روی صندلی داغ می بینیم؛ در برنامه‌ای با اجرای احمد نجفی بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون؛ می‌گوید: در ایرباس شرکت هواپیمایی با مسافر می‌پرم؛ پروازی را نشان می دهد که به آرامی می‌نشیند در باند فرودگاه.

«چند سالتونه؟» ۴۳ سال. بله. پیر شدیم؟ و تعجب نجفی... یعنی این بخش مستند برای ۲۰ سال پیش است.

کارآگاه علوی می‌گوید: سرداران و تیمسارها در کشورهای دیگر معمولا مسن‌تر از اینها هستند؛ او بلافاصله این‌گونه پاسخ می‌دهد: من وقتی خرمشهر بودم ۱۹ سالم بود. فرمانده لشگر بودم و باز تعجب احمد نجفی!

«با خدای خودم که خلوت می‌کنم، تا امروز نه یک لحظه از گذشته خودم پشیمانی دارم و نه واقعا احساس دارم یک ذره از مسیر امام (ره) و شهدا و باورهایی که با آنها به جبهه رفتم تغییری کرده باشم... در دو انتخابات آمدم، وظیفه‌ام بوده، یک لحظه احساس شکست در انتخاب‌ها نکردم. وقتی آدم وظیفه‌اش را انجام می‌دهد، شکستی ندارد».

سال ۸۳ را مرور می‌کند، «در نیمه دوم سال ۸۳ می‌گفتند قالیباف می‌خواهد به انتخابات بیاید، پرونده‌ای درست کردند اما (در حالی که) در نیمه اول همه از قالیباف تعریف می‌کردند»... دوباره تصاویری از قالیباف در جبهه و جنگ، در دولت‌های مختلف و در کنار آیات عظام.

قرآن به دست گرفته و کوچه‌ای به نام شهدا. خانه‌ای که درش را باز می‌کند و واردش می‌شود. مادرش را می‌بوسد و در ادامه در پاسخ به کسی که دارد از او سوالی می‌پرسد می‌گوید: من وقتی متولد شدم حاج آقا منزلی نداشتند و مستاجر بودیم.

و صدای پدر را می‌شنویم و توصیه‌های پدرانه و نصیحت‌گونه به فرزند: «کاری را که از عهده‌ات برمی‌آید قبول کن و انجام بده وگر نه، بگذار یکی که از شما بهتر است انجام دهد»

با چهار برادرش به جبهه رفته‌اند. می‌گوید: من که می‌گویم یک رزمنده هستم، اما یک پدر هم هستم در خانواده. خانمم از ۱۶ سالگی که با من آمده، آمده وسط جنگ. اشاره به مردانگی همسرش دارد «خیلی از مردهایی که ادعای مردانگی داشتند، نیامدند».

تصاویر دفاع مقدس تکرار می‌شود. «دوستان بدانید ما یک تنه هم بمانیم؛ نه با کسی رودربایستی داریم و نه روحیه‌مان کم می‌شود؛ ما پای انقلاب، امام و شهدا ایستاده‌ایم»

مرسانا را بغل می‌کند؛ دختر می‌خندد. گپ و گفتی می‌کند زنانی که به عربی صحبت می‌کنند. تصویر بی‌شک یکی از مناطق سخت‌گذر خوزستان است؛ و زنی دیگر در یکی از سفرها که نامه‌ای به قالیباف داده و می‌گوید: تو عموی منی... عمو خیلی گُلی.

برنامه‌ای در سینما آزادی و قولی که داده بود؛ در این صحنه عزت الله انتظامی را می‌بینیم، سخنی از قالیباف را نقل می کند که «سینما آزادی را می‌سازم». انتظامی می گوید «ایستاده بودم نگاه می‌کردم و خندیدم، خیلی حرف‌ها می‌زنند ما هم عادت کردیم»، مکثی می‌کند آن روزهای افتتاح سینما آزادی را به یاد می‌آورد و ادامه می دهد «گذشت و بعد چهار پنج ماه از جلوی سینما آزادی رد می شدم، نوشته بود «۶۵۰ روز دیگر افتتاح می‌شود» بغض کردم... برای این که در مملکت حرکتی شود مرد می‌خواهد.

صحنه‌ایی از افتتاح تونل رسالت را می‌بینیم. قالیباف می‌گوید: این تونل در ۱۱ سال فقط ۴۰ درصد پیشرفت داشت؛ تابلو زدم گفتم ۹ ماه دیگر ۶۰ درصد دیگر را تمام می‌کنم. یکی از دوستانم که وزیر هم بود گفت «تو که نوشتی ۹ ماه، فکر بعدش را کردی؟» این تابلو رو بردار.

نامه ای به من نوشت که «تو بچه جنگی، من دارم نگاه می‌کنم. این اتفاق حتما نمی‌افتد. گذشت، تابلو ماند به ۲۰ روز زمان افتتاح؛ به من زنگ زد و گفت حرفم را پس گرفتم و حتما تا ۲۰ روز دیگر باز می‌شود»

باب دیگری باز می‌شود. مذاکره... قالیباف می‌گوید: باید جمهوری اسلامی رویکرد تقابلی خود را به رویکرد تعاملی در جهان تبدیل کند. سر میز مذاکره است، منافع را تقسیم می‌کنند. امروز در صحنه سوریه داریم رقابت می‌کنیم و در صحنه فلسطین و آمریکای لاتین. این رقابت‌ها قاعده بازی دارد. در قاعده باید بازی کنیم، نمی‌توانیم در جامعه بین‌المللی هر کاری دلمان می‌خواهد بکنیم.

او را بر سر مزار شهید سلیمانی می‌بینیم. یار جنگ و صحنه‌های ایثار و شهادتش، بعد از آن تصاویری از مجلس و سخنانی از رهبری که می‌فرمایند: «مجلس یازدهم، مجلس امید و انتظار مردم است» و نمایی از جلسات پی در پی مجلس و مصوبه پشت سر مصوبه. کلام رهبری را می‌شنویم که «من عرض کردم گفتم مجلس انقلابی است و بعد از سه سال این را تکرار می‌کنم»

دیدارهایش با مردم؛ مسائل و مشکلاتشان را مطرح می‌کنند و جلسات رسمی و کاری که در آن مسائل گوناگون با قالیباف طرح می‌شود. پای صحبت مردم و جوانان، نوجوانان، دانشجویان می‌نشیند و در جلسات هم با دقت به مسائل مطرح شده گوش می‌دهد.

تصویری از دیدار با آیت‌الله شهید رئیسی؛ قالیباف می‌گوید: این حادثه تلخی که پیش آمد و شهید رئیسی که به حق سیدالشهدای خدمت است و این توفیق را پیدا کرد که با افتخار گفتمان انقلاب اسلامی را سر دست گرفت و کار را شروع کرد و کار نیمه تمام باقی ماند. «این مسیر نقاط قوت و افتخارآمیزی دارد که باید آن را سردست بگیریم و افتخار کنیم و پروژه‌ها، قوانین و فرصت‌هایی است که نیمه تمام باقی مانده، باید به سرعت آنها را در این مسیر پیش ببریم».

این چند روز درباره برنامه هفتم گفته است، در این مستند هم توضیح میدهد « برنامه هفتم که تنظیم شده نمی ‌گویم بی عیب و ایراد است. اما این برنامه حتما یک سندی است که می تواند میثاق ملی ما باشد و می توانیم مصمم و دست به دست هم بدهیم. در همین برنامه هفتم فقط بیش از ۶۰ حکم برای بخش خصوصی نوشتیم. اما قانونی ننوشتیم که نتوان انجامش داد. بلکه انجام می‌دهیم تا ثبات اقتصادی در کشور پیدا شود»

و جمله‌ای که گویای بسیاری از اندیشه‌های اوست: اگر می‌خواستم عافیت طلبی کنم در مجلس بودم. مجلس دردسرهای حوزه اجرایی را ندارد و مطالبه‌گری است و دریایی از مشکلات پیش روی ماست. به عنوان یک خدمتگزار فرصت های بزرگ کشور را می شناسم. تردید ندارم بر مشکلات فائق می‌شویم. ما مدیران موظفیم دین و دنیا را با هم پیش ببریم به عنوان بچه های انقلاب، رزمنده و ایرانی. این برنامه هفتم را سردست می گیرم و مطالبه می‌کنم و این را هم راه رسیدن به ثبات اقتصادی کشور می دانم. والسلام علیمک و رحمه‌الله برکاته.

ثانیه‌های پایانی است؛ تصاویری از دوران تبلیغات انتخاباتی برای سیزدهمین دوره، حمایت قالیباف از شهید رئیسی و ... مستند بسته می‌شود با قابی از دستان حلقه در هم. از رئیسی شهید و قالیباف و راهی که ادامه دارد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha