به گزارش ایرنا، کتاب آن بیست و سه نفر، در حقیقت حکایت همان ۲۳ نوجوان ۱۳ تا ۱۷ ساله کشورمان هستند که به منظور نبرد وارد جبهه میشوند و سرانجام در مرحله مقدماتی عملیات بیتالمقدس همان عملیاتی که در مراحل بعدی منجر به آزادسازی خرمشهر شد اسیر دشمن میشوند.
آن ۲۳ نوجوان صحنهها و لحظاتی بزرگ را با دست کوچک در دوران اسارت خلق میکنند که هر فرد ایرانی را به وجد میآورد و غرور هر مسلمانی را بر میانگیزد.
اتفاقاتی که منجر به ساخته شدن یک فیلم مستند و نگارش کتابی به نام آن بیست و سه نفر توسط "احمد یوسفزاده" یکی از همین بیست و سه نفر میشود.
رهبر معظم انقلاب هم تقریظی بر آن نوشتهاند که متن این یادداشت بدین شرح است. "در روزهای پایانی ۹۳ و آغازین ۹۴ با شیرینی این نوشته شیوا و جذاب و هنرمندانه، شیرین کام شدم و لحظهها را با این مردان کم سن و سال و پرهمت گذراندم. به این نویسنده خوش ذوق و به آن بیست و سه نفر و به دست قدرت و حکمتی که همه این زیباییها، پرداخته سرپنجه معجزه گر اوست درود میفرستم و جبهه سپاس بر خاک میسایم. یک بار دیگر کرمان را از دریچه این کتاب، آنچنان که از دیرباز دیده و شناخته ام، دیدم و منشور هفت رنگ زیبا و درخشان آن را تحسین کردم. "
بعد از اسیر شدن این نوجوانان، قصد دستگاه تبلیغاتی صدام این بود برای نشان دادن ظاهری انسان دوستانه از خود، جمهوری اسلامی ایران را به بکارگیری کودکان در جنگ متهم کند.
آنها با ترتیب دادن مصاحبههای تلویزیونی و تحت فشار قرار دادن این نوجوانان سعی داشتند به دنیا بفهمانند که ایران کودکان بی گناه را با زور به جبهه اعزام میکند در حالی که روشن فکری این توطئه و نقشه شوم دشمن را نقش بر آب کرد.
نیروهای بعثی با ابراز محبت ظاهری به آن ۲۳ نفر سعی در جلب اعتماد آنها میکنند و سرانجام این نوجوانان را برای دیدار صدام حسین اعزام میکنند که در آن نشست آن بیست و سه نفر با افکار کودکانه خود قصد جان صدام حسین را میکنند اما شرایط موجود و دست تهی آنان اجازه تحقق این نقشه را نمیدهد.
صدام حسین در این نشست که همه رسانههای دنیا آن را به تصویر کشاندند از دخترش میخواهد که به هر یک از آن کودکان گل هدیه بدهد و وی بعد از این ظاهر سازی به این بچهها جلوی دروبین ها قول آزادی آنان را میدهد.
او با آنها همانند یک طفل برخورد میکند اما آن بیست و سه نفر به محض پی بردن به نیت شوم صدام با اعتصاب غذا اعلام اعتراض و البته میگویند دوست ندارند با این شرایط آزاد شوند.
آن بیست و سه نوجوان شیردل ۹ سال از عمر عزیزشان را در اسارت نیروهای بعثی می گذارنند و درد و رنج و البته شکنجههای طاقت فرسای دژخیمان را تاب میآورند تا نام ایران لکه دار نشود و ابیته چنین میشود.
آن بیست و سه نفر بیست و سه شیرمرد بودند که دل از دنیا کنده و آنچنان بزرگ شده بودند که نامشان تا همیشه در اذهان خواهد ماند.
علیرضا شیخ حسینی، محمد ساردویی، ابوالفضل محمدی، حمید تقی زاده، منصور محمودآبادی، عباسپورخسروانی، سید عباس سعادت، یحیی دادی نسب (قشمی)، حسن مستشرق، احمدعلی حسینی، محمد باباخانی، یحیی کسایی نجفی، رضا امام قلی زاده، حمیدرضا مستقیمی، حسین قاضی زاده، مجید ضیغمی نژاد، جواد خواجویی، محمود رعیت نژاد، سیدعلی نور الدینی، محمد صالحی، حسین بهزادی، احمد یوسف زاده مولایی و سلمان زاد خوش همان بیست و سه نفر هستند.
انتهای این کتاب عکسهایی سیاه و سفید از روزگاران گذشته و خاطرات آورده در این کتاب به چاپ رسیده که به طور قطع بعد از خواندن کتاب دیدن عکسها جالب و تاثیرگذارتر است.
این کتاب در ۴۰۵ صفحه توسط انتشارات سوره مهر در چاپ چهلم آن با شمارگان ۲۵۰۰ نسخه منتشر شده است.
۳۰۲۹/ ۵۰۵۴
نظر شما