حزب تشکلی با هدف تاثیرگذاری بر فرایندهای سیاسی و سهیمشدن در قدرت است که این تاثیرگذاری معمولاً از طریق نامزد کردن کسانی با دیدگاههایی همسو با حزب جهت کسب مسئولیتها و مناصب سیاسی صورت میگیرد.
احزاب معمولا در روندهایی چون کارزارهای انتخاباتی، فعالیتهای آموزشی یا اعتراضهای سیاسی مشارکت میکنند. این سازمانهای سیاسی به طور معمول با بهکار بستن یک ایدئولوژی خاص یا دیدگاه مشخص به دنبال دستیابی به اهدافی هستند که در ساختار و برنامههایشان پیشبینی شده است؛ اهدافی که همچون یک محور افرادی را به دور خود گرد میآورند.
احزاب هم اکنون در فضای سیاسی ایران نیز وجود دارند. در این میان، احزابی هستند که نامشان بیشتر به گوشمان خورده و تاثیرگذاری ملموسی در تصمیمگیریهای سیاسی داشتهاند و احزابی نیز وجود دارند که چندان فعال نبودهاند یا فعالیتشان با موانع و محدودیتهایی همراه بوده است.
با وجود فعالیت احزاب در ایران برخی کارشناسان و اندیشمندان عرصه سیاست بر این باورند که این سازمانهای سیاسی در کشور ما تاکنون نتوانستهاند کارکرد مناسبی داشته باشند و آنگونه که باید دیدگاهها و مطالبات مردم را نمایندگی کنند چرا که احزاب در ایران بنا به برخی دلایل سیاسی و اجتماعی تکامل چندانی نیافتهاند.
احزاب در ایران از چالشهای تئوریک رنج میبرند
اینکه «دولت امانت ملی از طرف ملت به حاکم است یا حکومت امانت شرعی از طرف شارع به حاکم است؟» مباحثهای دیرین است که به باور تحلیلگران تا به امروز ادامه پیدا کرده و کارکرد احزاب را از خود متاثر ساخته است. از اینرو، برخی بر این عقیدهاند که احزاب در ایران از مسائل تئوریک رنج میبرند و از دیدگاه فقه و شرع از یکسو و قوانین مدرن از سوی دیگر، مبنای مشترکی برای شکلگیری آنان وجود ندارد.
«داوود فیرحی» نویسنده و استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران، ریشه نبود نظام حزبی قوی در ایران را در مباحث تئوریک میداند.
وی در همین ارتباط، اواخر تیرماه امسال در نشست دفتر حزب تازه تاسیس «جمهوریت ایران اسلامی» عنوان داشت: چون در مباحث تئوریک حزب، وفاقی صورت نگرفته است، طبیعتا احزاب در جامعه ایران هم نتوانستهاند پایگاه اجتماعی قابل تاملی پیدا کنند. واقعیت این است که رقابتهای حزبی نیازمند مبنای مشترک است. در ایران احزاب هنوز نتوانستهاند به این مبنای مشترک برسند و چون به این مبنا نرسیدهاند، ما آنچنان که باید تکامل حزبی چندانی نداشتهایم.
فرهنگ سیاسی جامعه؛ چالشی در مسیر رشد
یکی از مشکلات حزب در محیط پیرامونی، مقاومت ساختار سیاسی مقابل مفهوم دموکراتیک حزب و پذیرفته نبودن مفهوم تحزب از سوی جامعه است.
بر این اساس، فیرحی مشکل دیگر در مسیر تکامل احزاب در ایران را در فرهنگ سیاسی جامعه میداند و در این زمینه معتقد است: جامعه ما مقابل حزب گارد میگیرد و عضویت در حزب را امتیاز قلمداد نمیکند. نخبگان مذهبی، حزب را وحدتشکن و عامل تفرقه میدانند. فرهنگ سیاسی ما هنوز این موارد را دارد و نخبگان مذهبی ما درک روشنی از مفهوم مدرن حزب ندارند.
«محمدعلی وکیلی» از اعضای هیات رئیسه مجلس و عضو فراکسیون امید نیز بهتازگی در اظهاراتی در این زمینه گفته است: فقر فرهنگ سیاسی و ارتباط اجتماعی سبب فعالیت مقطعی و کم رنگ احزاب شده است.
«هادی خانیکی» روزنامه نگار و استاد علوم ارتباطات نیز در مقالهای در این زمینه مینویسد: ایران حداقل در یکصد سال اخیر به ضعف جامعه مدنی در سطح اجتماعی و به ضعف تحزب در سطح سیاسی گرفتار بوده است.
چرا تحزب نهادینه نمیشود؟
در کنار چالشهایی که پیشتر در خصوص موانع گسترش و تکامل احزاب در کشور به آنها اشاره شد، برخی نیز کمتوجهی مسوولان به تحزبگرایی را از جمله موانع رشد احزاب در کشور میدانند.
«قدرتعلی حشمتیان» رییس پیشین خانه احزاب ایران و دبیر کل حزب «مستقل و اعتدال» چندی پیش در گفتوگویی رسانهای، در پاسخ به اینکه چرا احزاب نتوانستهاند به جایگاه واقعی خود در نظام سیاسی کشور دست یابند، اظهار داشت: پاسخ را باید در کم توجهی مسوولان به اهمیت تحزب جستجو کرد.
وی افزود: متاسفانه باید گفت بهرغم اینکه امام خمینی (ره) در سالهای نخست انقلاب به تحزب اعتماد و با شکلگیری احزاب موافقت کرد، همچنین بهرغم اینکه مقام معظم رهبری خودشان دبیر کل حزب جمهوری اسلامی بودند و به حزب اعتقاد دارند و بزرگانی چون آیت الله هاشمی رفسنجانی به تحزب اعتقاد داشتند، به رغم اینکه «حسن روحانی» شخص رییس جمهوری و دیگر دوستان در حزب بودند و با حزب بالا آمدند، اما باید گفت در عمل احزاب در کشور ما به خاطر شیوع شعارگرایی به حاشیه رانده میشوند.
«الیاس حضرتی» نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی نیز بر این باور است که شکل نگرفتن احزاب قوی در ایران به نبود حمایتهای رسمی باز میگردد.
وی بهتازگی در اینباره در سخنانی که از سوی خبرگزاری «خانه ملت» منتشر شد، گفت: نظام حزبی مکمل نظام پارلمانی است اما متاسفانه در کشور ما به رسمیت شناخته نشده است.
این عضو شورای مرکزی حزب «اعتماد ملی» تاکید دارد: در شرایط کنونی ساختار حکومتی نسبت به احزاب دید خوشبینانهای ندارد، بنابراین حکومت اعتمادی برای شراکت احزاب در این ساختار ندارد، در صورتی که استقرار نظام حزبی و مجلس حزبی و دولت برآمده از حزب، مسئولیت امور تقنینی و اجرایی متوجه یک حزب یا ائتلافی از چند حزب میشود.
با وجود چالشها میتوان به رشد احزاب امیدوار بود؟
نزدیک به صدسالی از شکلگیری نخستین احزاب در ایران میگذرد اما سیستم حزبی در کشور ما همچنان و آنطور که باید پا نگرفته است. با این حال با نگاهی گذرا به روند تاریخی فعالیت احزاب در ایران، میشود قدری به آینده تحزب در کشورمان امیدوار بود.
به دنبال شکلگیری و فعالیت هرچند نیمبندِ احزاب به ویژه در طول سالیان پس از انقلاب اسلامی، به تدریج بیشتر نیروها و تفکرات سیاسی مختلف ضرورت حضور احزاب در جامعه ایران را پذیرفتهاند.
به عبارتی اغلب فعالان سیاسی، حزب را ضرورتی برای فضای سیاسی کشور میدانند؛ چرا که رخدادهای مربوط به احزاب نشان داده حتی انحلال یک حزب غالبا نه به خاموشی آن که به تولد حزبی دیگر با همان فعالان منجر میشود.
آخرین و البته معدود تفکراتی که در سالهای اخیر مخالفت جدی با وجود احزاب در فضای سیاسی کشور داشت، مربوط به نیروهای سیاسی بود که تفکری تودهای و جمعیتی داشتند و فعالیتهایشان در دولتهای نهم و دهم منجر به انحلال خانه احزاب ایران شد. اما شواهد نشان میدهد این عده نیز این روزها به این باور رسیدهاند که اصل حزب باید به رسمیت شناختهشود.
راهاندازی دوباره «خانه احزاب» پس از روی کار آمدن دولت روحانی صورت گرفت تا نمادی برای حرکت به سمت تحزب باشد. نسخ قانون احزاب مصوب سال ۱۳۶۰ و شکلگیری قانون احزاب جدید در دولت یازدهم و در سال ۱۳۹۵ نیز خود از حیات احزاب در ایران حتی زیر برخی محدودیتها و موانع نشان دارد. هرچند برخی انتقادها نیز در خصوص قانون احزاب جدید مطرح است اما بر اساس این قانون، تاکنون بیش از ۲۵۰ تشکل سیاسی از کمیسیون ماده ۱۰ احزاب مجوز گرفتهاند. اگرچه شکلگیری برخی از این احزاب همچنان روی کاغذ است اما با نگاهی خوشبینانه میشود این اتفاق را گام مثبتی در جهت گسترش و تکامل احزاب دانست.
نظر شما