گوشی تلفن را سر جایش میکوبد و در حالی که میکوشد حال خراب درونیاش را از همکاران خود پنهان کند، با حال زارش پشت میزش مینشیند؛ هنوز چند ثانیه نگذشته است که مدیرش دوباره با یک بغل پرونده و نامههای جدید به سویش میآید و آمرانه میگوید:«تا پایان وقت اداری امروز، همهاش را میخواهم».
تا میخواهد چیزی بگوید بخاطر معذورات «سلسله مراتب سازمانی» حرفش را در میان حجم وسیعی از دلهره و ترس قورت میدهد. پس لاجرم با هر سختی و مشقتی و بدون هیچ انگیزهای به سمت انبوه پروندههای جدید میرود و حریصانه تلاش میکند فشار کاری امروز را هم به نحوی سپری کند تا از نان خوردن نیفتد.
افکارش مغشوش است، انگار توی سرش یک گله کرگدن باهم گلاویز شدهاند و مدام و پیوسته به هم می پیچند و هیچکدامشان هم قرار نیست مغلوب یا آرام شود. هر بار که میخواهد سراغ پرونده بعدی برود، صدای قُرچ قُرچ یک قیچی آهنین در ذهنش، رشته تمرکز کاریش را پاره میکند، در حالی که از بیعدالتی و خساست کارفرما در توزیع پاداشهای سازمانی دلگیر است باید به این بیندیشد که سر ماه چطور میخواهد اجاره عقب افتاده خانهاش را جفت و جور کند.
مدتی است که درد عصبی معدهاش امانش را بریده و حتی فرصت نکرده است تا به پزشک مراجعه کند. گاهی خودش هم در کارش فرو میماند که چطور با وجود اختاپوس نشخوارهای بیامان فکری بازهم میتواند وظایفش را تمام و کمال انجام دهد.گاهی هم آرزو میکند که کاش شغل راحتتری داشت و این همه کارش روی نظام زندگی شخصیاش سایه نمیانداخت.
در میان تلنبار پروندهها، نام یک ارباب رجوع، او را به یاد مادرش میاندازد، خیلی زود اشک بر پهنای صورتش مینشیند تا اینکه خیس شدن جلد پروندهای، او را به خود میآورد. تازه یادش میافتد که در یکی دو سال اخیر چه رنجها و نگرانیهایی را از سر گذرانده تا بیماری مادرش مداوا شود، انگار سدی مرموز، زمان را برایش در همان روزهای جانکاه متوقف کرده و هنوز برای تراژدی آن روزها، غمگین و اندوهناک است.
در حالی که تعداد پروندههای محول شدهاش به نصف رسیده، مدام بین کاغذهای تلمبار شده و صفحه نمایش کامپیوتر زوار درفتهاش در تکاپوست. اینجور وقتها پنجههایش را به هم چفت میکند و پشت گردنش میاندازد و کمی به عقب خم میشود تا شاید فشار از روی مهرههای فرسوده شده گردنش برداشته شود.
«آقای نصر؛ بیا پیش ما چایی سرد شد، امروز کیک خونگی هم داریم»؛ صدای همکارش است که از اتاق بغلی می آید، با هر مشقتی تکههای از ذهن متلاشی شدهاش را جمع و جور میکند و با زدن لبخندی زورکی به سمت اتاق کناری میرود. چه قدر دلش برای این دورهمیهای ساده غنچ میزند؛ با اینکه همیشه چیزی از اعماق وجودش فتیله شادیهای کوچکش را پایین میکشید اما این جور وقتها انگار وسط یک ریگزار زُمخت، باغچهای سبز پیدا کرده است و میتواند برای دقایقی در فضای مُفرحش دلی از عزا دربیاورد یا دستکم برای مدتی کوتاه به چیز دیگری که مثل بختک بر وجودش سنگینی می کند، فکر نکند.
سلامت روان کارکنان؛ حلقه مفقوده سازمان ها
کارشناسان بر این باورند که«سالمسازی فضای روانی کار» تاثیر عمیقی بر مقوله رفاه کارکنان میگذارد. اهمیت این مساله به اندازهای است که امروزه بیشتر مشاوران کسب و کار به کارفرماها و مدیران توصیه میکنند سلامت روان را بعنوان دارایی اصلی سازمان خود بدانند.
این در حالیست که برایند بررسیها و واکاویها بر این امر دلالت دارد که سلامت روان کارکنان در محیطهای شغلی مغفول مانده و کارفرمایان و مدیران صرفا به مسائلی مانند بهرهوری، تولید بیشتر و گردش سرمایه بیشتر توجه میکنند.
روانشناس سازمانی و صنعتی، دانشیار و عضو هیات علمی گروه روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان بر این باور است که اختلالات روانی کارکنان و استرس شغلی آنها میتواند از لحاظ اقتصادی خسارتهای هنگفتی برای سازمان به بار آورد و افسردگی، اضطراب، استرس، اعتیاد، بیخوابی، تنشهای شغلی و حوادث محیط کار پرهزینهترین و گیج کنندهترین چالش هایی است که مدیران تجاری سازمانها با آنها مواجهند.
هادی فرهادی روز دوشنبه در گفت و گو با ایرنا با بیان اینکه سلامت روان به ویژگیهای شخصیتی کارکنان و همچنین نحوه رفتار سازمان و کارفرما بستگی دارد و به حالتی از رفاه و آسایش و نداشتن بیماری و استرس شغلی گفته میشود، تاکید کرد: البته اینگونه نیست که با هر نشانهای بتوانیم نتیجه بگیریم که افراد فاقد سلامت روان هستند؛ چرا که بعنوان مثال استرس یا اضطراب جزو جدانشدنی زندگیهای امروزیست و به تنهایی دلیل بر رنجشهای روانی افراد نیست.
این روانشناس سازمانی و صنعتی افزود: یک خطای برنامهریزی در این زمینه این است که بطور معمول سازمانها از روانشناس بالینی استفاده میکنند که در نهایت آنها بدنبال برچسبزنی به مراجعان و کشف یک مشکل در افراد هستند، در حالی که سلامت روان در محیط کار مقولهای متفاوت از سلامت روان در کلینیک است و روانشناس صنعتی و سازمانی در این زمینه توانمندتر است.
به گفته وی، شعار امسال سازمان بهداشت جهانی مبنی بر«سلامت روان در محیط کار» نمود اهمیت استقرار روانشناسان صنعتی و سازمانی در محیط های شغلی است.
فرهادی اضافه کرد: در این میان آنچه اهمیت دارد تعادل روانی مثبت در افراد است؛ بنابراین تعریف سلامت روان از نگاه روانشناسیِ سازمانی و صنعتی به «بهزیستی هیجانی»،«بهزیستی روانشناختی» و «بهزیستی اجتماعی» اشاره دارد که هر یک از آنها بر احساسات، افکار و اعمال ما تاثیر میگذارد و در همه زمینههای زندگی اثر می بخشد.
این استاد دانشگاه افزود: بنابراین سلامت روان مثبت یعنی ما طوری حرکت کنیم که وضعیت مطلوب بر شرایط نامطلوب پیشی بگیرد.
وی گفت: هرگاه کارکنان جنبههای منفی محیط شغلی خود را از جنبههای مثبت آن کسر کنند و باقی مانده برایشان همچنان مثبت باشد میتوان گفت سلامت روان در محیط شغلی به معنای واقعی وجود دارد.
این روانشناس سازمانی و صنعتی معتقد است: سلامت روان در افرادی که دارای ویژگیهای فیزیولوژیکی مطلوب(ترشح مثبت مواد شیمیایی در مغز)، غلبه نگرش مثبت به منفی و کنترل سطح هیجانی هستند، بیشتر است.
وی افزود: افراد برای بهرهمندی از سلامت روان باید قادر باشند در سطح شناختی(خانواده و تعارضهای زناشویی با محیط کار) نیز تعادل مثبت ایجاد کنند.
فرهادی گفت: افراد دارای سلامت روان در سطح فراشناختی نیز(اینکه خود را با چه کسی مقایسه میکنم) موفقتر عمل میکنند و در این مقوله مفاهیم امیدواری، تاب آوری و خودباوری بر بدبینی و ناامیدی غلبه دارد.
وی افزود: «هوش شرافت» در افراد دارای سلامت روان بیشتر است به این معنی که من چقدر میتوانم خیرخواه و خیراندیش باشم و به دیگران هم سود برسانم تا در بلندمدت تعادل مثبت روانی برای خود ایجاد کنم.
این فعال حوزه روانشناسی تاکید کرد: کارفرماها و مدیران سازمانها باید با ترفندها و فرایندهای مختلف، زمینه ارتقای سلامت روان کارکنان خود را فراهم کنند زیرا نخستین ثمره این اقدام به خودشان برمیگردد.
فرهادی افزود: ایجاد تعادل در کار و امور روزمره زندگی، اجبار به استفاده از مرخصیها، نشاط افزایی در محیط کار، ایجاد فرهنگ کاری مثبت، شناسایی و مقابله با عوامل استرس زای شغلی، ارزشگذاری عادلانه و رفع تبعیضهای شغلی، تشویق به کار تیمی و فعالیتهای گروهی از جمله راهکارهای ارتقای سلامت روان کارکنان است.
وی با تاکید بر تسهیل دسترسی کارکنان به روانشناس در محیط کار افزود:همچنین سازمانها باید طوری برنامهریزی کنند که مراجعه کارکنان به روانشناس بهانهای برای برچسب زنی به آنها نباشد؛ در حالیکه میدانیم بطور معمول افرادی که سلامت روان دیگران را خدشهدار کردهاند خود را از مراجعه به روانشناس بی نیاز می دانند و درمان خواهی از سوی افرادی است که بخاطر رفتار آنها با مشکلات و چالشهایی مواجه شدهاند.
این روانشناس سازمانی و صنعتی تاکید کرد: ارتقای سلامت روان کارکنان سبب افزایش بهرهوری، خشنودی شغلی و اشتیاق به کار می شود.
به گزارش ایرنا، نگاهی به آمار اشتغال اصفهان در تابستان ۱۴۰۲ نشان میدهد که ۹۰ درصد از مردم این استان در بخش خصوصی و ۱۰ درصد در بخش عمومی مشغول کارند.
دستهبندی مشاغل نیز نشان میدهد که بیشترین سهم شاغلان بین مردم استان در بخش خدمات با ۴۸.۹ درصد و کمترین آن در بخش کشاورزی با ۸.۶ درصد است. سهم شاغلان در بخش صنعت نیز ۴۲.۵ درصد است.
۱۰ اکتبر از سوی فدراسیون جهانی بهداشت روان(WFMH)؛ بعنوان «روز جهـانی سلامت روان» نامگذاری شده است.
این فدراسیون،«اهمیت سلامت روان در محیط کار» را بعنوان شعار امسال معرفی کرده است.
در ایران (۱۸ لغایت۲۴ مهر) به نام «هفته سلامت روان» نامگذاری شده است.
نظر شما