به گزارش خبرنگار تاریخ و اندیشه ایرنا، هر چه از آغاز عملیات بیتالمقدس میگذشت نیروهای درگیر با قوای دشمن خسته تر می شدند. در چنین وضعیتی نیاز به توقف عملیات برای بازسازی و ترمیم یگان ها و فراخوان داوطلبین جدید مردمی بود. برخی فرماندهان معتقد بودند که حتی تفنگ های ژ۳ آن ها نیاز به تمیز شدن دارد تا بتوان با آن ها تیراندازی کرد. تلفات انسانی نیز مزید بر علت شده بود.
از سوی دیگر گذشت زمان به نفع عراقیها بود ولی فرماندهان ایرانی معتقد بودند که خداوند در سوره انشراح می فرماید: با هر سختی آسانی است.
تصویب ۵ دقیقه ای
از آن جا که قبلا از دژ مرزی به سمت شلمچه، عملیات صورت گرفته و ناموفق بود این بار تصمیم گرفته شد تا رزمندگان از منطقه بین جاده اهواز-خرمشهر و شلمچه، حمله خود را آغاز کنند تا خرمشهر را به محاصره خود درآورند.
در روزهای آخر عملیات به دلیل طولانی شدن نبرد، سازماندهی یگان های ایرانی از هم پاشیده شده بود و بسیاری از رزمندگان شهید و مجروح شده بودند.
بحث در مورد طرح آزادسازی خرمشهر بیش از ۵ دقیقه طول نکشید و فرمانده سپاه و نیروی زمینی ارتش، فورا درباره آن با هم هماهنگ شدند. ولی سوال این بود که این طرح چگونه به یگان های عمل کننده ابلاغ شود؟ بعضی از برادران ارتش با این طرح مخالفت می کردند.
مسوولیت صیاد شیرازی
سرانجام قرار شد سرهنگ صیاد شیرازی در جلسه ای با حضور فرماندهان لشکرها و تیپ های سپاه و ارتش این طرح را ابلاغ کند. در جلسه ابلاغ، اما بعضی فرماندهان سپاه مانند احمد متوسلیان فرمانده تیپ ۲۷ محمدرسول الله و حسین خرازی فرمانده تیپ ۱۴ امام حسین به آن اعتراض کردند و این طرح را متفاوت با بحث های صورت گرفته قبلی ارزیابی کردند.
اما در نهایت با توجه به اهمیت تداوم عملیات و لزوم آزادسازی خرمشهر گفتند ما تابع دستور و تکلیف هستیم و عملیات را در همان شب آغاز کردند.
با تحولاتی که در صحنه عملیات به وجود آمد، نیاز به بازنگری در طرح اولیه آزادسازی خرمشهر پدید آمد.
بالاخره در اواخر روز دوم خرداد و بامداد روز سوم خرداد ۱۳۶۱، با حدود ۱۲ گردان رزمی پیاده، عملیات آزادسازی خرمشهر آغاز شد.
تهدید صدام به اعدام فرمانده خود
مطابق طرح ریخته شده، تیپ ۲۷ محمدرسول الله(ص) خود را در ساعت ۶:۳۰ صبح به اروند رود رساندند و عقبه ارتش عراق در نهر خین را بستند. در ساعت ۳:۴۵ بامداد ۳ خرداد ۶۱ رزمندگان یگان های قرارگاه فتح به جاده آسفالته خرمشهر-شلمچه رسیدند و مشغول باز شدن به طرف پل نو شدند.ولی رزمندگان قرارگاه نصر ۳ که متشکل از تیپ ۳۱ عاشورا و تیپ ۳ لشکر ۲۱ حمزه ارتش بودند به علت برخورد با موانع زیاد از جمله میدان های مین و مقاومت شدید دشمن، زمین گیر شدند.
سحرگاه ۳ خرداد ماه نیروهای خودی با درهم کوبیدن مقاومت های دشمن، خود را به حوالی نهر خین رساندند و ارتباط نیروهای دشمن مستقر در خرمشهر با غرب آن یعنی محور شلمچه قطع شد.
جاده شلمچه که قطع شد عقبه نیروهای عراقی بسته شد و ارتش عراق به فکر عقب نشینی افتاد. در این وضعیت عبور نیروهای دشمن از طریق جاده خاکی صورت گرفت.
هنگامی که خبر محاصره خرمشهر به صدام رسید به فرمانده لشکر ۷ پیاده دستور داد تا محاصره شهر را در هم شکند و نیروهای خود را در خرمشهر مستقر کند وگرنه وی و اعضای ستاد لشکر همگی اعدام خواهند شد.
کلید بصره را تحویل ایرانی ها می دهم
رحیم صفوی از فرماندهان وقت عملیات بیت المقدس می گوید: صدام اصلا نمی خواست خرمشهر را پس دهد. چون همان اول حمله گفته بود اگر ایرانی ها خرمشهر را بگیرند من کلید بصره را به آن ها تحویل می دهم.
در این حالت حدود ۱۵ هزار نظامی عراق در خرمشهر حضور داشتند. این نیروها برای ۲ هفته تجهیزات و موادغذایی لازم را در اختیار داشتند.
اما با پیشروی سریع ایرانی ها، وحشتی در دل نظامیان عراقی ایجاد کرد و سربازان عراقی که در خط مقدم حضور داشتند تسلیم ایرانی ها شدند. افرادی هم که دورتر و در سمت اروندرود بودند خود را به آب زده و فرار را بر قرار ترجیح دادند.
رحیم صفوی می گوید: نظامیان عراقی می خواستند از طریق آب خود را نجات دهند. یکی از فرماندهان تیپ های عراقی هم اسیر شد. او گفت به من بلندگو بدهید تا به نیروهایم بگویم بیایند تسلیم شوند. ما هم بلندگو دادیم و او هم به زبان عربی دعوت کرد و واقعا دعوتش موثر هم بود. بر اثر دعوت او و اوضاع صحنه نبرد، چندین هزار عراقی در حالی که سلاح هایشان را روی زمین گذاشته و پیراهن هایشان را در آورده بودند و دست هایشان را روی سرهایشان بود فوج فوج تسلیم می شدند. همان روز از جاده خرمشهر با ماشین به سمت خرمشهر می رفتم دیدم کنار جاده یک بسیجی لاغر اندام با گردن باریک و یک کلاه آهنی که روی سرش لق می خورد حدود ۱۰۰ عراقی را دارد به عقب می آورد. دیدم بازوی یکی از عراقی ها از گردن این بسیجی کلفت تر بود.
در همین حال سرهنگ زیدان فرمانده نیروهای عراقی در خرمشهر با جیپ فرماندهی خود بر روی مین های کاشته شده توسط ارتش عراق در خرمشهر رفت و کشته شد.
احمدکاظمی: خرمشهر را خدا آزاد کرد
دشمن که مسیر جاده شلمچه را مسدود شده می دید دچار آشفتگی روحی شد و نیروهای او پس از یک ساعت درگیری در صبح روز سوم خرداد دست های خود را بالا برده و آماده اسارت شدند.
بدین ترتیب ساعت ۱۰ صبح روز دوشنبه سوم خرداد، رزمندگان تیپ ۸ نجف از طریق شمال غرب شهر وارد خرمشهر شدند. اولین کسی که خبر آزادسازی خرمشهر را به قرارگاه اعلام کرد احمدکاظمی فرمانده تیپ نجف بود که اعلام کرد: خرمشهر را خدا آغاز کرد.
رزمندگان یگان های مختلف ایران تا غروب سوم خرداد، حدود ۱۲ هزار و پانصد نفر از نظامیان عراقی را در داخل خرمشهر به اسارت خود در آوردند.
در مجموع ضربات نیروهای خودی بر واحدهای دشمن آن قدر شدید و سریع بود که ارتباط یگان های دشمن با یکدیگر را قطع کرد و موجب فرار نظامیان عراقی در رده های مختلف شد.
رحیم صفوی می گوید: با رسیدن تیپ های ۸ نجف و ۱۴ امام حسین از قرارگاه فتح به داخل خرمشهر، واقعا خستگی این بیست و چند شبانه روز جنگ از تن ما خارج شد.
هیچ وقت امام را این قدر شاد ندیده بودم
البته ارتش عراق توانست در کنار پلی بر روی اروند رود در مدخل رودخانه خین باقی بماند و تلاش رزمندگان برای گرفتن آن موفق نبود. فقط تیپ کربلا ۲۵ در حملات شب دوم خرداد تا روز دوم خرداد، حدود ۲۰۰ شهید در گوشه شلمچه داد و یک قسمت از شلمچه را هم نتوانست تصرف کند.
خبر آزادسازی خرمشهر در ساعت ۱۴ در اخبار سراسری رادیو به اطلاع مردم رسید و فضایی از سرور را بین مردم ایجاد کرد.
امام خمینی هم از این پیروی خیلی خوشحال شد. از قول فرزند ایشان سیداحمد خمینی نقل شده است که هیچ گاه امام را در طول عمرشان تا این اندازه بشاش و خوشحال ندیده بودم.
دستاوردهای یک عملیات بزرگ
البته دستاورد عملیات بیت المقدس فقط آزادسازی خرمشهر نبود.هویزه، پادگان حمید و منطقه وسیعی از خاک ایران به وسعت تقریبی ۵۴۰۰ کیلومتر آزاد شد. ولی منطقه مرزی شلمچه آزاد نشد و همچنان در تصرف ارتش عراق باقی ماند.
رحیم صفوی می گوید: بعد از ۲۰ ماه اشغال این منطقه به دست عراق، توانستیم این منطقه را که به اندازه نصف کشور لبنان بود را آزاد کنیم.
در این عملیات بیش از ۱۹ هزار نظامی عراقی به اسارات ایرانی ها در آمدند. ۱۶ هزار نظامی عراقی هم کشته و زخمی شدند. ۱۰۵ تانک و نفربر و هزاران سلاح انفرادی و مهمات زیادی از دشمن به غنیمت رزمندگان ایرانی درآمد. حدود ۵۰ عراده توپ صحرایی هم از لشکریان عراقی در منطقه عملیاتی به جای ماند.
فراوانی غنائم به اندازه ای بود که تا ۳ سال علیه قوای دشمن در سایر نبردها به کار رفت.
۲۰ فروند هواپیمای جنگی، ۲ فروند بالگرد نظامی، ۴۱۸ تانک و نفربر عراقی منهدم شدند. صدام نیز در واکنش به پیروزی ایران بلافاصله صلاح قاضی فرمانده سپاه ۳ و وجود اسعد شیتنه فرمانده لشکر ۳ زرهی را اعدام کرد.
در این عملیات ۶ هزار سرباز ایرانی شهید و حدود ۲۵ هزار نفر دیگر نیز زخمی شدند.
منابع:
- تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق، حسین علایی
- روایت سید یحیی رحیم صفوی از سنندج تا خرمشهر