تصورات تسلیحاتی از بازدارندگی و موانع آتش‌بس میان اسرائیل و جبهه مقاومت

تهران- ایرنا- «حسن لاسجردی» تحلیلگر مسائل منطقه و بین‌الملل بر این باور است که تمرکز طرف‌های درگیر در منازعات کنونی بر ایجاد بازدارندگی از طریق تسلیحات و قدرت نظامی سبب کشدار شدن تنش‌ها شده و بازگشت ثبات را به تاخیر انداخته است.

همزمان با تداوم تنش و برخوردهای نظامی بین اسرائیل و نیروهای مقاومت به ویژه در جنوب لبنان و غزه، مساله تلافی‌جویی صهیونیست‌ها در پاسخ به «وعده صادق ۲» و پیامدهای احتمالی آن موضوع بحث‌وبررسی‌های منطقه‌ای قرار گرفته است.

امروز در حوزه بازدارندگی، مدیریت و مهندسی افکار عمومی به وسیله نخبگان و رسانه‌ها اهمیت یافته و دیگر بازدارندگی محدود به مباحث تسلیحاتی نیست

در ارتباط با این تحولات، پژوهشگر ایرنا گفت‌وگویی با «حسن لاسجردی» کارشناس مسائل منطقه و بین‌الملل داشته که در ادامه مشروحی از آن را می‌خوانید:

خواسته‌های بازیگران مذاکرات آتش‌بس از هم دور است

در طول یک سالی که از طوفان‌الاقصی می‌گذرد، زد و خوردهای گسترده‌ای بین اسرائیل و جبهه مقاومت در جریان بوده است. دلیل کشدار شدن تنش‌های خاورمیانه و نرسیدن طرف‌های درگیر جنگ غزه به آتش‌بس چیست؟

به نظر می‌رسد که دو طرف خواسته‌هایی دارند که این خواسته‌ها یا برایشان قابل درک نیست یا میزان و اندازه آن را قبول ندارند یا اینکه مذاکرات برای قانع کردن دو طرف همچنان در جریان است اما اصول یکدیگر را نپذیرفته‌اند.

دو طرف اسرائیلی و فلسطینی به دو موضوع خیلی مهم و اساسی تاکید دارند؛ مطالبه فلسطینی‌ها پایان جنگ، تثبیت آتش‌بس و بازگشت اسرائیل به پشت مرزها است و برای طرف رژیم صهیونیستی آزادی کامل اسرا بدون قید و شرط و همچنین نابودی حماس یا به نوعی نیروهای مقاومت است. موارد گفته شده نکاتی خیلی مهم و استراتژیکند چون این موضوعات بخش‌های مختلفی دارند و یک اقدام کوچک نیست که بتوان به راحتی آن را انجام داد.

همین وضع باعث شده که مذاکرات با وجود میانجی‌گری‌ کشورهای مختلف به نتیجه نرسد. از سوی دیگر حجم جنایات رژیم صهیونیستی سبب شده کشورهای مختلفی که وارد شدند به این موضوع حساسیت بیشتری نشان دهند و تلاش کنند که به رغم حمایت آمریکا و بعضا کشورهای غربی، اجازه ندهند مانند مذاکرات پیشین به اسرائیل امتیاز زیادی داده شود. بنابراین به نظر می‌رسد که خواسته‌های دو طرف باعث به نتیجه نرسیدن مذاکرات شده است.

اگر امنیت اسرائیل بشکند در سایر حوزه‌ها هم رژیم شکننده خواهد بود

اسرائیل به رهبری نتانیاهو چه چشم‌انداز یا خط قرمزی را در تشدید تنش‌ها پیش روی خود ترسیم کرده است؟

موضوعات امنیتی خط قرمز اسرائیل است و تلاش می‌کند که موضوعات امنیتی در دستور کار هیچ رقیبی قرار نگیرد، در غیر این صورت تنش افزایش پیدا خواهد کرد. در حال حاضر هم که یک سال از درگیری‌های غزه می‌گذرد رژیم صهیونیستی بیشترین تلاشش این بوده که در وهله نخست موجودیت خود را حفظ کند و در عین حال با ضربه زدن یا رقابت با رقبای مختلف در حوزه‌های مقاومت نشان دهد که مساله امنیت برایش از جایگاهی ویژه‌ و انکارناپذیر برخوردار است.

داشتن فهرستی مناسب از تهدیدات و همچنین مقدورات و محذورات و در نهایت حسابگری می‌تواند در مدیریت منازعه در راستای منافع و اهداف ملی موثر واقع شود

اسرائیل هم در روزهای اول بعد از هفتم اکتبر تلاش کرد که در یکی دو هفته موضوع حماس را تمام کند و این گروه را به نابودی بکشاند و هم در حال حاضر با حزب‌الله و نیروهای مقاومت در منطقه مبارزه می‌کند. هدف نهایی و همّ و غمّ نتانیاهو از این اقدامات توجه به حوزه امنیت است. چرا این موضوع خط قرمز شده است؟ به خاطر اینکه اسرائیل در منطقه ما اولا می‌خواهد خود را همیشه قدرت برتر نشان دهد چون از پشتوانه غربی برخوردار است و هم اینکه حوزه امنیت برای جامعه شکننده رژیم صهیونیستی حوزه بسیار مهمی است. اگر امنیت در اسرائیل بشکند دیگر حوزه‌ها حتما شکننده خواهد بود.

تصورات تسلیحاتی از بازدارندگی و موانع آتش‌بس میان اسرائیل و جبهه مقاومت
حسن لاسجردی تحلیلگر مسائل بین‌الملل

در بازدارندگی سلاح مهم است اما حرف اول و آخر را نمی‌زند

بسیاری در بحبوحه منازعات ایران و اسرائیل از مفاهیمی چون بازدارندگی سخن می‌گویند و بحث ایجاد موازنه میان رژیم صهیونیستی و جبهه مقاومت مطرح است. در این میان، ناکارآمدی «گنبد آهنین» اسرائیل در رهگیری موشک‌های ایرانی در جریان وعده صادق۲ نشان داد رژیم صهیونیستی قادر به ایجاد بازدارندگی نظامی مقابل حملات ایران نیست و در عوض ترور سران گروه‌های منطقه در تهران و بیروت، ضربه‌پذیری محور مقاومت را برابر مزیت‌های اطلاعاتی و تکنولوژیک رژیم صهیونیستی عیان ساخت. در این فضا بازدارندگی چه تعریفی می‌یابد؟

موضوع بازدارندگی که در این پرسش مطرح کردید در حقیقت تعریف کلاسیکی است که در دوران دوقطبی مطرح بوده است اما امروز مقداری فضای بازدارندگی تغییر پیدا کرده است. بازیگران جدیدی به عرصه وارد شدند اما موضوع تسلیحات و قابلیت‌های نظامی همچنان بخش مهمی از بازدارندگی است. این بازدارندگی اکنون تحت‌تاثیر لابی‌ها، رایزنی‌ها، گفت‌وگوها و تحت تاثیر بازیگران هستند.

نکته مهم دیگر اینکه امروز برای بازدارندگی بحث افکار عمومی توسط رسانه‌ها، نخبگان و در حقیقت مطبوعات و چیزهای دیگری که امروزه مدیریت و مهندسی نامیده می‌شود، مطرح است. اینکه ما فرض کنیم مانند گذشته تنها سلاح می‌تواند بازدارندگی داشته باشد با واقعیات امروز منطبق نیست. به همین جهت می‌بینیم که اگر طرف‌های مقابل منازعه تلاش کنند بازدارندگی را در سلاح و تسلیحات و قدرت نظامی خلاصه کنند، همچنان که در مسائل منطقه ما تاکنون به نتیجه نرسیده در دیگر نقاط هم این مساله می‌تواند به نتیجه نرسد.

در حال حاضر که نیروهای مقاومت همچنان تاثیرگذاری مهمی در تحولات دارند، به نظر می‌رسد یک مقداری نیروهای تاثیرگذار منطقه جابجا شده‌اند؛ از این رو باید برای مدیریت منازعه در منطقه روی نیروهای جدید و همچنین نیروهایی که به نوعی از قدیم وجود داشته‌اند، بازنگری مجددی صورت گیرد

اگر می‌بینیم که اسرائیل جنایت‌هایی مرتکب می‌شود و نیروهای مقاومت در مقابلش واکنشی دارند، در این شرایط بازدارندگی صورت نگرفته است. بنابراین هم مفهوم بازدارندگی تغییر پیدا کرده است و هم عناصر پیشینی این مفهوم و تأثیرگذاری‌شان دچار تغییر و تحول شده‌است.

در منطقه ما همچنان معادله حضور قدرت‌های بزرگ برای ایجاد توازن است

چه تحلیلی از این تحولات از منظر معادلات میان قدرت‌های بزرگ و فرامنطقه‌ای دارید؟

قدرت‌های بزرگ یا قدرت‌های فرامنطقه‌ای همیشه تلاش کردند که منطقه خاورمیانه را بالانس کنند و اصطلاحاً دست برتر داشته باشند. آنان برآنند قدرت‌های منطقه‌ای را مدیریت و کنترل کنند و تا آنجا که می‌توانند تحت سیطره یا تحت فرمان خود داشته باشند.

در حال حاضر به نظر می‌رسد همچنان نگاه قدرت‌های بزرگ چنین است. حالا اگر بپذیریم که در سال‌های اخیر روس‌ها تلاش کرده‌اند به منطقه خاورمیانه ورود بیشتری داشته باشند، آمریکایی‌ها از گذشته حضور داشته‌اند. نیروهای غربی هم کم و بیش در برخی از حوزه‌ها تاثیرگذاری و نفوذ دارند. من فکر می‌کنم که این قابل درک باشد که در منطقه ما همچنان معادله حضور قدرت‌های بزرگ برای ایجاد توازن است برای اینکه بتوانند از این منطقه به دلایل و مناسبت‌های مختلف استفاده کنند و بهره خود را ببرند.

منازعات خاورمیانه و جابجایی نیروهای تاثیرگذار در منطقه

چه بایسته‌هایی پیش روی جمهوری اسلامی ایران در مدیریت منازعات منطقه می‌بینید؟

به نظر می‌رسد که همچنان رفتار معقول، حساب کتاب و داشتن رفتاری، برخورداری از فهرست مناسب از تهدیدات و همچنین مقدورات و محذورات و در نهایت حسابگری است که می‌تواند در مدیریت منازعه در منطقه مورد توجه قرار گیرد و در راستای منافع و اهداف ملی موثر واقع شود.

یک نکته خیلی مهم دیگر این است که چون در منطقه توازن‌ها دچار تغییر و تحولند به ویژه در حال حاضر که نیروهای مقاومت همچنان تاثیرگذاری مهمی در تحولات دارند، به نظر می‌رسد یک مقداری نیروهای تأثیرگذار منطقه جابجا شده‌اند لذا باید برای مدیریت منازعه در منطقه روی نیروهای جدید، نیروهای تاثیرگذار و نیروهایی که به نوعی از قدیم بوده‌اند، بازنگری مجددی شود تا بتوان درک درستی از منازعات ارائه داد.

در حال حاضر به رغم همه تلاش‌هایی که نیروهای غربی می‌کنند برای اینکه نیروهای مقاومت در منطقه را نیروهای کوچک، نظم‌ستیز و گریزنده از مرکز و نیز غیرتاثیرگذار نشان دهند به نظر می‌رسد که واقعیت‌های منطقه این‌طور نیست و نیروهای مقاومت همچنان از عناصر مهم تصمیمات، حوادث، اتفاقات و تحولات به شمار می‌آیند.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha