۱۹ دی ۱۳۹۲، ۱۹:۵۸
کد خبر: 80987630
T T
۰ نفر
پنج شهيد كربلاي هويزه، بلند قامتاني كه بر تارك ديار سربداران مي درخشند

سبزوار- ايرنا- پنج شهيد كربلاي هويزه از ديار سربداران، بلند قامتاني كه مظلومانه در دفاع از ميهن اسلامي شربت شهادت نوشيدند و براي هميشه بر تارك اين ديار مي درخشند.

شهداي هويزه از نخستين شهداي دوران دفاع مقدس بودند كه در راه دفاع از اسلام ، انقلاب ،نظام و ميهن اسلامي به فيض والاي شهادت نائل آمدند، سبزوار ديار سربداران پنج تن از فرزندان غيور خود را در كربلاي هويزه تقديم كرد.

كربلاي هويزه در 16 ديماه سال 1359 در جنوب غرب شهر هويزه به وقوع پيوست و طي اين عمليات چندين تن از نيرو هاي مردمي و دانشجويان پيرو خط امام به فرماندهي شهيد علم الهدي در محاصره تانك هاي دشمن قرار گرفته و تا آخرين نفس با بعثيان كافر جنگيدند تا اينكه در نهايت در جنگي تن به تن ،زماني كه نيرو هاي كمكي به آنها نرسيد مظلومانه در زير تانك هاي دشمن به شهادت رسيدند و پيكرهاي پاك آنان در هويزه مدفون شد.

پنج شهيد هويزه از ديار سبزوار شامل شهيدان محمد فاضل' ، 'حسن فتاحي ثاني' ، 'مجيد مهدوي' ، 'سيد مصطفي مختاري' و 'مجيد كريمي' از دلير مرداني بودند كه با نثار خون خود جاودانه شدند و نام نيك سبزوار را ديگر بار در تاريخ ايران زمين به بزرگي ، دليري و جوانمردي ثبت و ضبط كردند.

در سي و سومين يادواره اين شهدا، بيان گوشه اي از زندگينامه اين پرستو هاي مهاجر كمترين اداي احترام به تمامي لاله هاي گلگون كفن ايران اسلامي است، همان هايي كه ابرقدرت ها را به خاك مذلت نشاندند و تا دنيا دنياست قصه رشادت هاي فرزندان اين مرز و بوم، مكرر و مكرر به بزرگي ياد خواهد شد.

' شهيد حسن فتاحي ' در سال 1333 در خانواده اي مذهبي در سبزوار چشم به جهان گشود ، دوران مدرسه و دبيرستان را در اين خطه گذراند.

در سال 54 به دانشكده علوم مشهد راه يافت و تكيه كلامش اين بود ،عدم تعهد يك عالم و متفكر ، مساوي با بي علمي و بي فكري اوست و جدايي دين از علم به همان اندازه خطرناك است كه جدايي دين از سياست .

وي به مساله ولايت فقيه اهميت زيادي قائل بود و پس از فرمان امام (ره) چون محروميت روستائيان را از نزديك لمس كرده بود جذب جهاد سازندگي شد.

شهيد فتاحي از مولايش امام علي (ع) آموخته بود كه ' خوب خانه اي هست دنيا به شرط آنكه و براي كسي كه خانه دائمي خود نداند .'

وقتي از دو چاهي كه محل ماموريتش بود براي زيارت مادر به سبزوار آمد و به مادر گفت آيا تداوم واقعه كربلا را مي شنوي كه ندا مي دهد ' هل من ناصراً ينصرني ' ؟، اجازه رفتن به ميدان جنگ را به من بده كه مرا براي چنين روزي پروريده اي.

و مادرش در پاسخ گفت: آري فرزندم جانمان فداي اسلام از همين جا بگو لبيك يا ابا عبدالله، خدا به همراهت پسرم و آخرين وداع را با مادر كرد و به جبهه رفت و در كربلاي هويزه با چند تن ديگر از همفكران و همدلان مستقر شد و در 16 دي ماه در معيت 'گروه اخلاص' پس از مدتي ستيز با بعثيون كافر شهد شهادت نوشيد.

شهيد مجيد مهدوي' در سال1335 در خانواده اي مذهبي در سبزوار به دنيا آمد از همان كودكي آثار مهرباني ،فداكاري و مناعت طبع در او موج مي زد و با گذشت زمان خصلت هاي انساني اش بارزتر و شكوفاتر مي شد، شخصيتي مستقل ، متين و صميمي داشت و تفكر در مسائل و اخلاص عمل از ويژگي هاي او بود.

شهيد مهدوي در دوران سربازي پخش اعلاميه هاي حضرت امام را كه در محيط نظامي زمان طاغوت كار مشكلي بود انجام مي داد و در به ثمر رسيدن انقلاب اسلامي و تحقق آرمان هاي خويش فعال بود و زماني كه هنوز 50 روز به پايان سربازي اش مانده بود به دستور امام امت از سربازخانه گريخت و بر فعاليت هاي انقلابي اش افزود.

وي از ابتداي تاسيس جهاد سازندگي تمام توانش را در خدمت اين نهاد برخاسته از متن انقلاب قرار داد تاجايي كه براي همه ثابت شده بود كه او مرد عمل است زيرا از تخصص در جهت تعهدش به اسلام و خدمت به محرومان بيشترين استفاده را مي كرد.

در اولين روزهاي جنگ تحميلي وظيفه جديدي بر دوش خود احساس مي كرد زيرا به نظام جمهوري اسلامي به عنوان زمينه ساز ظهور حضرت مهدي (عج ) مي نگريست لذا در اولين روزهاي جنگ با گروه اعزامي جهاد خراسان عازم جبهه شد و در جنگ هاي نامنظم چريكي با شهيد چمران همكاري مي كرد.

مهدوي همراه با ديگر همرزمانش مدرسه اي را در سوسنگرد به عنوان پايگاه انتخاب كرد و سرنوشت مشترك خود را تا شهادت دسته جمعي بهترين جوانان اسلام در كربلاي هويزه ادامه داد و سرانجام در 16 دي ماه 1359 همراه يارانش حماسه بزرگ هويزه را رقم زد.

در بخشي از وصيت نامه شهيد مهدوي آمده است :' ... آري بايد درسي گرفت در قيام ، درسي كه از خود بايد شروع كرد قيام ا... برخاستن براي خدا ،رفتن را آغاز كردن نيز براي خدا ،تاكي خوردن و خوابيدن ، تا كي غفلت و كوتاهي و براي شكم جان كندن و ازخدا غافل بودن ، بايد قيام كرد ، قيام در راه خدا و نيز بايد وابستگي را از غير خدا قطع كرد.

تزكيه نفس نموده خود را اصلاح كنيم و بيشتر به اعمالمان برسيم سخنان رهبر را با گوش دل بپذيريم و مواظب باشيم شيطاني كه از درب بيرون كرديم از پنجره وارد نشود . همه چيز ما امانت است نزد ما همچون حضرت ابراهيم (ع) آماده براي قرباني آن باشيم و اين درس بزرگ را بايد به نسل هاي آينده بياموزيم كه چگونه مي توان در مقابل فرعونيان و يزيديان تاريخ ايستادگي كرد و استقامت ... . '

'شهيد سيد مصطفي مختاري' ديگر شهيد هويزه از شهر تشيع و ديانت سبزوار است كه در هويزه به خيل شهداي اسلام پيوست .

وي در سال 1336 در سبزوار و در خانواده اي متدين به دنيا آمد از ابتداي زندگي تا روز شهادتش همه از او راضي بودند همه تلاشش گام برداشتن در راه خدا و اهل بيت عصمت و طهارت (ع) بود كارهايش حتي الامكان علي گونه بود و بيشتر وقت خود را صرف خدمت به مستضعفان و بينوايان مي كرد به طوريكه پس از شهادتش مشخص شد كه روز اول فروردين هر سال به خانه هاي محرومان مي رفته و تا حد امكان به آنها كمك و دلجويي مي كرده است.

سيد مصطفي پس از گرفتن ديپلم به عنوان جهادگر خدمت كرد در سال 58 به اتفاق عده اي از جوانان بنا به دعوت حضرت امام (ره) جهت جمع آوري محصولات كشاورزي روستائيان اقدام كرد و پس از تشكيل جهاد سازندگي از طريق اين نهاد با كمك همفكرانش گروه تحقيق هيات واگذاري زمين را بنا كرد و در جهت گسترش عدالت اسلامي و مبارزه با فئودال ها و خان هاي منطقه تلاش كرد.

با شروع جنگ به گروه جنگ هاي نامنظم شهيد چمران پيوست و در سوسنگرد با عشق و ايثار نبرد كرد و پس از آن به گروه اخلاص كه متشكل از جواناني پاكباخته و ايثارگر بود پيوست وي در 16 دي ماه سال 59 به همراه همرزمانش به شهادت رسيد.

سيرتش به خصلت هاي زيباي رافت و مهرباني ، علاقه به ورزش ، راز و نيازهاي شبانه ، ايثار و از خودگذشتگي ، ساده زيستي و نظم ،صبر و مقاومت، خدمت به محرومان در روستاها و غيره مزين بود.

شهيد مختاري اعتقاد داشت كه انقلاب ما بايد صادر شود و بهترين محل آن همين جبهه و كربلاهاي حسين (ع) است و جبهه كربلا اخلاص و ايثار مي خواهد . اسلام و انقلاب اسلامي پاك و بدون عيب است و هيچ آلايشي ندارد و اگر آلايش و عيبي هست از ما است.

اين شهيد والا مقام در جواب مادرش كه گفته بود زود برگرد پاسخ داد : 'مادر عزيزم دعا كنيد اسلام پيروز شود برگشتن بدون پيروزي غير ممكن است'.

'شهيد محمد فاضل' ديگر شهيد گلكون كفن هويزه ، در سال 1338 در خانواده اي متعهد و مذهبي در سبزوار متولد شد به گفته خواهرش رفتار و كردار محمد از نظر عاطفي و هم از نظر آموزش بسيار پر بار و خوب بود وي از قدرت مديريت بي نظيري برخوردار بود و خيلي بيشتر از سنش از خود شخصيت بروز مي داد او باعث حركت و جوش و خروش در سپاه سبزوار بود و در كار ايدئولوژي مهارت عجيبي داشت.

پس از گرفتن ديپلم در رشته رياضي در دانشگاه مشهد قبول شد بيش از چهار واحد نگذرانده بود كه به علت فعاليت هاي سياسي موانعي برايش پيش آمد، تحصيل در تهران را مناسب تر ديد و لذا با شركت مجدد در كنكور سراسري در دانشگاه صنعتي شريف در رشته صنايع پذيرفته شد وي از دانشجويان ممتاز و برجسته بود.

در سال 58 به همت تني چند از دوستانش جهاد سازندگي سبزوار را تشكيل دادند ، در تابستان 59 براي تشكيل كلاس هاي آموزشي براي اعضاي جهاد ، سپاه و نهضت سواد آموزي به سبزوار آمد و تشكلي يكپارچه براي اين سه نهاد به وجود آورد و خود براي فعاليت در روستاهاي محروم سبزوار به همراه برادران جهاد سازندگي به منطقه دو چاهي رفت .

وي جزو دانشجويان پيرو خط امام بود و در جريان تسخير لانه جاسوسي آمريكا نقش بسزايي داشت.

در آبان 59 براي رفتن به جبهه عازم تهران شد و پس از ملاقات حضرت امام در قم به همراه جمعي از دانشجويان ،با چهار جوان متعهد عضو جهاد سازندگي سبزوار ، همان همرزمان شهيدش در هويزه ،به عنوان گروه شناسايي مهندسي رزمي به جبهه جنوب عزيمت كردند و سر انجام در 16 دي ماه 59 در منطقه هويزه در محاصره تانك هاي دشمن به مقام شهادت نائل آمد.

در وصيت نامه اين شهيد امده است :' با طمانينه و انشاءا... يقين قلبي و حاصل شدن قطع ،در كوچيدنم جز اينكه از همه حلال بود مي طلبم وصيت ديگري در نظرم نيست '

در سخناني از اين شهيد بزرگوار آورده شده : 'اصل انقلاب است و اصل انقلاب امام است تداوم انقلاب پيروي از خط امام است و پيروي خط امام خميني ، حفظ خون شهدا است'.

'شهيد مجيد كريمي ثاني' ديگر دلاور مرد ديار سربداران است كه در 16 ديماه 59 در كربلاي هويزه شهد شهادت نوشيد.

او در سال 1339 در خانواده اي متدين در سبزوار به دنيا آمد از كودكي آثار مقاومت و پايداري در او مي درخشيد ، از رياكاري و ظاهر سازي متنفر بود راحت طلبي و خوشگذراني در فرهنگش راه نداشت از كمترين فرصت براي رفتن به كوه استفاده مي كرد و اغلب در كوهپيمايي روزه مي گرفت و به مطالعه علاقه وافري داشت و از پول خودش كتاب مي خريد و كتابخانه هاي روستا ها را تغذيه مي كرد.

كريمي ثاني دانشجوي رشته مهندسي كامپيوتر دانشگاه شيراز بود فعاليت هاي سياسي و مذهبي خود را از دوران دبيرستان شروع كرد و در راهپيمايي و تظاهرات شركت جدي داشت.

در آبان ماه 59 به همراه همسنگرش محمد فاضل راهي جبهه هاي حق عليه باطل شد و در منطقه عملياتي سوسنگرد مدت دو ماه با كفار بعثي جنگيد و از ناحيه پا مجروح و در بيمارستان اهواز بستري ،اما با همان حالت مجروحيت راهي جبهه شد تا سرانجام به فيض عظيم شهادت نائل آمد .

در فرازي از وصيت نامه شهيد كريمي ثاني چنين آمده است :' ... و سر انجام به عنوان برجسته ترين ويژگي هاي اعتقاديم عدل و امامت را به عنوان تنها راه رهايي مستضعفين و دوزخيان زمين مي دانم . در آخر اميدوارم و از خداوند مي خواهم كه زندگي و مرگم را توفيق آن يابم كه در راه آزادي دهم ... . '

يادشان گرامي و راهشان پر رهرو باد.

7499/659