حضرت آیت الله خامنه ای، در ارتباط با جنگ قره باغ، بیاناتی ایراد کردند که برای همه طرف های درگیر، هم پدرانه بود و هم منطبق بر اصول حقوق بین الملل و هم برای کل منطقه خیرخواهانه، ضمن آن که این پیام را هم در خود دارد که ایران اجازه نخواهد داد مرزهایش از سوی گروه های تروریستی تهدید شود و ناامنی و بی ثباتی در منطقه را تحمل نخواهد کرد.
این یک پیام کاملا جدی بود که طرف های بحران در جنگ قره باغ می بایست به آن توجه داشته باشند و از این راهکار عملی و خیرخواهانه و فرصت ایجاد شده در ابتکار صلح ایران بهره برداری کنند.
رهبری در فرازی صریح از سخنانشان ، تاکید کرده اند که می بایست تمامی اراضی اشغالی را تخلیه شده و تحویل جمهوری آذربایجان شود. این بخش، حاوی واقعیتی غیرقابل انکار و نکته اساسی در هر ابتکار صلحی است که قرار است به بحران خاتمه دهد.
ایروان باید این موضوع را درک کند که ادامه اشغالگری به نفعش نیست، چرا که هر نوع مصداق اشغالگری هم محکوم است و هم بی اعتبار ساز و دیریا زود نیز مجبور خواهد شد به پشت مرزهای بین المللی بازگردد، گرچه با هزینه های بالاتر !
از طرفی، ادامه بحران قره باغ که ناشی از تداوم اشغال اراضی جمهوری آذربایجان است، می تواند پای تروریست ها و نیابتی ها را از هر سو به قفقاز باز کند و بهانه ای خواهد بود برای بسط و گسترش نفوذ صهیونیست ها در منطقه که این مساله قابل پذیرش نیست و رهبر معظم انقلاب اسلامی در بخش دیگر بیاناتشان بر آن تاکید ورزیدند. بنابراین ادامه این وضعیت که به ناامنی و بی ثباتی در منطقه کمک خواهد کرد، از نگاه جمهوری اسلامی ایران دور نخواهد بود و به تبع آن هر طرفی که به ادامه این وضعیت کمک کند، باید مسئولیت هزینه های آن را بپذیرد.
پیام دیگری که در سخنان رهبری دریافت می شود، تاکید ایشان بر تامین امنیت اهالی ارمنی قره باغ بود که این نکته نیز هم به لحاظ انسانی و هم دینی و شرعی از الزامات صلح پایدار می باشد و در پروسه مذاکرات صلح می توان آن را تضمین کرد؛ البته مقام های باکو پیشتر در این خصوص اطمینان هایی داده اند، چنانچه آموزه های دینی و مذهبی شیعه هرگونه تعرض به اقلیت ها را تقبیح و منع کرده است.
مروری بر سابقه بحران قره باغ، نشان می دهد که یک دلیل عمده و اصلی طولانی شدن بحران، نقش بازیگران و میانجی های خارج از منطقه بوده است. ارمنستان در سال های آغازین دهه ۹۰ میلادی و در بحبوحه آشفتگی های ناشی از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به شکل غیر قانونی، ضمن جداسازی قره باغ از جمهوری آذربایجان، اقدام به اشغال بخش هایی از اراضی این کشور هم کرد که از همان ابتدا جامعه بین الملل در مقابل این اقدام، واکنش منفی نشان داد و ایروان را ملزم به خاتمه دادن به اشغالگری کرد، اما در همان سال ها، پرونده قره باغ به دست بازیگرانی افتاد که عملا نشان دادند، تمایلی به پایان بحران نداشته اند.
جمهوری اسلامی ایران در آغاز بحران در اولین سال های دهه ۹۰ میلادی قرن گذشته با تمام توان برای جلوگیری از پیشروی های ارتش ارمنستان و تهدید باکو پایتخت جمهوری آذربایجان به کمک این کشور شتافت و از هزاران آواره آذربایجانی این جنگ حمایت کرد و در ادامه یک دیپلماسی فعالی را برای خاتمه بحران در دستور کار قرار داد، اما طرف های درگیر به نیروهای خارج از منطقه متوسل شدند.
اکنون که دمل بحران باردیگر از تابستان امسال ترکیده است، جمهوری اسلامی ایران باردیگر با ارائه یک طرح عملیاتی برای پایان جنگ در قره باغ وارد عمل شده است. این هفته و در ادامه ابتکار صلح ایران برای قره باغ، یک بسته پیشنهادی توسط عباس عراقچی معاون وزیر امور خارجه کشورمان به طرف های درگیر و بازیگران منطقه ارائه شد،
رهبر معظم انقلاب نیز بصورت واضح و شفاف و کاملا همه فهم ، راهکار عملی و واقعی را ارائه داده اند که هم عادلانه و هم عاقلانه است و اگر طرف های درگیر تحت تاثیر نیروهای خارج از منطقه نبوده و صداقت داشته باشند، از آن طفره نخواهند رفت.
بازی با بحران قرهباغ از سوی بازیگران منطقه ای و بین المللی بعد از گذشت سه دهه ثابت کرده که این بحران، اگرچه برای مردم عادی، رنج و مرگ و آوارگی همراه داشته، اما گویا برای خیلی هم آب و هم نان داشته است؛ چنانچه گروه بین المللی مینسک این بحران را از سال ۹۴ تاکنون در وضعیت بلاتکلیف نگهداشته است.
بازیگران این بحران باید بدانند که مسئولیت ناامنی های حاصل از ادامه این وضعیت متوجه آنان خواهد بود، چرا که استمرار آن خطرات جنگ و فتنه های مذهبی را به دنبال دارد. همین حالا هم صف آرائی ترکیه و فرانسه در قبال بحران قره باغ، به بحث های تازه ای در شبکه های اجتماعی دامن زده است، بطوری که یک طرف در حال یارگیری در جهان اسلام و طرف دیگر در صدد کشیدن پای دولت های اروپایی به بحران به بهانه جنگ صلیبی است و حتی قتل معلم فرانسوی اهانت کننده به ساحت رسول اکرم(ص) نیز در همین چارچوب مورد بهره برداری قرار گرفت.
حال آنکه اختلافات میان جمهوری های آذربایجان و ارمنستان می تواند از طریق مذاکرات به یک صلح پایدار در منطقه بیانجامد که نتیجه آن پایان کینه های مصنوعی تحمیل شده از خارج از منطقه، ایجاد شرایط سرمایه گذاری بیشتر و توسعه متوازن در منطقه و نیز دستیابی به یک نظام همکاری جمعی خواهد بود و این جز با بازگشت به پشت مرزهای بین المللی و رعایت حق حاکمیت طرفین ممکن نیست و به علاوه به این نکته هم باید توجه کرد که هیچ بازیگر خارجی برای رضای خدا به منطقه نمی آید تا موش بگیرد.
بنابراین، دیگر زمان بهانه جویی نیست و دو کشور باید مسئولیت های خود را در قبال ملت های خود، پایان دادن به خونریزی ها و امنیت منطقه را برعهده بگیرند، چرا که بیانات صریح و راهبرانه رهبری راه هرگونه بهانه را بسته است.