به گزارش ایرنا، مردم ایران از دیرباز در آخرین شب پاییز بهعنوان درازترین و تاریکترین شب سال تا سپیدهدم بیدار مانده و خود را سرگرم میکنند تا اندوه غیبت خورشید و تاریکی و سردی اولین بامداد زمستان را از یاد ببرند.
در میان ساکنان استان گلستان، سیستانیها از جمله اقوام دارای گوناگونی آداب و رسوم شب یلدا به شمار میروند که پیوند با سرزمین افسانهها و اسطورهها و زادگاه رستم و سهراب، بر جذابیت باورهای آنان افزوده است.
محمدآذری محقق فرهنگ عامه و مدیر بنیاد نیمروز، پژوهشهای زیادی در مورد فرهنگ باورهای سیستانیهای ساکن گلستان انجام داده است. با این پژوهشگر در آستانه شب یلدا برای آشنایی بیشتر با باورهای ناگفتهشده قوم سیستانی گفتگو کردهایم.
فلسفه و ریشههای تاریخی و کهن شب چله در بین سیستانیها چیست؟
آذری: از گذشتههای دور اقوام ایرانی در آغاز فصل زمستان مراسمی را برپا میدارند که در میان تیرههای گوناگون، نامها و انگیزههای متفاوتی دارد . در ایران و سرزمینهای همفرهنگ مجاور، از شب آغاز زمستان با نام «شب چله» یا «شب یلدا» نام میبرند که همزمان با شب انقلاب زمستانی است.
به دلیل دقت گاهشماری ایرانی و یکسانی کامل آن با تقویم طبیعی، همواره و در همه سالها، انقلاب زمستانی برابر با شامگاه سیام آذرماه و بامداد یکم دیماه است. هر چند امروزه برخی به اشتباه بر این گمانند که مراسم شب چله برای از بین بردن نامبارکی بلندترین شب سال برگزار میشود اما میدانیم که در باورهای کهن ایرانی هیچ روز و شبی، بد یمن شناخته نمیشده است.
شب اول دی ماه بزرگترین و طولانیترین شب سال و آغاز انقلاب زمستانی در تقویم ایرانی است. در ایران باستان خورشید و نور جایگاه ویژهای دارند و طبق باورهای ایران باستان خورشید نقش بهسزایی در حیات و تداوم زیست بوم و زندگی دارد به دلیل همین فلسفه و نگاه بلند، نیاکان ما به شب چله نگاه ویژهای داشتند.
از شب یلدا به بعد تسلط تاریکی بر زمین از تسلط نور خورشید و روشنایی کمتر میشود و چون فردای این شب روشنایی بر ظلمت غلبه کرده و روز طولانی میشود. سیستانیها از دیرباز تولد خورشید بهعنوان مظهر روشنایی را جشن میگیرند و براین عقیده هستند که پس از این شب، روزها که طولانیتر میشوند، خورشید بیشتر در آسمان نورافشانی میکند و در واقع پیروزی خورشید و نیکیهاست که جشن گرفته میشود و این باور را در جای جای شاهنامه و فرهنگ کهن میتوان دید.
ایرانیان همواره مردمانی شکرگذار و شادمان بودند و از هر فرصتی برای شکر نعمات خداوند و سور (جشن) استفاده میکردند و بیشتر جشنها و شادمانههای آنان برگرفته از طبیعت بود که باید جوانان ما با این ریشههای نیاکان خود بیشتر آشنا شوند.
بر اساس نوشتههای تاریخی، ابوسعید سجزی، اسطرلابی ساخت که مبنای کارش، حرکت ماه و ستارگان بر گرد خورشید بود. بر پایه این آگاهیهای تاریخی، ماههای کهن سیستان از دی ماه آغاز میشد و «کریست» ماهی معادل دی بود که هنوز هم در میان سپیدمویان کاربرد دارد و به روشنی نشان میدهد در سیستان، سنتهای کهن، گاهشماری و تقویم وجود داشته و پاسداشت شب چله و آگاهی از زمان دقیق آن و درک انقلاب زمستانه ریشه در توان علمی مردمان سرزمین هیرمند دارد.
هنوز هم سیستانیهای گلستان این گاهشماری را با وجود شیوه زیست و تغییر معیشت کشاورزی و دامپروری به زندگی مدرن و شهرنشینی کماکان حفظ کردهاند.
ایرانیان باستان برای آنکه شب یلدا را به خوشی بگذرانند، آخرین بازماندههای میوههای پاییزی را جمع میکردند و بر سفرهشان میگذاشتند و آن را نثار اهورامزدا میکردند.
بسیاری از پژوهشگران هم روزگار ما بر این باورند که سنتهای مسیحی امروز بسیار وامدار فره و فرهنگ ایرانیان است و هم ریشگی کریست با کریسمس نیز دور از این باورها نیست.
آداب و رسوم سیستانیهای گلستان در شب چله چیست؟
آذری: شب یلدا، نخستین شب زمستان و طولانیترین شب سال است که ایرانیها طی رسوم کهن خود، دور هم جمع میشوند و علاوه بر دید و بازدید، خوراکیهایی مانند هندوانه، انار و آجیل را مصرف میکنند.
یکی از آیینهای ویژه یلدا در بین سیستانیهای گلستان دیدار بزرگان و سالخوردگان فامیل است. در این شب افراد فامیل در همایشی صمیمی دور هم جمع میشوند و به قصه بزرگترها گوش میدهند. جوانان پای صحبت و قصههای بزرگسالان از لابهلای داستانها و قصههایی که از زبان این گنجهای زندگی میشنوند، عبرتها و درسهای بیشماری برای خود میاندوزند.
از دیگر رسمهای زیبا و پسندیده ایرانی در این شب که در اسلام نیز به آن سفارش شده، عیادت از سالمندان و بیماران است. ملاقات با خویشاوندان و دوستان و رسیدگی به احوال نیازمندان به ویژه نیازمندان خویشاوند، از جمله آداب پسندیده و نیکویی است که در پرتو دستورات جامع و کامل اسلام، سیستانیهای گلستان در شب یلدا و دیگر شبهای طولانی و بلند زمستان به آن اهتمام میورزند.
مراسم چله سیستانیها شاید تفاوتهایی با دیگر نقاط داشته باشد. مثلا بهجای پسته خندان و یا تخمه جابانی، غزل خوانی ابیات حافظ در کنار کرسی و دانهکردن انار خندان وسفره رابه نانی میآراستند که به آن «چنگالی» می گفتند که از بهترین آرد محصول همان سال بهدست میآمد.
سیستانیهای گلستان رسم دارند که صاحبخانه، دیوان حافظ را به بزرگتر فامیل که سواد دارد، میدهد سپس هر یک از میهمانان نیت کرده و بزرگ مجلس، این جمله را میگوید و تفالی به گنجینه حافظ میزند: «ای حافظِ شیرازی/ تو محرم هر رازی/ بر ما نظر اندازی/ قسم به قرآن مجیدی که در سینه داری…».
قصهگویی و حافظخوانی توسط بزرگان فامیل یکی دیگر از آیینهای این شب است و بیداری تا سحرگاه و نیایش برای سلامتی حاضران و شروع فصل زمستان با آرزوی سالی بارانزا و برفی برای رفع نیاز مزارع و کشتزارها، یکی از رسوم پرطرفدار شب یلدا و سرگرمی خوبی برای خانوادهها در این شب بلند سال است.
گرفتن فال حافظ و روخوانی شعرهای شاعران بزرگ ایران زمین، بازیهای دسته جمعی مانند گل یا پوچ، لطیفهگویی و بیان خاطرات از دیگر سرگرمیهای اعضای فامیل در شب یلداست.
در برخی روستاها و شهرها از جمله در روستای زابلآباد گنبد جوانان به بازیهایی مانند قلعه پوده، خسوخسو، کشتی کچ گردان (که یادآور کشتی رستم است) و دختران به بازیهایی چون «کدش کدش» و «زدومنیکه» میپردازند.
در بلندترین شب سال در حالی که سوز سرما در کوی و برزن بیداد می کند، نقل قصههای مادربزرگها و پدربزرگها در بین اعضای فامیل، به محافل خانوادگی سیستانیهای گلستان گرما میبخشد. در این شب مادربزرگ و پدربزرگها با بیان آسوکه (داستان) سرشار از معانی اخلاقی، وطن دوستی و شجاعت و همدلی، ضمن سرگرمکردن کودکان و جوانان به انتقال فرهنگ نیز اقدام میکنند.
از روزگار گذشته تاکنون شاهنامه خوانی بخش جدانشدنی فرهنگ سیستانیها بود و امروزه نیز سیستانیهای گلستان در شب یلدا به شاهنامهخوانی میپردازند.
خواندن داستان رستم دستان، خسرو و شیرین و از خودگذشتگی پهلوانان و ایثار رزمندگان، قصههایی است که در این شب دراز، بزرگان فامیل به سبک گذشتگان برای جوانان نقل میکنند تا سنت باستانی چلهگذرانی را با گفتن قصههای کهن و اساطیری بجای آورند.
اعضای فامیل در یلدا تا پاسی از شب به شبنشینی و بگو بخند میپردازند و در کنار آن از میوه ها، تنقلات و شیرینیها نیز میخورند.
هندوانه از اجزای اصلی سفره سیستانیهای گلستان در شب چله (یلدا) است و در گذشته نیز از هندوانهها و پودر خوشمزه و مقوی شیرینک که از جوشاندن گوشت با تخمه هندوانه به همراه گندم نیمکوب درست میشود، استفاده میکردند.
خوردنی خوشمزه و زمستانه دیگری که برای این شب آماده میشود، دوشو (ترکیب خرمای خوب مضافتی به همراه روغن زرد حیوانی) و انواع تخمه شور هندوانه و خربزه و انار سیستان است که در یک سفره بزرگ گذاشته میشود.
اعضای فامیل با رفتن به خانه سپیدمویان و سالخوردگان، این شب را در حلقه خانواده و بزرگان و با شنیدن روایتهای کهن و شاهنامه به صبح میرساندند.
سیستانیها اعتقاد دارند مصرف انار، هندوانه، ماست، شیر، پنیر وکنجد در شب یلدا، تا پایان سال موجب فزونی و فراوانی نعمت میشود. در بین سیستانیها چند ماه قبل از فرارسیدن زمستان ،کدبانوی خانه در فکر شب چله است و دستاندرکار تهیه خوراکیها و شبچره میشود.
شب چله وقتی که تمام اهل خانه دور هم جمع می شوند کدبانوی خانه کشمش، مویز، انار، هندوانه، تخمه و خربزه که به اینها آجیل شب چله می گویند میآورد و روی کرسی میگذارد.
یکی از آیینهایی که هنوز هم جایگاه خود راحفظ کرده است بردن «شب چلهای» است. این رسم برای پسرانی است که با دختری نامزد کردهاند و دختر هنوز در خانه پدر زندگی میکند. نسبت به توانایی مالی پسر، مقادیری میوه و هدایای دیگری به خانه خانواده عروس میبرند و خانواده دختر و پسر دور هم جمع میشوند و گل می گویند و گل می شنوند.
پسندیده است که خانوادههای ایرانی این سنت زیبا را ارج نهاده و با خلاقیت و ابتکار عمل به دور از نگرانی و مشغلههای کاری روزمره با دور هم جمع شدن در زیر یک سقف اوقات خوبی را سپری کنند و ضمن بهجا آوردن دید و بازدید به موضوع انتقال فرهنگ و مفاهیم فرهنگ فولکلور و عامه بهعنوان یکی از روشهای مبارزه با شبیخون فرهنگی دشمنان توجه کنند.
نظر شما