به گزارش گروه سیاست خارجی ایرنا، رژیم اسرائیل، بعد آن یک هفته جهنمی از تروریسم پیجری تا ترور دبیرکل حزبالله لبنان، در محاسباتش جنگ را خاتمه یافته فرض و شروع به تخیل درباره تغییر چهره خاورمیانه کرد.
صهیونیستها گام آخر را برای نابودی کامل حزبالله تکمیل کرد: تهاجم زمینی به جنوب لبنان. در ادراک اشغالگران، بعد از حذف تمام فرماندهان ارشد مقاومت لبنان و سردرگمی بدنه و قطع ارتباطات میان آنها، فضا برای انهدام باقیمانده توان حزبالله لبنان فراهم بود.
اما رژیم صهیونی باز هم اشتباه ۱۹۸۲ و ۲۰۰۶ را تکرار کرد و تصمیم گرفت خود را دوباره در معرض تبعات «کارمای لبنان» قرار دهد. درس نگرفتن از تاریخ عادت دیرین آنهاست. تلآویو حساب بازسازی معجزه آسای مبارزان مقاومت را نکرده بود.
رایان کروکر دیپلمات برجسته و کهنه کار آمریکایی که نزدیک به چهار دهه ماموریت خود را در جهان عرب گذراند و بهعنوان سفیر واشنگتن در لبنان، سوریه، عراق و کویت همچنین در افغانستان و پاکستان خدمت کرده اخیرا یادداشتی در نشریه پولیتیکو نوشته که در آن به نکات معناداری اشاره کرده است.
کروکر معتقد است وضعیت کنونی بسیار به آنچه چهار دهه پیش، زمانی که اسرائیلیها به لبنان حمله کردند، شبیه است. او میگوید: آن تهاجم اسرائیل، حزبالله را ایجاد کرد. او میافزاید: «چیزی که من در طول سالها به خصوص در عراق و افغانستان آموختهام، این است که مفهوم شکست فقط در ذهن دشمن معنا مییابد. اگر آن دشمن احساس شکست کند، شکست خورده است، اگر این کار را نکند، شکست نیست.»
بهتر است نتانیاهو یک نگاهی به نتایج تحقیقات «وینوگراد» بندازد
اقدامات بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر هرج و مرج طلب رژیم صهیونیستی دقیقا با هدف کاشتن بذر القای شکست در اذهان سازمان رزم حزبالله بوده است.
همانطور که نشریه فارن افرز در مقالهای در این رابطه نوشته است: تخریب گسترده لبنان توسط ارتش اسرائیل، بخشی از یک کمپین گسترده با هدف تشدید تنشهای داخلی لبنان است، کارزاری که در جادوگری فنی انفجار بیسیمها و ترور رهبران حزبالله پنهان شده است. ویرانی سازمانیافته در جنوب لبنان و جنوب بیروت نشان میدهد اسرائیل امیدوار است در نهایت تنش اجتماعی در لبنان را به بالاترین حد برساند.
اما بهتر است نتانیاهو یک نگاهی به نتایج تحقیقات «وینوگراد» بندازد تا طرف مقابلش را بشناسد.
شیمون پرز رئیس اسبق رژیم صهیونیستی به عنوان بخشی از تحقیقات کمیته وینوگراد در مورد نتایج جنگ ۲۰۰۶ می گوید: کلمات در جنگ نیز بمب هستند. جنگ با شکست روانی بزرگی همراه بود و شکست به این دلیل به وجود آمد که حزبالله از سخنگویی لایق، یعنی حسن نصرالله برخوردار بود.
همچنین «الی یشایی» به عنوان یکی از اعضای کمیته کوچک وزارتخانه ای که جنگ را مدیریت می کرد به کمیته وینوگراد میگوید: «من متوجه شدم دو جنگ در جریان است: نظامی و روانی. حزب الله به رغم عدم مقایسه توانمندی های خود با ما، نبرد روانی موفقی انجام داد. اسرائیل در زمان جنگ در عملکرد رسانه ای خود ناکام ماند و روزی نگذشت که نصرالله روحیه ما را پایین نیاورد و اعصاب ما را دستکاری نکرده و بگوید: «اسرائیل شکست خورده است، اسرائیل شکست خورده است».
رایان کروکر دیپلمات ارشد آمریکایی در پایان یادداشت خود در پولیتیکو مینویسد: نگرانم اسرائیلیها تاریخ خود را فراموش کردهاند. آنها از عملیات صلح برای جلیله (نام عملیات نظامی رژیم صهیونیستی در حمله سال ۱۹۸۲ به لبنان) بهعنوان یک پیروزی بزرگ پس از خروج ساف [سازمان آزادیبخش فلسطین] از بیروت استقبال کردند و البته چیزی که آنها به دست آوردند حزبالله بود، دشمنی بسیار کشندهتر از آنچه ساف در آرزویش بود. بنابراین این ایده که تهاجم زمینی و متعاقب آن اشغال، شمال را امنتر میکند، توهم است.
ترور سید حسن نصرالله هیچ معادلهای را برای کابینه جنگی رژیم در تغییر واقعیات میدانی عوض نکرد. بیش از یکماه است که چند لشگر مجهز اسرائیل با هدف اشغال جنوب لبنان، در چند کیلومتری ابتدایی مرز متوقف شدهاند. در این مدت ارتش اسرائیل تلفات سنگینی داده است و بیش از هزار نفر از افسران و نظامیانش یا کشته شده یا تبدیل به کهنه سربازانی شده که نیاز به خدمات روانی در مراکز توانبخشی دارند.
نصرالله اگرچه دیگر نیست اما هنوز مختصات نبرد را تعیین میکند
تنها اتفاق برای نتانیاهو و سران نظامی رژیم اسرائیل افتاده این است که «دژاووی جنگ تموز» را میبینند و تصاویر تکراری را مشاهده میکنند که از قبل در جنگ ۳۳ روزه ۲۰۰۶ آنها را لمس کرده بودند.
با از میان برداشتن رهبر بزرگ مقاومت لبنان و جانشین وی یعنی سید هاشم صفی الدین قرار بود پرونده جنگ غزه و لبنان قبل از سالگرد هفت اکتبر بسته شده و چند ده هزار شهرکنشین آواره شده شمالی به خانههای خود بازگردند.
اما نه تنها خبری از بازگشت آوارگان نیست که دستان بلند حزبالله در هدف قرار دادن تمام جغرافیای شمال، به تعداد آنها افزوده است. در اربعین فرمانده جاودانه مقاومت و جهان عرب، سربازانش از موشک فاتح ۱۱۰ رونمایی کرده و آنها را در تلآویو به پرواز درمیآورند. نصرالله اگرچه دیگر نیست اما هنوز مختصات نبرد را تعیین میکند، همچنان که خطوط راهبردی برای هر جنگی در لبنان و منطقه را ترسیم می کرد.
سید حسن نصرالله، سازمانی را رهبری کرده که از دل بحرانها برخاسته و در برابر اشغالگران لبنان، «موازنه ترس» را خلق کرده و از آن برای صهیونیستهایی که اراده کرده بودند عروس خاورمیانه را سیاه بخت ببینند، یک معادله چندمجهولی ساخته است.
جنگ اخیر هم روزی به پایان خواهد رسید و نام «بیروت» آرمیده در آغوش دریای مدیترانه با قصه هایی که بار تاریخ را به دوش می کشد، بیش از گذشته با مجاهداتهای شهید نصرالله و رزمندگان حزبالله بر سر زبان ها خواهد بود.
رزمندگان حزبالله این روزها در خط مقدم نبرد مشغول زمزمه کردن نامه مشهور سال ۲۰۰۶ فرماندهشان خطاب به خود هستند؛ این فرازها که فرمانده نصرالله میگوید: سرهایتان را میبوسم، سرهایتان را که بالاتر از همه سرهاست میبوسم و دستانتان را که همیشه به ماشه است میبوسم. گامهایتان را میبوسم که مستحکم در زمین کاشته شدهاند و حتی اگر همه کوهها منهدم شوند، نخواهند لرزید.
او هنوز فرمانده میلیونها مبارز است. سید مقاومت نقطه پایانی نبرد را بیش از شهادتش گذاشته است: «قطعا سننتصر».
نظر شما