با آنکه ایران حق پاسخ به تجاوز رژیم صهیونیستی به حاکمیت ملی و ترور «اسماعیل هنیه» در تهران را برای خود محفوظ نگه داشته اما کاملا روشن بود جمهوری اسلامی در دوران برگزاری این مذاکرات هرگز اقدامی انجام نمیدهد تا از سوی آمریکا و طرفهای دیگر، متهم به خرابکاری در این مذاکرات نشود. علاوه بر این، ایران در سایه هماهنگیها با حماس، با سیاستی عاقلانه و مطالعهشده، منتظر نتایج مذاکرات مانده است تا در ظرف زمانی و مکانی مناسب، سیاست توازن رعب یا همان قدرت بازدارندگی خود را به رخ اسرائیل بکشد.
حماس مانند مذاکرت هفته گذشته در دوحه، در مذاکرات قاهره نیز شرکت نکرده و با این شرایط هرگز شرکت نخواهد کرد؛ زیرا میداند در این مذاکرات، اسرائیل بنا دارد همه چیز را از او بگیرد و هیچ چیز در مقابل به او ندهد.
محورهای مورد اختلاف
محور فیلادلفیا (مشهور به محور صلاحالدین که منطقه حائل بین نوار غزه و مصر در صحرای سیناست)، خط محوری نتساریم (مشهور به چهار راه شهداء که نوار غزه را به دو نیمه شمالی و جنوبی تقسیم میکند) و موضوع آتشبس دائمی و خروج ارتش اشغالگر اسرائیل از نوار غزه، از جمله اموری است که در مذاکرات دوحه و قاهره جانب اسرائیل را گرفته و این در حالی است که براساس توافق قبلی (طرح ۳۰ ژوئن یا ۲ جولای) که معروف به طرح جو بایدن رئیسجمهوری آمریکا شده، قرار بود همه این امور محققشده و اسرائیل از آن مکانها خارج شود؛ اما نه تنها این اتفاق نیفتاد، بلکه در بند جدیدی که طرف آمریکایی در مذاکرات اخیر مطرح کرده، همه آن نقاط در دست اسرائیل باقیمانده و ارتش این رژیم زمام امور آتشبس را نیز برعهده خواهد داشت و مساله خروج ارتش اشغالگر از نوار غزه نیز گنگ و مبهم باقیمانده است.
آنچه اکنون در اندیشه نتانیاهو میگذرد، آن است که جنگی بزرگ در منطقه شکل گیرد که سربازان این جنگ از کشورهای امریکا و متحدان اروپایی اسرائیل تشکیل میشوند و اسرائیل بدون هرگونه هزینه مالی و تسلیحاتی، شاهد و ناظر جنگ این کشورها با محور مقاومت و حامیان و متحدان آن خواهد بودو سرانجام اینکه با این اوضاع و احوال، مذاکرات دوحه و قاهره شکست خورده و توافقی بین اسرائیل و حماس به وقوع نخواهد پیوست. در سایه شکست این مذاکرات، حالا همه از آغاز جنگ بزرگ در خاورمیانه سخن میگویند.
از نگاه بسیاری از کارشناسان منطقه خاورمیانه، توافق در مذاکرات و برقراری آتشبس کامل و خروج ارتش اسرائیل از نوار غزه، میتوانست جایگزینی مناسب برای جلوگیری از نبرد بزرگ باشد اما به نظر میرسد در سایه شرایط سیاسی داخلی اسرائیل و حس برتری موازنه نظامی به نفع ارتش اشغالگر اسرائیل، نتانیاهو راه گسترش جنگ در منطقه را در پیش گرفته است.
واکنش مقاومت
در رابطه با این تحولات، جنبش حماس و جهاد اسلامی بیانیه مشترکی را صادر کردهاند. این دو جنبش بر شروط مقاومت برای امضای هرگونه توافق با اسرائیل تأکید کردند که شامل پایان کامل جنگ در نوار غزه، خروج کامل ارتش اشغالگر اسرائیل و آغاز بازسازی نوار غزه و پایان محاصره آن همراه با امضای یک توافق جدی برای تبادل اسراست.
آنها بر ضرورت تضمین رساندن سریع کمکهای انسانی به نوار غزه، بدون توجه به نتایج مذاکرات در مورد پایان جنگ نیز تأکید کردند. نیروهای متحد مقاومت اسلامی فلسطین، مقامات اشغالگر اسرائیل را مسئول ناکامی تلاشهای واسطهها برای حصول نتیجه در مذاکرات معرفی میکنند؛ ناکامیهایی که در نتیجه اصرار بر ادامه تجاوزها و انکار آنچه در مراحل پیشین به دست آمده بود، به وجود آمده است؛ بهویژه رد پیشنهادهایی که حماس در دوم جولای گذشته بر اساس پیشنهاد بایدن پذیرفته بود.
استراتژی نتانیاهو: پایان دادن به مساله فلسطین
بر اساس شواهد موجود در میدان نبرد و تلاشهای سیاسی جاری برای برگزاری مذاکرات، واضح است که سیاست نتانیاهو در گرایش به رویکرد استراتژیک خود یعنی پایاندادن به مساله فلسطین پیش میرود. نیت نابود کردن کامل مساله فلسطین از سوی نتانیاهو، از رد دوباره «راهحل دو دولت و دو کشور» از سوی پارلمان اسرائیل در سال جاری، کاملا آشکار شده است.
این مصوبه، دولت اسرائیل را از طرح تشکیل دو کشور و دو دولت که از سوی شورای امنیت سازمان ملل بارها تاکید شده و خواسته دولتهای میانهروی منطقه خاورمیانه است، کاملا منع کرده و در عمل طرح ایجاد دو دولت و دو کشور در سرزمینهای اشغالی فلسطین را از صفحه سیاسی فلسطین محو میکند.
بنابراین، تا زمانی که نتانیاهو به هدف پایاندادن به مساله فلسطین نرسیده، جنگ را متوقف نخواهد کرد و این یعنی جنگ ارتش اسرائیل تا دستیابی نتانیاهو به اهداف استراتژیک خود ادامه خواهد یافت تا نوار غزه به منطقهای غیرقابل سکونت و حیات تبدیل شود و این همان وضعیتی است که یکبار سرزمین فلسطین در سال ۱۹۴۸، همزمان با شکلگیری دولت اسرائیل تجربه کرده است؛ در واقع مساله فلسطین به نقطه صفر یا همان شرایط سال ۱۹۴۸ باز خواهد گشت.
بنابراین انتظار میرود ارتش اسرائیل پس از بستن کامل پرونده نوار غزه، به سوی کرانه غربی هجوم برد تا مناطقی مانند اردوگاه جنین در شمال مناطق اشغالی کرانه غربی فلسطین را نیز با خاک یکسان کند. این همان سیاستی بود که «یسرائیل کاتس» وزیر خارجه رژیم صهیونیستی ۲۱ مرداد گذشته به شکل رسمی از آن دفاع کرده و خواستار اجرای آن شده است.
محور مقاومت معتقد است آمریکا باید مسئولیت آغاز یک جنگ گسترده یا همان جنگ بزرگ در منطقه را که هیچکس نمیتواند نتایج و آثار آن را پیشبینی کند، بپذیردآمریکا و مسئولیت آغاز یک جنگ گسترده
به همین دلیل محور مقاومت معتقد است آمریکا باید مسئولیت آغاز یک جنگ گسترده یا همان جنگ بزرگ در منطقه را که هیچکس نمیتواند نتایج و آثار آن را پیشبینی کند، بپذیرد. آنچه اکنون در اندیشه نتانیاهو میگذرد، آن است که جنگی بزرگ در منطقه شکل گیرد که سربازان این جنگ از کشورهای امریکا و متحدان اروپایی اسرائیل تشکیل میشوند و اسرائیل بدون هرگونه هزینه مالی و تسلیحاتی، شاهد و ناظر جنگ این کشورها با محور مقاومت و حامیان و متحدان آن خواهد بود و این جنگ اندیشه سیاسی نتانیاهو برای محو کامل موضوع فلسطین از منطقه را اجرایی میکند.
این البته فقط یک روی سکه تصورات نتانیاهوست و در طرف دیگر سکه، بر اساس آنچه نیروهای متحد مقاومت فلسطینی و همپیمانان آنها در منطقه، پس از نمایش تونلهای استقرار موشکهای بالستیک و نقطهزن حزب الله در لبنان، در نامهای خطاب به «سیدحسن نصرالله» نوشتهاند، «زمان برای نبردی بزرگ و تعیین سرنوشت اسرائیل» فراهم میشود و به همین دلیل بسیاری از کارشناسان منطقه از وقوع جنگی بزرگ در خاورمیانه پس از شکست کامل گفتوگوهای آتشبس در نوار غزه سخن میگویند.
نظر شما