به گزارش روز سهشنبه ایرنا، رابرت مانینگ از مرکز استیمسون در یک گزارش تحلیلی در نشریه فارن پالسی نوشت که نگرانی در مورد شرایط شبه جزیره کره بیجا نیست و از سال ۱۹۵۰ این منطقه خطرناکتر و بی ثبات تر از هر زمان دیگری به نظر میرسد.
مانینگ به سه تغییر راهبردی وابسته به هم در مورد مساله هستهای کره شمالی که از سال ۲۰۱۹ پدید آمده، میپردازد: اول اینکه به دنبال نشست سال ۲۰۱۹ کیم جونگ اون رهبر کره شمالی و دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا در شهر هانوی، کیم در سال ۲۰۲۱ از یک برنامه پنج ساله برای تقویت برنامه هستهای و موشکی، از جمله موشکهای بالستیک قاره پیما با سوخت جامد، کلاهکهای کوچک، سلاحهای هستهای تاکتیکی و موشکهای مافوق صوت رونمایی کرد.
در این خصوص همچنین نویسنده فارن پالسی معتقد است: سرمایهگذاری کره شمالی در مجتمع هستهای- صنعتی خود، همراه با اظهارات قاطع کیم مبنی بر اینکه از سلاحهای هستهای خود دست نمیکشد، بر تغییر راهبردی در موضع پیونک یانگ تاکید دارد. این قابلیتهای جدید و نیات اعلامشده، موازنه راهبردی در شمال شرق آسیا را تغییر داده است، پرسشهای جدیدی در مورد بازدارندگی گسترده آمریکا ایجاد کرده و به تمایل کره جنوبی برای دستیابی به سلاحهای هستهای دامن میزند.
دومین تغییری که نویسنده به آن اشاره دارد: تغییر موقعیت ژئوپلیتیکی پیونگ یانگ است. این موقعیت زمانیکه کیم از هدف بلندمدت کره شمالی برای عادی سازی روابط با ایالات متحده با هدف ایجاد توازن بین قدرتهای بزرگ صرف نظر کرد، آغاز شد. این پشتوانه منطق سه دهه دیپلماسی هستهای بود. در عین حال، کره شمالی روابط با چین را که به علت حمایت پکن از تحریمهای سازمان ملل علیه پیونگ یانگ متشنج شده بود، تقویت کرد. کیم در ژانویه ۲۰۱۹ به پکن سفر کرد و شی جینپینگ، رئیسجمهور چین نیز ژوئن همان سال به پیونگ یانگ رفت. چین، همراه با روسیه، از آن زمان تلاشهای آمریکا برای اعمال تحریمهای جدید علیه کره شمالی به علت آزمایشهای موشکهای بالستیک قاره پیما را مسدود کردهاند.
مانینگ در ادامه عنوان میکند: تغییرهای راهبردی زمانی تشدید شد که به دنبال جنگ اوکراین، روسیه شراکت امنیتی جدید خود را با کره شمالی ایجاد کرد. این اقدام برای چین ملال آور بود چرا که آنها نگران هستند که ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، دست به جابجایی اهرمهای پکن بزند و موقعیتی شبیه دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ ایجاد کند؛ زمانی که کیم ایل سونگ، پدربزرگ کیم، دو قدرت کمونیست را علیه یکدیگر به کار میگرفت.
تغییر سوم از دیدگاه تحلیلگر فارن پالسی این است: در ژانویه، کیم سیاست ۷۰ ساله اتحاد مجدد کره را کنار گذاشت و کره جنوبی را «دشمن اصلی» تعریف کرد. او خواستار تغییر در قانون اساسی از جمله کنار گذاشتن تعهد به اتحاد مجدد شد، سازمانهایی را که آشتی دو کره را مدیریت میکردند، برچید و بنای یادبود اتحاد مجدد در پیونگ یانگ را که پدرش ساخته بود، خراب کرد.
مانینگ رویدادهای اخیر را تشدید کننده این تغییرات دانست و ادامه داد: در ماه سپتامبر (مهر/ آبان)، پیونگ یانگ رگباری از آزمایشهای موشک بالستیک کوتاه برد را انجام داد. کیم همچنین وعده داد که نیروی هستهای خود را برای نبرد با ایالات متحده آماده کند، تصاویری از نیروگاه غنی سازی اورانیوم منتشر کرد و متعهد به ساخت سلاحهای هسته ای بیشتر شد. چرا همه اینها اهمیت دارد؟ در حال حاضر، دستکم کیم خلع سلاح هستهای و اتحاد مجدد شمال-جنوب را از روی میز برداشته است.
«مشکل کره در حال حاضر تحت تاثیر رقابت با قدرت بزرگ و حاصل جمع صفر است. روند به سمت دو بلوک متضاد در شمال شرق آسیا است: چین، روسیه و کره شمالی، و از طرف دیگر ایالات متحده، کره جنوبی و ژاپن. دیگر نگرانیهای مشترک درباره اشاعه تسلیحات هستهای وجود ندارد؛ مانند زمانیکه چین و روسیه ذیل مذاکرات شش جانبه (شامل ایالات متحده، چین، روسیه، ژاپن، کره جنوبی و کره شمالی) در مورد خلع سلاح همکاری میکردند.
خطرات ناشی از این واقعیتها در شبه جزیره کره و وضعیت بغرنج ژئوپلیتیک در شمال شرق آسیا سناریوهای خطرناکی را به تصویر میکشد. اول، سناریوی سایه هستهای است که در گزارش شورای اطلاعات ملی و توسط تحلیلگران کره جنوبی پیش بینی شده است. این سناریو بدین شرح است: پیونگ یانگ پس از محکوم کردن مانور نظامی آمریکا و کره جنوبی، تمرینات با گلوله واقعی را آغاز میکند، سپس رگبار گلولههای توپخانهای را به سمت آنها شلیک کرده و سربازان خود را در جزیره یئونپیونگ (حدود ۸۰ کیلومتری غرب اینچئون) فرود میآورد. تلاشهای ایالات متحده برای مهار کره جنوبی با شکست مواجه میشود و سئول نیروهای هوایی و دریایی را به این منطقه میفرستد و به کشتی های کره شمالی شلیک میکند و تفنگداران دریایی را در جزیره فرود میآورد. با شروع درگیری، پیونگ یانگ یک سلاح هستهای تاکتیکی را به جزیره خالی از سکنه مجاور شلیک میکند.
سناریوی خطرناکتر، جنگ دو جبههای در آسیا با بحرانهای همزمان کره و تایوان است. مارکوس گارلاوسکاس، افسر اطلاعات ملی سابق آمریکا برای کره شمالی، در گزارشی مبسوط در سال ۲۰۲۳ بر اساس بازیهای جنگی، مصاحبه با مقامات و کارگاههای آموزشی، نشان داد که بازدارندگی چطور میتواند شکست بخورد و منطق و پویاییهایی که میتواند در صورت یورش چین به تایوان و دخالت نظامی آمریکا، کیم را به سمت حمله به کره جنوبی سوق دهد، توضیح داد. یا برعکس، امکان حملات همزمان هماهنگ، که در آن چین و کره شمالی هر دو به تایوان و کره جنوبی حمله میکنند را بررسی کرد.»
نویسنده فارن پالسی در پایان مینویسد: سه کشور دارای سلاح هستهای در حال جنگ (و شاید بتوان حدس زد که پوتین چگونه عمل میکند) ممکن است خیال پردازانه یا همانطور که برخی نگران هستند، راه رفتن در خواب به سمت جنگ آرماگدون به نظر بیاید. در حالی که بعید به نظر میرسد چنین سناریوهایی به این زودی اتفاق بیفتد، تغییر موقعیت راهبردی کره شمالی احتمال یک حرکت چشمگیر را در ۶ تا ۱۸ ماه آینده افزایش داده است. هم ایالات متحده و هم چین ضرورت رسیدگی به مساله شبه جزیره کره را احساس نمیکنند. همانطور که مقامهای چینی گفتند پکن، دلیل اقدامات پیونگ یانگ را تحریمهای ایالات متحده میداند نه مشکل آنها. با درگیری در اوکراین و خاورمیانه، و رقابت حاصل جمع صفر با چین که در دستور کار قرار دارد، مساله کره شمالی احتمالا کم اهمیت خواهد بود. اما کیم جونگ اون ممکن است در این مورد، حرفی برای گفتن داشته باشد.
نظر شما