مصوبه تاثیر معدل درکنکور در تعارض آشکار با سند تحول بنیادین

یاسوج- ایرنا- شورای عالی انقلاب فرهنگی به تازگی مصوبه‌ای را با عنوان تاثیر قطعی معدل و سوابق تحصیلی دانش‌آموزان در کنکور سراسری به تصویب رسانده که اگر چه هنوز عملیاتی نشده وتا حدودی خانواده‌ها را نیز سرگردان کرده اما به نظر می رسد در همین اول راه مخالفان سرسختی پیدا کرده و باید اذعان کرد که این مصوبه در تعارض آشکار با سند تحول بنیادین آموزش و پرورش است.

ضرورت بازنگری

بر اساس مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی سهم نمره سابقه تحصیلی برای سنجش و پذیرش متقاضیان ورود به آموزش عالی تاثیر داشته و به شکل پلکانی در سال‌های پیش رو افزایش یافته و دامنه تاثیر آن به پایه دهم نیز تعمیم می یابد اما همان طور که وزیر آموزش و پرورش مخالفت خود را با این طرح از زبان دانش آموزان بیان کرده باید ابعاد و پیامدهای منفی و تا حدودی جبران ناپذیر آن را بر پیکره نحیف آموزش و پرورش ایران مورد واکاوی و بررسی جامع قرار داد تا هرچه سریع تر به تعادل اصلی پارامتریک و محتوایی ((آموزش و پرورش)) به عنوان دو مولفه ساختار ساز نظام تعلیم و تربیت رسید .

اندکی تامل در سند تحول بنیادین به عنوان چشم انداز آموزش و پرورش در مسیر تکاملی خود و انطباق ساحت های شش گانه با رویکردهای پذیرفته شده نهاد آموزش و پرورش در عمده کشورهای دنیا مبین توجه جدی به حوزه پرورش در ابعاد دانش آموزان در حیطه های فردی اجتماعی و توسعه مهارت های این دو حوزه در آینده حیات انسانی است. بنابرایناولین و اساسی ترین مساله در این مصوبه نیز از همینجا نشات می‌گیرد که آیا این مصوبه بعد پرورش در دوره متوسطه را نیز ملاحظه کرده یا صرفا بعد آموزش را در این مقطع مورد امعان نظر قرار داده است؟!

انگاره های معرفت شناسانه تعلیم و تربیت شاخصی برای سیاست سازی( policy _ making) در این حوزه است که عدول از آن سیر تحولی یک نسل را میتواند تغییر دهد ،اگر با تسامح نگوییم آن را به بیراهه ببرد ! لذا این مصوبه از دو منظر قابل بررسی، آسیب شناسی و نقد می باشد؛

۱ .هدف؛

آنچه هدف قانون گزار در این مصوبه مشهود است یک هدف پراگماتیستی، پوزیتیویستی و کمیت گرایانه در پایش و پالایش دانش آموزان برای انتخاب دانشجو در رشته متناسب دانشجویی است.

پراگماتیسم یا واقعیت گرایی: معتقد است که حقیقت به انسان بستگی دارد و هر چیزی که فایده، سودمندی و نتیجه ای برای انسان داشته باشد؛ همان حقیقت است. چیزی که «سودمند» نباشد نمی‌ تواند «حقیقت» باشد. پراگماتیست ها می گویند باید به جای ایده آل و احساسات، بر واقعیت ها تمرکز کرد

پوزیتیویسم: یا اثبات‌گرایی (یافت‌باوری)(به فرانسوی: Positivisme) بر اساس این دیدگاه است که در علوم طبیعی و اجتماعی، داده‌های برگرفته شده از «تجربه حسّی» و تلقی منطقی و ریاضی از این داده‌ها، تنها منبع همه شناخت‌های معتبر است. داده‌هایی که می‌توان از راه حس‌ها به دست آورد را «شواهد تجربی»می گویند.

به عبارت دیگر رسالتی اقتضایی که در حیطه سازمان و نهاد غیر آموزش و پرورش است مانند سازمان سنجش و وزارت علوم که از خاستگاه خود خارج شده و به مثابه باری سنگین بر گرده نهاد تعلیم و تربیت گمارده می شود در حالیکه این نهاد همچنان خود زیر بارنا ترازی ها و ناتعادلی های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شانه خم کرده و به سختی و سنگینی حرکت می کند. البته باید توجه داشت این بار سنگین بیش از آنکه سختی و سنگینی خود را بر پیکره آموزش و پرورش تحمیل کند موجد انحراف جدی و عمیق در اهداف آموزش و پرورش می شود که آن را از مسیر مهارت افزایی فردی و اجتماعی و توانمندسازی جسمی و روانی که از اهداف و ساحت های سند تحول بنیادین در قالب تعلیم و تربیت مبنایی آمده است خارج می‌کند.

کافیست مروری بر این اهداف داشته باشیم تا این تناقض

آشکار را مشاهده کنیم.

این اهداف عبارتند از ؛

۱. اعتقادی عبادی اخلاقی

۲. زیبایی شناسی هنری

۳. زیستی و بدنی

۴. علمی و فناورانه

۵. اجتماعی و سیاسی

۶. اقتصادی حرفه ای

در ضمن این تعارض معرفت شناسانه و متدولوژیک بین سند تحول بنیادین و این مصوبه توالی متعدد فاسدی نیز دارد که نمی‌توان از آن غفلت کرد که تیتروار می توان چنین اشاره کرد

۱. گسیل از آموزش و پرورش کیفیت گرا به آموزش صرف کمیت گرای نمره محور

۲. از بین رفتن تدریجی مهارت های فرا دانشی دانش آموزان در بستر توسعه حیطه دانشی در مسئله یادگیری

۳. نادیده انگاشتن یادگیری اجتماعی و عاطفی( Social Emotional Learning, )که توجهی به تفاوت های فردی دانش آموزان و هوش های متفاوت آن نخواهد شد.

۴, حذف پژوهش محوری به عنوان یکی از کارویژه های مهم آموزش متوسطه که معلم به عنوان یک راهنما, پیچیدگی های آموزش پی ال یا ( project _learning)و پروژه محوری را برای دانش آموزان سهل و کاربردی می کند

۵. تجاری سازی فرایند آموزش که در خلال آن توجه و بزرگنمایی مدارس غیر انتفاعی و آموزشگاه‌های علمی آزاد را

در پی دارد که خود عدالت آموزشی را به چالشی جدی بدل می‌کند

۶. غلبه رقابت بر فعالیت های گروهی و رفاقت ،همکاری و همدلی اجتماعی در بین دانش آموزان

۷. عدم توجه به روحیه والای انسانی در کنار پرداختن به حداکثر گرایی فردی( Maximising Individuality)و ده ها تعارض مفهومی و ساختاری دیگر که کمتر می توان این مصوبه را در اذهان توجیه پذیر نمود، و بیشتر می توان هدف آن را در چارچوب اهداف آموزش و پرورش قرن نوزدهمی با عنوان ساختن انسان ماشینی برای چرخه دنیای صنعتی و ماشینی به عنوان کارگر ماهر قلمداد کرد.

دوم : کارکردگرایی؛

فارغ از تعارضات هدف مدارانه که به آن پرداخته شد از منظر کارکردگرایانه( Functionalism)نیز قابل نقد و تامل است و پیامدهای به مراتب خطرناک تری را می تواند داشته باشد.

دوران پسا اطلاعات امروزی که با هوش مصنوعی افق گشایی جدیدی را تجربه می کند و زندگی و حیات انسانی را تحت الشعاع خود قرار داده است که برخی به اغراق آن را Forgetns age یا دوران فراموشی نامیده اند زیرا آموزش تحت تاثیر همیار تکنولوژی، دسترسی آسان به تمام اطلاعات را فراهم نموده و این افزایش و سهولت دسترسی به اطلاعات شیوه های یادگیری گذشته را نیز تحت تاثیر خود قرار داده ، بنابراین عمر آموزش یادگیری حافظه محور و نمره گرا به پایان رسیده است و تنها کسانی برای آینده موفق خواهند بود که در مدرسه ای برای آینده توانمند شده باشند و در حیطه Divergent _Thinkingیعنی تفکر خلاق و واگرا برای زندگی اجتماعی و اقتصادی که هوش مصنوعی جای بسیاری از رشته های دانشگاهی را یا پر کرده یا آن را به نفع خود تضعیف خواهد کرد آماده می کنند ،به عبارت دیگر هدفگذاری برای مدارس از منظر کارکردی بر خلاف این مصوبه باید کارکرد مدرسه در آماده سازی و انطباق با وضعیت جدید دنیا باشد ، با این تفصیل یک انشقاق عظیم کارکردی این مصوبه و کارکرد ایده آل مدرسه ملاحظه می‌شود.

نتیجتا اگر این مصوبه یا سیاست هایی از این دست که نمره گرایی و کمیت محوری را در آموزش و پرورش ترغیب می کند موجب و موجد غفلت اساسی از بعد انسانی و کیفی آموزش خواهد شد و پایه گذار edu_phobia ترس از آموزش به عنوان یک اختلال شناخته شده آموزش می‌شود که نوجوان و جوان را نه تنها از مدرسه هراسان و گریزان می کند بلکه آن را

مضطرب، نگران و حساس می سازد که از آثار آن می توان همچنین به موارد زیر اشاره کرد ؛

ترس از حضور در مدرسه

اضطراب امتحان

ترس از شکست

اضطراب اجتماعی و اضطراب عملکردی

که این عوامل می تواند زمینه ساز بسیاری از ناهنجاری ها در این سنین حساس شده و آینده جامعه را نیز تحت تاثیر قرار دهد بنابراین تامل و بازنگری جدی و عدول از این مصوبه نه تنها لازم بلکه وظیفه دلسوزان قانون گزاری و اجرایی کشور می نماید.

معلم و دانش آموخته دکترای IPE

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha