خطای تعجیل در تحلیل و توصیه

۱۸ آبان ۱۴۰۳، ۱۱:۳۵
کد خبر: 85653102
سیدرسول موسوی، دیپلمات ارشد بازنشسته 
خطای تعجیل در تحلیل و توصیه

تهران- ایرنا- دونالد ترامپ به عنوان چهل و هفتمین رئیس جمهور آمریکا انتخاب شد و قرار است دو ماه دیگر؛ در ٢٠ ژانویه ٢٠٢۵ ( اول بهمن ۱۴۰۳) مراسم تحلیف او برقرار شده و به شکل رسمی رئیس‌جمهور آمریکا شود. تا آن زمان دولت کنونی جو بایدن در قدرت بوده و می‌تواند تصمیماتی بسیار تاثیر گذار برای آینده آمریکا گرفته و اجرا کند.

کسانی که آمریکا و ساختار قدرت و نظام تصمیم گیری آمریکا را می شناسند، معتقدند این فاصله زمانی بین انتخاب رئیس جمهور تا زمان استقرار در کاخ سفید، حساسترین زمان از نظر بسیاری اتفاقات خاص به‌خصوص در عرصه سیاست خارجی است.

با توجه با این که سیاست خارجی آمریکا توسط روسای جمهور مختلف با ادبیات متفاوتی بیان می شود؛ ولی در عمل و اجرای موضوعات راهبردی، مهم و اصلی، سیاست خارجی آمریکا ماهیتی فراحزبی و ساختاری داشته و هر دو حزب در دولت پنهان آمریکا درباره کلیات اجرای سیاست خارجی به توافق می رسند، باید کشوری مانند ما به تصمیمات مقامات آمریکا در این دو ماه بیشتر توجه کند.

سیاست خارجی فراحزبی آمریکا در مسائل راهبردی، مهم و مرتبط به امنیت ملی آمریکا این فرصت را به ساختار قدرت آمریکا می دهد که در دوره دو ماهه انتقال قدرت، دولت قبل کاری کند که دولت بعد بدون آنکه مسئولیتش را بپذیرد آثار اقدام دولت قبل را به نفع خود مدیریت کند.

لذا ضرورت دارد کسانی را که تعجیل در توصیه به برقراری نوعی ارتباط یا ارسال پیام به ترامپ می کنند مورد نقد قرار داد که در شناخت ساختار قدرت در آمریکا متبحر نبوده و در توصیه تعجیل کرده اند؛ زیرا اولا هنوز قدرت منتقل نشده و ممکن است اتفاقاتی در همین فاصله دو ماه رخ دهد که کاملا به زیان امنیت و منافع ملی جمهوری اسلامی ایران به خصوص با توجه به سابقه بیش از ۴٠ سال خصومت بین دو کشور باشد.

یک کارشناس مجرب می داند همیشه بین شعارها و وعده های انتخاباتی کاندیداهای ریاست جمهوری در همه کشورها، با رفتار عملی آنها زمانی که عملا قدرت را به دست می گیرند، فاصله وجود دارد؛ به خصوص آنکه این موضوع در خصوص شخص (دونالد) ترامپ در دور اول ریاست جمهوری اش تجربه شده است. همه اصطلاح گاو شیرده او را به‌خوبی به یاد می آورند و شاهد بودند نگرش او چه تقاوت‌هایی پیدا کرد. در اینجا به علل تغییر نگرش ایشان کاری نداریم، فقط به عنوان یک سند برای ادعای خود مطرح می کنیم که نباید به صرف حرف‌ها و صحبت‌های دوران انتخابات یک کاندیدا درباره رفتار عملی او قضاوت کرد. بلکه باید کمی تامل کرد و سخن و عمل او را وقتی قدرت اجرایی پیدا می کند، در یک مجموعه‌ دید.

البته لازم نیست حرف و عمل یک کاندیدا را در همه موارد مورد سنجش قرار داد؛ زیرا در بسیاری مسائل غیرحساس چنین تغییری اتفاق نمی افتد. ولی در مسائل راهبردی سیاست خارجی به خصوص در مسایل آسیای غربی و مسائل مربوط به ایران حتما باید حساس بود و در زمان و شرایط خودش مساله را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد و توصیه سیاستی کرد.


بحث دیگری که این روزها مطرح می شود این است که می گویند "ترامپ یک تاجر است و ما هم تجارت می دانیم و می توانیم به‌خوبی با او سودا کنیم." کسانی که چنین سخن می گویند الفبای تجارتی را که ترامپ خُبره آن است نمی دانند. این سخن همانند آن است که بقالی سرکوچه ما بخواهد معاملات خود را با صاحبان کازینوهای لاس وگاس مقایسه کند. ترامپ در تجارت پرخطری متبحر است که تاجران ما توان ورود به آن عرصه را ندارند و تفاوت معامله و سودا بین معاملات ترامپی با معاملات ایرانی تفاوتی معامله یک کالا با یک بازی پرخطر است.


کسانی که ترامپ را یک تاجر تصور می کنند آیا می توانند بر اساس منطق تجارت که بر سود و فایده استوار است به این سوال پاسخ دهند که ترامپ بر اساس چه منطقی در دور اول ریاست جمهوری خود از برجام خارج شد؟ در تجارت او چه سودی برای آمریکا حاصل شد جز آنکه براساس خواسته اسرائیل عمل کرد؟ و معامله ای به هوای معامله ای که به اعتراف خودش به سود اسرائیل بود برهم زد؟ یک تاجر واقعی همیشه به اعتبار خود بیش از نفع و سود فکر می کند و در این خصوص باید گفت حتی اگر ترامپ را تاجر فرض کنیم او تاجری بی اعتبار است و با تاجر بی اعتبار که در معاملات خود دبه در می آورد باید بسیار محتاط بود.

آنچه گفته شد به معنی بستن باب سیاست ورزی نیست بلکه فقط انظاری است برای تعجیل نکردن در تحلیل و توصیه ای است به هوشیاری و دقت در حرف‌های واقعی که جنبه عملیاتی شدن دارد.

موضوع دیگری که باید در کنار توجه به رفتار طرف مقابل مورد دقت قرار گیرد، مساله قدرت، توان و ظرفیت‌های خودمان است. اگر کسی باور به قدرت منطقه ای بودن جمهوری اسلامی ایران نداشته باشد و بدون شناخت ظرفیت‌ها و توانمندی‌های ایران همچون یک کشورعادی وارد مذاکره و معامله با دیگران شود حتما در مذاکره ناموفق خواهد بود.

در اینجا بحث اغراق در قدرت کشور نیست؛ بلکه توجه به این نکته است که مذاکره کننده ای که داشته های خود را نشناسد حتما در مذاکره بازنده خواهد بود. جمهوری اسلامی ایران ظرفیت‌های بالفعل و بالقوه فراوانی دارد که حتما یک مذاکره کننده باید با توجه به شناخت کامل از آنها پای میز مذاکره بنشیند و باید فردی بسیار صبور و دوراندیش باشد نه فردی خسته از سیاست زده بازی‌های سیاسی روزمره که بخواهد ثروت ملی کشورش را سریع به بهای ناچیزی معامله کند.
با توجه به آنچه گفته می شود می توان موضع سخنگوی وزارت امور خارجه کشور را در این خصوص موضعی حساب شده دانست، آنجا که می گوید: انتخاب رئیس جمهور آمریکا برعهده مردم آن کشور است و اکنون مردم آمریکا انتخاب خود را کرده اند. ما از سیاست‌ها و رویکردهای گذشته دولت‌های مختلف در آمریکا تجربیات بسیار تلخی داریم. انتخابات فرصتی برای بازبینی و بازنگری در رویکردهای ناصواب گذشته است. آنچه برای ایران مهم و ملاک ارزیابی‌است عملکرد دولت آمریکا است.

انتشار مطالب در باشگاه نخبگان ایرنا به منظور تبادل آرا و نظرات گوناگون جامعه است و الزاما به معنای تأیید کامل محتوای آن نیست. ایرنا آمادگی انتشار نقد و بررسی دیدگاه‌های منتشر شده را دارد.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha