۲۹ آذر ۱۴۰۳، ۱۱:۱۷
کد خبرنگار: 754
کد خبر: 85694547
T T
۱ نفر

برچسب‌ها

چرا اسد سقوط کرد

۲۹ آذر ۱۴۰۳، ۱۱:۱۷
کد خبر: 85694547
مسعودگودرزی
چرا اسد سقوط کرد

سوریه متولد جنگ است پس از پایان جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراتوری عثمانی کشور سوریه تشکیل و تا زمان استقلال تحت قیمومیت فرانسه بود.

از سال ۱۹۴۶ یعنی زمان استقلال تا سال ۱۹۷۰ که حافظ اسد از طریق کودتا زمام امور را در کشور به دست گرفت عموماً ارتش قدرت را در این کشور در دست داشت و طی این مدت کودتاهای متعددی که ناشی از بی‌ثباتی سیاسی امنیتی کشور بود به وقوع پیوست.

حافظ اسد همچون پیشینیان خود از طریق کودتا به قدرت رسید اما توانست به عنوان نیرویی ثبات بخش عمل نماید و کشور را از گردباد آشوب و طوفان بی‌ثباتی برهاند و امنیت را برقرار نماید

اسد پدر ۳۰ سال حکومت کرد و در سال ۲۰۰۰ بر اثر حمله قلبی درگذشت حافظ اسد ۴ پسر و یک دختر دارد و بشار پسر دوم است. باسل اسد پسر ارشد و گزینه اصلی جانشینی پدر در سال ۱۹۹۴ در دمشق کشته شد پس از فوت حافظ اسد بشار که یک چشم پزشک بود و تقریباً کم علاقه به سیاست، در سال ۲۰۰۰ به جای پدر رئیس جمهور سوریه شد.

از سال ۲۰۱۱ سوریه درگیر جنگ داخلی شد و حدود ۱۰ روز پیش این کشور به دست مخالفان رژیم حاکم افتاد و بشار اسد نیز به روسیه رفت و طی بیانیه‌ای اعلام کرد که رفتنش به مسکو از قبل برنامه‌ریزی نشده بود. در حال حاضر سوریه در شرایط بدون دولت به سر می‌برد و بخش‌های مختلف کشور توسط نیروهای مخالف اسد اداره می‌شود و باید منتظر ماند که آیا گروه‌های سیاسی حاکم برای تشکیل دولت و بازگشت ثبات و امنیت در سوریه به همگرایی و اجماع خواهند رسید و یا اینکه ناامنی و اطاله بحران تقدیر آتی سوریه خواهد بود.

برای تحلیل چرایی سقوط بشار اسد ضروریست نگاهی به کارکرد دولت در این کشور، ترکیب جمعیتی و انتظارات آنها، پویش‌های سیاست خارجی کشورهای منطقه ای و فرامنطقه‌ای داشته باشیم تا بتوانیم روند تحولات را مبتنی بر واقعیات و داده‌های متقن تحلیل کنیم.

خاورمیانه از گذشته درگیر جنگ‌ها و رنج‌های شدیدی بوده است. در پایان جنگ جهانی اول نقشه جدیدی از خاورمیانه ترسیم و با فروپاشی امپراتوری عثمانی تعدادی از کشورهای عربی تحت استعمار و قیمومیت کشورهای غربی تاسیس شدند. سوریه در سال ۱۹۲۰ تشکیل و تحت الحمایه فرانسه قرار گرفت و در سال ۱۹۴۶ به استقلال رسید و پس از استقلال درگیر کودتاهای مکرری شد و طبیعی است که نگاه امنیتی بر مدیریت کلان کشور حاکم باشد.

جمعیت سوریه از لحاظ دینی و مذهبی متشکل از ۸۷ درصد مسلمان است که ۷۴ درصد اهل سنت و ۱۳ درصد علوی و ۱۳ درصد سایر ادیان و مذاهب با اکثریت مسیحی هستند. از جهت قومی نیز کمی بیش از ۹۰ درصد جمعیت را عرب‌ها و کمتر از ۱۰ درصد را کردها، ارمنی‌ها، ترکمن‌ها و سایر اقلیت‌ها تشکیل می‌دهند.

حافظ اسد از خاندان علوی بود و به خاطر شرایط امنیتی کشور و ترس از وقوع کودتا عموماً در راس تشکیلات مهم سیاسی و امنیتی از علویان استفاده می‌کرد که این امر موجب اعتراض مسلمانان سنی بود. کردها نیز مخالف سیاست تعریف سازی حزب بعث بودند. اما این مخالفت‌ها در ابتدای دوران حافظ اسد به دلیل ثبات ایجاد شده در کشور و قطع جنگ سرد کمتر دیده و شنیده می‌شد.

برای فهم تحولات سیاسی امنیتی سوریه و بررسی چالش‌های این کشور خصوصاً در ۵۰ سال اخیر (دوره اسد پدر و پسر) علاوه بر متغیرهای داخلی باید به محیط امنیتی، منطقه‌ای و بین المللی خاورمیانه توجه کرد. سوریه در دوره جنگ سرد به عنوان متحد شوروی و پس از آن در اتحاد با روسیه باقی ماند. از زمان تشکیل رژیم اشغالگر قدس در زمره دشمنان این رژیم و از اعضای موثر جبهه مقاومت بوده است.

مبارزه سوریه با اسرائیل به دلیل تجاوز ارضی این رژیم و اشغال بخشی از سرزمین سوریه است. این در حالی است که دولت‌های ایالت متحده، سوریه را در فرایند صلح مشارکت ندادند واشنگتن روند صلح را به صورت مجزا میان اسرائیل و مصر در سال ۱۹۷۸، اسرائیل و سازمان آزادی‌بخش فلسطین در سال ۱۹۹۳ و اسرائیل و اردن در سال ۱۹۹۴ پیگیری کرد.

آمریکا در دولت ریگان سوریه را یک کشور تروریستی در منطقه معرفی کرد و تحریم‌هایی را علیه آن وضع کرد. دولت جورج بوش نیز پس از حملات سال ۲۰۰۳ علیه عراق و افغانستان این کشور را محور شرارت معرفی و تحریم‌هایی را علیه آن وضع کرد بر همین اساس رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر با قشرهای مختلف مردمی درخصوص تحولات سوریه فرمودند که سقوط سوریه یک پروژه مشترک آمریکایی صهیونیستی بود و البته طرح آنها موفق نخواهد شد.

بشار اسد پس از رسیدن به قدرت سعی کرد تا اصلاحات سیاسی و اقتصادی را در سوریه پیگیری کند و به جامعه وانمود کند که از خط و مشی پدر فاصله گرفته است. در اولین سخنرانی خود در مقام ریاست جمهوری خواستار دموکراسی، شفافیت و انتقاد سازنده شد. انجام اصلاحات در سه حوزه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را وعده داد و خواستار الفت حکومت با مردم شد. خود در حرکت به سوی مردم پیش قدم شد و تا سال ۲۰۰۵ بدون محافظ به همراه همسرش در میان مردم ظاهر می‌شد که این شیوه و رفتار از او یک اسطوره مدنی مردمی و در عین حال متفاوت در جهان عرب ساخته بود. متاسفانه اصلاحات اسد ناکارآمد و در پاره ای موارد متوقف شد.

در حوزه سیاسی - اجتماعی توجه اسد همچون پدر به علویان بود، اما در روند مخالفت با سیاست تعریف سازی حزب بعث در زمان پدر که شناسنامه با هویت کردی صادر نمی‌شد بشار اسد این روند را مدتی اصلاح و به بخشی از جامعه کردی، شناسنامه اعطا کرد که البته با بروز قیام‌ها و شورش‌های کردی این روند متوقف شد.

سنی‌ها به عنوان جمعیت غالب موثرترین گروه‌های مخالف حکومت اسد بودند البته نظام سیاسی سوریه سکولاریت و مذهب در آن دخالتی ندارد و محور حکومت حزب بعث است که اکثر کادر آن غیر مذهبی هستند. در بحران سوریه که تکفیری‌ها با تبلیغات وسیعی سعی در القای جنگ مذهبی داشتند صرفاً ابزاری برای سربازگیری بود و حمایت کشورها و جریان‌های شیعی از نظام سوریه در این القاء مغرضانه بی‌تأثیر نبود. این در حالی است که حمایت جمهوری اسلامی ایران از سوریه در چارچوب محور مقاومت و خنثی سازی نقشه آمریکا و اسرائیل برای تجزیه منطقه صورت گرفت.

از لحاظ اقتصادی دو عامل مدرنیزاسیون ناصواب و خشکسالی بر دامنه نارضایتی‌ها افزود. اقتصاد سوریه بر اساس دیدگاه‌های حزب بعث اقتصادی سوسیالیستی با تاکید بر دخالت دولت در امور کلان اقتصادی است. بشار اسد روند اصلاحات اقتصادی سوریه را در دستور کار قرار داد و آن را در میان مناطق روستایی و مراکز شهری دمشق و حلب که بیشترین سرمایه‌گذاری را در دست داشتند شروع کرد.

اجرای برنامه نوسازی اقتصادی توسط بخش‌های خصوصی نزدیک به خانواده اسد و خاندان علوی انجام شد و توزیع عادلانه در واگذاری پروژه‌های اقتصادی صورت نگرفت. این اصلاحات ضمن ایجاد نارضایتی سیاسی (به علت واگذاری پروژه‌ها به گروه‌های خاص) در مناطق دیگر از جمله روستاهای اطراف حمص، حماء، درعا موجب کاهش دسترسی به خدمات و شغل و مهاجرت اجباری آنها به حومه شهرها گردید. این سیاست ناصحیح باعث شد تا تعادلی که در زمان حافظ اسد در توزیع جمعیتی ایجاد شده بود نیز به هم بخورد.

خشکسالی بین سال‌های ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۰ بر وضعیت کشاورزان و امنیت غذایی این کشور تاثیر شدیدی گذاشت. ۳۰ درصد از زمین‌های سوریه قابل کشاورزی است. محصولات کشاورزی،هم می‌توانند نیازهای داخلی را تامین کنند و هم محلی برای صادرات باشند. در سال ۲۰۰۸ سوریه‌ای که به استقلال غذایی شهرت داشت دست به دامان کمک‌های بین‌المللی برای تامین مواد غذایی شد.

اگرچه خشکسالی قهر طبیعت و فراتر از کنترل دولت بود اما فساد و ناکارآمدی نیز اجازه هرگونه تدبیر مسئولانه را در این حوزه سلب کرد و موجب نگرانی و مهاجرت روستاییان به شهرها، حاشیه نشینی و تقاضا برای شغل شد که دولت در تامین آن ناکارآمد بود. مجموعه عوامل فوق باعث شد تا سرزمین سوریه مانند دیگ جوشانی باشد که اعتراضات در بستر آن در حال فوران بود.

در چنین شرایطی خواسته‌های گروه‌های معارض داخلی با سیاست‌های بعضی از کشورهای منطقه‌ای در حذف اسد در یک راستا قرار گرفتند. عربستان و قطر با وجود اختلافاتی که در بحران سوریه با هم داشتند اما ریاض از ترس اینکه توسط نیروهای شیعه ایران، عراق، حزب الله لبنان، علوی‌های سوریه و زیدی‌های یمنی در محاصره قرار گیرد جانب مخالفان سوریه را گرفت و تلاش کرد با دخالت در سوریه و کوتاه کردن دست اسد از قدرت حاشیه امنی برای خود ایجاد کند که البته تحلیل اشتباهی بود چرا که همگرایی و حمایت کشورها و گروه‌های فوق صرفا در چارچوب مقاومت معنا پیدا می‌کند و علیه هیچ کشور اسلامی دیگری نیست.

ترکیه نیز به بهانه همسویی نیروهای کرد سوریه با پ. ک. ک. به دخالت در این کشور دست زد و به حمایت کور از هر گروهی که با بشار اسد مخالف بودند برخاست. شرایط امنیتی و اجتماعی شکننده داخلی سوریه فرصتی شد تا مخالفین داخلی با سربازگیری از بدنه اجتماعی ناراضی به علت فشارهای اقتصادی و معیشتی جنبش اعتراضی را با حمایت کشورهای منطقه‌ای و فرامطقه‌ای همسو در سال ۲۰۱۱ بر علیه بشار اسد راه اندازی کنند. پاسخ بشار در ابتدا به اعتراضات سنگین و خشونت آمیز بود اما پس از مدتی او وعده گفتگوی ملی و انتخابات مجلس جدید را داد که عملی نشد و اعتراضات با استفاده از قوه قهریه ادامه پیدا کرد.

تا سال ۲۰۱۶ مخالفان تقریباً بر اکثر نقاط سوریه حاکم بودند. اختلافات داخلی گروه های معارض و بروز رفتارهای خشونت آمیز توسط تکفیری‌های داعش که خود را جانشین اسد معرفی می‌کردند تردیدهای سیاسی و اجتماعی را در حمایت از این گروه‌ها افزود اما حمایت روسیه و ایران از حکومت سوریه باعث شد تا از سال ۲۰۱۶ عقب نشینی معارضین شروع شود و در سال ۲۰۱۸ تقریباً اکثر مناطق سوریه آزاد و دوباره در اختیار حاکمیت سوریه قرار گیرد.

جنگ داخلی سال‌های ۲۰۱۸-۲۰۱۱ به شدت نظام سوریه را تضعیف و رنج اقتصادی مردم را تشدید کرده بود. بعد از سال ۲۰۱۸ اسد به جای اینکه از طریق مذاکره و گفتگو با مخالفان از در آشتی درآید و سوریه را به ثبات برساند مصمم بود تا با استفاده از ابزار نظامی کنترل اختلافات و درگیری‌ها را در مناطق محدود تحت اشغال مخالفان به دست گیرد و راضی به مشارکت آنها و تقسیم قدرت نشد.

جنگ طولانی مدت نیز اقتصاد سوریه را از سال ۲۰۱۱ به مراتب ضعیف‌تر و شکننده‌تر کرده بود. بر اساس آمارهای بین‌المللی اقتصاد سوریه در بازه زمانی ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۸ بیش از ۷۰ درصد ارزش خود را از دست داده بود. عدم موفقیت دولت سوریه برای از بین بردن آثار این بحران در کنار تحریم‌های بین‌المللی، کاهش تولید ملی، تورم بالا، افزایش فقر و بیکاری موجب تشدید بحران اقتصادی در کنار بحران امنیتی و در آستانه تحمل ناپذیری شده بود.

آمارها نشان می‌دهند که در سال ۲۰۱۰ حدود ۲۸ درصد مردم سوریه زیر خط فقر بودند اما در سال ۲۰۱۸ این آمار به ۸۳ درصد رسید. تولیدات داخلی کشاورزی به میزان ۶۰ درصد کاهش یافت. بیکاری از ۹ درصد در سال ۲۰۱۱ به بیش از ۵۰ درصد در سال ۲۰۱۸ رسیده بود این شرایط شکننده و حمایت قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای مخالف اسد در نهایت زمینه فروپاشی دولت سوریه را فراهم کرد.

* عضوکمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دهم

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha