سهم آثار و نمایشهای اجتماعی که مسائل حقوقی را در برمیگیرند در سریالهای تلویزیونی چندان نیست. با مروری بر آثار تلویزیونی اعم از برنامههای ترکیبی و مجموعههای تلویزیونی شاید کمتر اثر جدی و قابلقبول را بتوانیم شناسایی کنیم که به واقعیتهای اجتماعی از منظر حقوقی نگاه کرده و مسائل حقوقی را به منزله واقعیت اجتماعی در نظر گرفتهاست. بخشی از این مسئله ریشه در نوع تفکر اجتماعی و مواجهه جامعه با مسائل حقوقی و قضایی دارد؛ به دلیل نبود مطالعات اجتماعی و حقوقی در میان مردم و ضعف جامعهشناسی حقوقی و متعاقب آن ضعف دانش حقوقی مردم این جامعه شناسی در پژوهشها محدود مانده و ما نه از لحاظ دانشی و نه از لحاظ هنری با مسائل حقوقی مواجهه ماندگار و درستی نداشتهایم.
پاسخ به یک نیاز اجتماعی
این ضعف که خود را در تولیدات رسانهای هم نشان داده اکنون با اقبال و توجه مخاطبان به سریال«آقای قاضی» دیده میشود و نشان از علاقه مخاطب به سریالهایی است که به واقعیت اجتماعی نزدیکترند. در حالی که یکی از کارکردهای اصلی تلویزیون، آموزش است، رسانهها میتوانند مسئولیت اجتماعی خود را در قالب آموزش درنظر بگیرند.
اگر برنامههای آموزشی جنبه سرگرمکنندگی هم داشتهباشند قطعاً هم کارکرد اصلی رسانه یعنی آموزش محقق میشود و هم وجه سرگرمی رسانه هم برآورد میشود. هدفی که سریال«آقای قاضی» با داشتن این دو ویژگی توانسته فصل دومش را با موفقیت طی کند. این سریال در فضایی تولید شده که بنا به آمار، بیشترین پروندههای قضایی و جرمهای مرتکب شده توسط مردم بهدلیل ضعف اطلاعات آنها در مسائل حقوقی است اینکه نمیدانند چه اعمال و رفتاری در مقابل اتفاقی که برایشان افتاده است، داشته باشند، و یا نمیدانند از چه حقوقی برخوردارند و در مواجهه با قراردادها و زندگی روزمرهشان باید چهکار کنند و این سریال با علم به این ضعفها توانسته موفق باشد.
این دادگاه واقعی است
سریال «آقای قاضی؛ شعبه ۱۲۱» به کارگردانی سجاد مهرگان و تهیهکنندگی احمد شفیعی محصول مرکز رسانهای سیمرغ و توسط مؤسسه هنری رسانهای سلوک در ۵۰ قسمت ساخته شده و هر قسمت ۲ اپیزود دارد. این درام دادگاهی تلاش کرده بیش از هر چیز سنگ بنای محکمی از منظر صحت حقوقی، رأیها و قصهها داشته باشد. حضور مشاور قضایی برنامه مهدی رنجگری که از قضات باسابقه قوه قضائیه است در کنار دیگر قضاتی که راهنماییهای بهموقع و بجایی به سریال داشتهاند وجه کارشناسی قضایی برنامه را تضمین کردهاست. این مداخله اجتماعی که بر کارکرد آموزشی رسانه استوار است میتواند میزان پروندههای حقوقی در کشورمان را کم کند و خدمت بزرگی به جامعه ایران کند. اتفاقی که در فصل دوم که تکمیل شده فصل اول و به دور از ضعفهای آن است، رخ دادهاست.
در فصل دوم شاهد پروندههای پیچیدهتر و فیلمنامهای قویتر در فضای قضایی هستیم که با همکاری مرکز رسانهای قوه قضاییه تلاش شده بهدور از ابهام و کاملا در مسیر خواست و نیاز جامعه ترسیم شود. نقطه شروع داستان فصل دوم با جابجایی آقای قاضی و حضورش در شعبه جدید آغاز میشود. دلیل این انتقال نیاز داستان به فضاهای جدید و مقتضیات متفاوت از فصل یک است که با حضور قاضی در این شعبه، قضاوتهایش را به شکلی دیگر انجام میدهد.
شمایل مقتدرانه یک بازیگر
یکی از ویژگیهای این فصل نزدیک شدن به به شخصیت قاضی با بازی بهزاد خلج و ورود به زندگی شخصی و ذهن اوست تا مخاطب بهواسطه این شناخت، ارتباط بیشتری با اثر برقرار کند و با دیدن این که یک قاضی مانند دیگر مردم چه فضایی را تجربه میکند با موضوعات قضایی نیز ارتباط برقرار کند. اینکه قصه بر مدار شخصیت قاضی با بازی بهزاد خلج میگذرد یکی از برگ برندههای این مجموعه است.
اینکه قصه بر مدار شخصیت قاضی با بازی بهزاد خلج میگذرد یکی از برگ برندههای این مجموعه است
خلج بازیگری که در جشنواره اخیر فیلم فجر نیز برنده سیمرغ بلورین نقش مکمل مرد برای فیلم مجنون شد، با درک درست نقش قاضی و با لحن مقتدرانه شمایل درست و باورپذیری از این شخصیت ترسیم کردهاست. او با تفاوت قائل شدن در شیوه بازیگریاش هیچ شباهتی با سایر نقشهایی که در سینما و نمایش خانگی بازی کرده ندارد چرا که میداند در مسیر حرفهای توجه به نکات کمتر دیده شده نقش در کنار خلاقیتهایی در اجرای نقش به کار میبرد او را از سایر نقشهایش متمایز میکند و همین نکته برگ برنده اثری میشود که او بازیگر نقش اولش است.
ویژگی بعدی این فصل در تغییر فضای سریال و گنجاندن فضاهای واقعی دیگر در دادگاه است. اگر در فصل گذشته محور سریال فقط به اتاق دادگاه منحصر میشد، در این فصل محیط بیرون دادگاه، محیط دادسرا ، اتاق بایگانی و راهروها نیز به داستان اضافه شدهاند تا علاوه بر تنوع بصری، مردم با این فضاها آشنا شده و دست نویسنده برای خلق درام بازتر شود. ضمن اینکه با ورود به لوکیشنهای متعدد مخاطب کمی تنفس و استراحت بصری پیدا میکند.
توفیق سریال «آقای قاضی؛ شعبه ۱۲۱» توجه به گروههای مختلف اجتماعی، مشاغل، نسلها، جنسیتها و طبقات اجتماعی است که در این سریال حضور دارند. مخاطب نیز با دیدن افراد شبیه به خودش که در یک موقعیت بحرانی و بغرنج قرار گرفتهاند همذاتپنداری کرده سریال را پاسخ به نیاز اجتماعی خود میداند. توفیقی که از رهگذر توضیح همهفهم یک موضوع پیچیده حقوقی به شکل ساده به دست آمده است.
*نیره رضایی مطلق | منتقد سینما و تلویزیون
نظر شما