'هادي عيار' نويسنده اين گزارش در روزنامه 'ابتكار' مي افزايد: ديوارهاي خانه ها، خيابان ها، اتوبانها كه به وسيله ارتباطي اي همچون ساير وسايل ارتباطي تبديل شده است. ساده ترين نوع آن ابراز محبتها و خشمهايي با زبان ساده همچون«لعنت بر پدر و مادر كسي كه در اين مكان آشغال بريزد» است تا هنري ترين و جالب ترين نوع آن يعني «گرافيتي». اين هنر كه ترجمه تحت اللفظي آن هنر خياباني است كه از «آرت استريت» گرفته شده است به ديوار نوشتهها و طرحهايي گفته ميشود كه اولين ويژگيهايي از آن كه به چشم ميآيد تنوع بالاي رنگ و در هم آميختگي و شلوغي حروف است. هنر خياباني را ميتوان جزو هنرهاي به اصطلاح «زيرزميني» قرار داد چرا كه اغلب صاحبان اين كارها فقط با نامي مستعار شناخته ميشوند و در اكثر نقاط جهان اين هنر را از مصاديق تخريب اموال عمومي محسوب ميكنند و عاملان آن تحت پيگرد قانوني قرار مي گيرند. همين ويژگي اين هنر سبب صريح بودن،عدم سانسور و بسيار مردمي بودن آن شده است. هنري كه خوانش از آن يك سرش در« ونداليست» و «خرابكار»ها قرار دارد و يك سر آن در «هنر اعتراضي» و «از دل مردم بر آمده». هرچند پيدا كردن رد پايي از صاحبان اين كار بسيار دشوار است اما با جستجوي فراوان موفق شديم با يكي از آنها ارتباط برقرار كرده و از او درباره هنرش بپرسيم. پاي آثارش امضاي «ران» به معناي فرار ميگذارد. گرافيتيهاي بسياري از او بر ديوارهاي خيابانهاي تهران و كرج نقش بسته است و نكته اي كه از گرافيتي كار بودنش نيز جالب تر است اين كه يك دختر است. دختري كه با اسپري رنگش به جان ديوارهاي شهر افتاده است و بر روي آنها با مخاطبانش ارتباط ميگيرد. در ادامه گفتگوي ما با «ران» را ميخوانيد:
ممكن است خيليها حتي با اسم هنري كه شما در حال انجامش هستيد هم آشنا نباشند. گرافيتي و يا هنر خياباني چيست و از كجا آمده است؟
گرافيتي زير مجموعه ي هنر خياباني هست وهنر خياباني شاخههاي متعددي دارد. چسباندن پوسترهاي مختلف، استفاده ازاستنسيل و شابلن و يا زدن برچسبهاي مختلف روي ديوار و غيره را نميتوان در حوزه ي گرافيتي قرار داد. همه ي اين هنرها جزئي از هنر خياباني محسوب ميشوند. «ديوارنگاري يا گرافيتي» به تصوير كشيدن اشكال، حرفها، نشانهها، نمادها، كلمهها بر روي ديوارها و يا هر مكان عمومياي كه بتوان از آن به عنوان مكاني براي انجام دادن طرح مورد نظر استفاده كرد، گفته ميشود.
* هنر خياباني در آمريكا به دنبال خرده فرهنگ هيپ هاپ و گروههاي زير زميني اين چنيني با معناي امروزيش به وجود آمد. سوال من اين است كه در ايران نيز همين مسير طي شده است يا نه؟
- تقريبا ميشود گفت همين طور است. در واقع هنر گرافيتي در ايران از زمان انقلاب با شعار نويسي شروع شد فكر ميكنم به خاطر همين هم هست كه خيليها فكر ميكنند هنوز هم هنرمندي كه اسپري به دست دارد، به دنبال شعار نويسي است. ولي بعد از مدتي كه گرافيتي بيشتر به سمت سبكهاي ديگر جاهاي دنيا نزديك شد، بيشتر با هيپ هاپ و گروههاي زيرزميني هماهنگ شد.
* بسيار خب. ميرسيم به «ران» (نام مستعار مصاحبه شونده). كمي درباره ران به ما بگوييد. ران كي هست و در كل دنبال چيست؟
- ران يعني فرار. من اين كار را با همكاري يكي از دوستانم شروع كردم. ميخواستيم اسم هماهنگي داشته باشيم. من اسم هر دومان را انتخاب كردم و يكي از ما شد ران و اون يكي شد اسكيپ به معني فرار و گريز (ران و اسكيپ) ولي بعد از اولين نمايشگاه كه آبان 92 برپا كرديم و به خاطر ناهماهنگي كه بين مان بود از هم جدا شديم و من به تنهايي به كار كردن ادامه دادم. ران اسم مستعار من هست. خيليها حتا فكر ميكنند كه من يك پسرم. چون بسياري از كساني كه در ايران كار ميكنند پسر هستند. و چيزي كه من ميخواهم اين است كه هنر و ايده هايم را مردم به چشم ببينند، من را بشناسند و با اين هنر آشنا شوند. و گاهي ديدن كارم باعث شادي انها بشود يا احساس خوبي نسبت به كارمن داشته باشند.
* نمايشگاه؟ در ايران؟ منظور شما نمايشگاه زيرزميني است ديگر؟
- نه. كاملا به صورت رسمي ! برپا كردن نمايشگاه غير قانوني نيست.
*يعني مجوز داشتيد؟
- نمايشگاه داراي مجوز هست ولي ما به كمي مشكل برخورديم از خوش شانسي زياد. من حتا پوستر را براي دانشگاه بردم تا به تابلو اعلانات بزنم، ولي اولين كلمه اي كه شنيدم از مدير اين بود كه شما شيطان پرستيد!
* كمي درباره اين پيش داوريها درباره كارتان بگو. چه شد كه اسم اين كار با شيطان پرستي و اين چيزها پيوند خورد و باور عمومي به آن اينطور شد؟
- هميشه اينطور بوده كه وقتي كسي با پديده جديدي مواجه ميشود كه متوجه آن نميشود يا اطلاعات كافي ندارد از آن ميترسد. در باره گرافيتي هم همين صدق ميكند. مثلا يك نفر نميتواند حروف گرافيتي را بخواند، فكر ميكند در حال ترويج فرهنگ غرب هستيم يا شعار نويسي ميكنيم. اگر روي ديوار يك كاراكتر با دو تا شاخ كشيده شده باشد به هنرمندش ميگويند شيطان پرست، در صورتي كه شايد فقط يك كاراكتر معمولي باشد.
* ولي چه بخواهيم چه نخواهيم گرافيتي يك هنر غربي است. اينطور نيست؟
- تقريبا. ولي اگر بخواهيم به ريشه سبك كاليگرافي (يكي از سبكهاي گرافيتي ) نگاه كنيم از خاور ميانه شروع شده است و اين كه خيلي از هنرمندهاي ايراني سعي ميكنند از حروف فارسي استفاده بكنند تا انگليسي.
* در بين صحبت هايت گفتي دوست داري مردم كارت را ببينند و با آن ارتباط برقرار كنند. به نظرت رواج اين هنر در سطح شهر چهره شهر را شلوغ و به گفته برخي زشت نميكند، وقتي كه همه ي ديوارهاي شهر را اين كارها پوشانده باشد ؟
- من وندال آرتيست نيستم.. تا جايي كه ميدانم مردم استنسيلهايي كه زده ام را دوست دارند و اين طرحها بيشتر جنبه اجتماعي دارند. من معمولا دوست دارم كارم را تر و تميز بزنم و طوري انجامش بدهم كه مردم از ديدن آن لذت ببرند. به نظر من ديوارهاي شهر بيشتر بي روح هستند و اين كه در سطح شهر خيلي ديوار سفيد و سياه وجود دارد كه با چهار تا رنگ ميتواند قشنگتر ديده شود و به شهر جان بدهد.
* با توجه به صحبتهايي كه گفتي به نظرت هميشه اين هنر بايد ويژگي مخفي بودنش را حفظ كند يا ممكن است روزي گرافيتي هنري رسمي و با امضاي واقعي باشد؟
- فكر ميكنم سوال شما اشتباه باشد. امضاي همه ما واقعي و كارمان به خاطر اسم مستعارمان است كه ميارزد. اين هنر اصلا مخفي نيست و نبايد باشد. اين هنر بايد در شهر پخش شود. اگر منظور شما اين است كه روزي گرافيتي جرم محسوب نشود به نظرمن در آن صورت ديگرخيليها كار نميكنند. من به شخصه به خاطر هيجاني كه زمان كار زدن در خيابان دارم اين هنر را خيلي دوست دارم.
* پس قبول ميكنيد كه يك نوع حس ونداليستي در همه گرافيتي كارها هست؟
- نه نيست. خيلي از هنرمندها با مجوز كار ميكنند. اسپانسر دارند. و اصلا جنبه ونداليستي ندارد. شايد من بدون مجوز جايي كار بزنم ولي در صدد خراب كردن آنجا نيستم. ولي پيش آمده جايي كار ميزدم كه ديوار خانه كسي بود. صاحب خانه به من گير داد كه بايد كار را پاك كنم. من كارم را به اتمام رساندم و پاك هم نكردم و كارم تا ماهها سر جاي خود ماند. پيش هم آمده كه از مغازه اي اجازه گرفتم كه روي ديوارش كار بزنم.
* ولي به عنوان مثال وقتي شركت «سوني» اسپانسر چند تا از اين گرافيتي كارها شد اين شركت را جريمه كردند. پس هنوز در كشورهاي غربي هم حالت غير قانوني بودن خود را حفظ كرده است. به هرحال كار گرافيتي چه بخواهيم يا نخواهيم در قانون تخريب اموال عمومي محسوب ميشود.
- من تا حالا اين قضيه را نشنيده بودم. پس چرا شركتهايي كه اسپري توليد ميكنند را جريمه نميكنند؟ يا مثلا چرا در ايران جلوي فروش رنگ و ابزارهايش را نميگيرند ؟ گرافيتي همه جاي دنيا غير قانوني است مگر جاهايي كه ديوارهاي مخصوص براي اين كار باشد.
* اين كه اسپري فروشيها را ببندند چون ممكن است با آنها گرافيتي كشيده شود استدلال خوبي نيست. مثل اين است كه تمام مدادهاي شهر را جمع كنند به خاطر اين كه ميشود با آن مداد ديگران را كور كرد.بگذريم. تا حالا به اين فكر كردي كه بتواني با شهرداري براي طرحهاي زيباسازي مناظر شهري كار كني؟ اصلا امكان چنين كاري هست و امتحان كرديد؟
- فكر اين را هم كرده ام. اتفاقا شهرداري پول خوبي هم ميدهد...و ديده شدن كار در ابعاد بزرگ وسط شهر واقعا عالي است.
* يعني گرافيتي كارهايي را ميشناسي كه در حال همكاري با شهرداري باشند در اين زمينه؟
- من هيچ هنرمند شهري كه با شهرداري كار بكند را نميشناسم. شهرداري دنبال نقاش است نه هنرمند گرافيتي.
* گفتي شهرداري براي اين كار پول خوبي ميدهد. اين موضوع را از كجا ميداني ؟
- منظورم اين بود كه پول خوبي به نقاش و كاشي كار يا مجسمه ساز ميدهد. وگرنه مسلما شهرداري با گرافيتي مشكل دارد كه شبانه روز دنبال پاك كردن تمام اين كارها در سطح شهر است.
* به نظر شما ميشود اين همكاري را با گرافيتي كارها هم انجام بدهد؟
- فكر ميكنم بتواند اين همكاري را با استنسيل آرتيستها انجام بدهند. اما فكر نميكنم بخواهد اين كار را با ديوار نگارها انجام بدهد.
* ممكن است فرق اين دو نوع گرافيتي را توضيح بدهيد؟
- همانطور كه قبلا گفته ام هر دو زيرمجموعهاي از هنر خياباني ميباشند. استنسيل با استفاده از شابلون انجام ميشود. گرافيتي فقط با استفاده از اسپري يا رنگ پاش و قلم موها انجام ميشود.هنر شهري مجموعه خيلي بزرگي را شامل ميشود كه براي توضيح تك تك آنها وقت زيادي لازم است.
*از جنبه اقتصادي اين نوع كار بگو. تا حالا هنرت درآمدي براي شما داشته است و اين كه اصلا به آن فكر كرده اي؟
- از زماني كه من شروع كرده ام اسپري روز به روز گران تر شده است.من به شخصه سعي ميكنم با كم ترين هزينه كار كنم و اين كه از اسپري ايراني استفاده كنم. و مسلما اگر كسي درآمد نداشته باشد ورشكست ميشود.
* وقتي كه اين كار هنوز جرم شناخته ميشود امكان درآمدزايي براي اهالي اين كار در ايران هست اصلا ؟
- من راه خاصي نميشناسم. دوستان من مرا به بقيه معرفي ميكنند و من سفارش كار ميگيرم.
* به نظر تو سطح گرافيتي ايران در جهان كجاست؟
- همونطور كه گفتم هنر شهري خيلي گسترده است. بخش استنسيل گرافيتي ايران ميتواند در كنار بقيه كشورها قرار بگيرد و به خوبي آنها هست. ولي در باره كاراكتر و گرافيتي من چند وقت پيش يك كتاب را ميخواندم كه براي دهه 80 بود و درباره گرافيتي آمريكاييها روي قطارها بود. ايران هنوز در گرافيتي به خيلي از كارهاي آن موقع نيز نرسيده است با اين وجود ايران ديوارنگارهاي خوبي دارد.
* اگر بخواهي به عنوان جمع بندي بگويي به نظرت چه باورهاي غلطي درباره هنر گرافيتي در ايران وجود دارد؟
- اين كه فكر ميكنند ايران جاي امني براي هنر گرافيتي نيست.
* و خطر دستگيري؟
- خطر خاصي به نظر من ندارد و اين كه اصلا نياز نيست نصف شب كار زد. من به شخصه هر وقت در خيابان كار زدم در ساعات شلوغي بوده است. چون در ساعات شلوغي پليس كمتر از جاهايي كه ترافيك است گشت ميزند و من هر بار در جايي از شهر كار زدم مردم به من كمك كردند.
* چه كمكي؟
- دست تنها بودم و نياز داشتم كسي شابلون را برايم نگه دارد.حتا وسط كار آمدند و به من ناهار يا چاي تعارف كردند.حتا پيش آمده كسي كنارم ايستاده و به من گفته كه چطوري اسپري بزنم بهتر است تا رنگ كمتر مصرف كنم. جالب تر از همه اينها يك بار كه 4 ساعت جايي نزديك متروي كرج كار ميزديم قبل از شروعِ كار پسري با يك سگ خيلي بزرگ از پشتمان ظاهر شد. آن پسر كنار ما ايستاد و تمام مدتي كه ما آنجا كار ميكرديم مراقبمان بود كه كسي مزاحم مان نشود.
* نكته اي كه درباره گرافيتي براي من جالب بود اين كه در يكي از بيلبوردهاي اتوبان همت كه مربوط به يكي از توليد كنندههاي پفك و ديگر تنقلات بود براي تبليغ محصولش يك طرح گرافيتي كار كرده بود. دقيقا با همان نشانههايي كه شما استفاده ميكنيد.نظر شما درباره تبليغاتي شدن اين هنر چيست؟
- به نظر من اين كه كسي از كارش پول در بياورد ايرادي ندارد ولي خود آن شركت ميتوانست به صورت ديجيتالي با هزينه خيلي كمتر كار را انجام بدهد اما ترجيح داد از گرافيتي كارها كمك بگيرد.خيليها براي عكس يا ويدئوي خود از گرافيتي استفاده ميكنند به نظر من ايرادي ندارد.
* در كارهاي گرافيتي كه در سطح شهر به جا گذاشته اي صحبتهاي زيادي با مخاطب هاي خودت داشته اي. اگر بخواهي اين صحبتها را براي ما به شكل كلام دربياوري چه ميگويي؟
- براي همه كساني كه در اين زمينه فعاليت دارند آرزوي موفقيت ميكنم و اميدوارم ايران هم زماني بتواند خودش را بيشتر به دنيا نشان بدهد و مردم بيشتر با اين هنر آشنا شوند و به آن علاقه مند شوند.
اول**1368**
تهران- ايرنا- تهران غبارآلود، تهران شلوغ، تهران پر زرق وبرق و در يك كلام تهران مدرن. خيابانهاي پايتخت را كه نگاه ميكني فارغ از نشانههاي خاص فرهنگي و ملي تفاوت چشمگيري با مادر شهرهاي ديگر جهان ندارد. يكي از جالب ترين اين شباهتها ديوارهاي آن است.