به گزارش خبرنگار تاریخ و اندیشه ایرنا، ابراهیم یزدی می نویسد: علاوه بر صادق قطب زاده، سایر ایرانیان فعال و هوادار آیت الله خمینی در پاریس، آقایان بنی صدر، صادق طباطبایی و ... هر یک با روزنامهها، رادیوها و تلویزیونهای فرانسه یا آلمان آشنایی و ارتباط داشتند و مصاحبهها را ترتیب میدادند. اما همه روزه دهها خبرنگار از سراسر جهان به نوفللوشاتو میآمدند و درخواست مصاحبه میکردند. مسوولیت برگزاری این مصاحبه ها عموما بر عهده من بود. شیوه کار من این بود که اولا هیچ درخواستی را رد نمیکردم (استثنائا درخواست مصاحبه لیماسی خبرنگار روزنامه اسرائیلی هاآرتص و یوسف مازندی را رد کردم).
اجازه امام به سه نفر برای پاسخگویی به سوالات تکراری خبرنگاران
ثانیا از خبرنگاران میخواستم که پرسشهای خود را به صورت کتبی بنویسند و بدهند. توجیه من این بود که سوالات باید برای آیتالله خمینی ترجمه شوند و بعد در یک دیدار حضوری پرسشها و پاسخها رد و بدل شوند. این شیوه عمل به ما این امکان را میداد که پرسشها و پاسخها را ویرایش کنیم و انسجام پاسخها را در نظر داشته باشیم. حتی در مورد مصاحبه تلویزیونهای سراسری آمریکا، من این شرط را مطرح و اجرا کردم. علاوه بر این با اشراف و اطلاعاتی که از وابستگیهای سیاسی و دینی خبرنگاران و رسانهها داشتیم قبل از مصاحبه آیتالله خمینی را مطلع می کردم تا در مورد پاسخهای خود آنها را رعایت کنند. اگر چه درخواست خبرنگار روزنامه اسرائیلی را نپذیرفتیم اما آیتالله خمینی مصاحبه با رسانههای آمریکایی یا اروپایی نزدیک یا وابسته به محافل یهودی یا محافظه کار را بلااشکال دانستند. این شیوه عمل به ما این امکان را داد که تقریبا از تمام مصاحبهها، پرسشها و پاسخها، یک نسخه نزد خود داشته باشیم.
به تدریج که تعداد مراجعات زیاد شد و بسیاری از پرسشها هم تکراری شده بودند، آقای خمینی به سه نفر، آقایان دکتر حسن حبیبی، موسوی خوئینیها و من اجازه دادند که پرسش خبرنگاران را در چارچوب پاسخهای داده شده قبلی، مستقیما پاسخ دهند.
برای انسجام در پاسخها به گروه سیاسی مستقر در نوقل لوشاتو ماموریت داده شد که از تمام مواضع اعلام شده آیتالله خمینی در سخنرانیها و مصاحبهها فیشبرداری کنند و جوابها با توجه به مواضع قبلی داده شوند. اگر آیتالله خمینی به پرسشی جوابی متفاوت با پاسخهای قبل میدادند از ایشان میخواستیم یا آن را اصلاح کنند یا اگر واقعا نظرشان عوض شده است درباره آن توضیح دهند.
نکاتی در مصاحبههای تلویزیونی
در مصاحبههای تلویزیونی زنده، به وضع اتاق مصاحبه و وضعیت شخص آیتالله خمینی نیز توجه میشد. برای مثال دست چپ آیتالله خمینی گاهی میلرزید. من از ایشان خواستم دست چپ را با دست راست زیر عبا نگه دارند تا مصاحبهگر نتواند دوربین را روی دست لرزان ایشان متمرکز کند.
اگر مصاحبهگر فرانسوی بود ترجمه مصاحبه معمولا با آقای بنیصدر یا صادق قطبزاده و اگر آلمانی بود توسط آقای صادق طباطبایی و اگر ایتالیایی بود توسط یکی از دانشجویان ایرانی از ایتالیا صورت میگرفت. ترجمههای انگلیسی را اکثرا خود من شخصا انجام میدادم. معمولا کسانی که در حاشیه بودند دائما به این ترجمهها ایراد میگرفتند. این اجتنابناپذیر بود. انتخاب واژه مناسب برای یک جمله فارسی نه فقط علم، بلکه هنر است. من شخصا سعی میکردم از واژههای انگلیسی که نزدیکترین معنا را دارد استفاده کنم.
ایراد امام به شیخ صادق خلخالی
یکی از پرجنجالترین مصاحبهها را خبرنگار روزنامه پرتیراژ و معروف نیویورک تایمز آمریکا انجام داد. این مصاحبه توسط خانم فلورا لوئیس یکی از سردبیران ارشد این روزنامه انجام شد. خانم لوئیس حدودا ۶۵ سال داشت و هنگامی که به من مراجعه و خود را معرفی کرد، دستش را دراز کرد و با من دست داد. این دستدادن موجب جنجال شد. صادق خلخالی اعتراض کرد و نزد آیتالله خمینی سعایت کرد و در گزارش خود نیز مطالب نادرستی اضافه کرد و گفت یزدی با دختران و زنان مراجعه کننده به نوفل لوشاتو دست میدهد!
روز بعد آیتالله خمینی بعد از نماز مغرب و عشاء نظر خلخالی را به من بازگو کردند. من از ایشان پرسیدم شما که یک فقیه برجسته و مرجع تقلید هستید با توجه به سن و سال این خانم آمریکایی نظرتان را بدهید.
ایشان گفتند: ایرادی ندارد، افرادی مثل شیخ صادق این مسائل را نمیفهمند، اما شما ملاحظه کنید.
برای ایشان توضیح دادم روزنامه نیویورک تایمز یکی از پرتیراژترین و با نفوذترین روزنامه های روزانه آمریکاست که در سراسر این کشور توزیع میشود. شاه در سال مبالغ هنگفتی به روزنامههای آمریکایی کمک میکند که از او یک چهره مردم پسند به آمریکاییها نشان دهند. هنگامی که لوسین ژرژ در نجف با آیتالله خمینی مصاحبه کرد، روزنامه نیویورک تایمز حتی با دریافت ۱۸ هزار دلار حاضر نشد آن را به عنوان آگهی چاپ کند. حالا خبرنگار همان روزنامه با پای خودش آمده است با آیتالله خمینی مصاحبه کند. این یک فرصت مناسب برای انعکاس مطالبات ملت ایران و دیدگاههای رهبری انقلاب است.
پیغام دو مدرس برجسته قم برای منع رانندگی زنان
من از این بدگوییهای پشت پرده به خصوص روحانیون نزدیک به آیتالله خمینی که مرتبا ادامه داشت، عصبانی بودم. آیتالله خمینی در واکنش به ناراحتی من گفتند بعضی از این آقایان حوزوی وارد به مسائل امروزی نیستند. سپس در تایید نظر خود گفتند دو نفر از مدرسین برجسته قم در پیغامی از ایشان خواستهاند که اعلام کنند زنان حق رانندگی ندارند! به آیتالله خمینی گفتم اگر شما درباره رانندگی زنان چنین سخنی بگویید من تردید ندارم که جمع قابل توجهی از زنان از شرکت در تظاهرات خودداری خواهند کرد.
شیخ صادق خلخالی بعد از انقلاب، در نقل خاطرات خود از سفرش به نوفل لوشاتو، داستان این خانم خبرنگار را ذکر کرده است و حرفهای بی اساس دیگری را هم علیه من به آن اضافه کرده است. این خاطرات ابتدا در روزنامه سلام چاپ شد که جواب او را دادم و روزنامه سلام هم جواب مرا چاپ کرد.
شروط رهبر انقلاب برای مصاحبه با خبرنگار زن
درخواست خانم فلورالوئیس را برای مصاحبه ۱۶ آبان ۱۳۵۷ پذیرفتم. اما شرایط مصاحبه را هم گفتم که ابتدا سوالات را باید بنویسد و تنها همان سوالات را بپرسد. باید روسری سر کند و لباس مرتب داشته باشد. او با اکراه و بیمیلی و کمی هم مقاومت، شرایط را پذیرفت. این مصاحبه برای ما خیلی مهم بود چون میدانستیم علاوه بر تمامی مسائل که حاکم بر مطبوعات آمریکایی است، رقابت هم وجود دارد. اگر نیویورک تایمز مطلبی بنویسد واشنگتن پست و سپس بقیه هم حتما جلو خواهند آمد. به همین دلیل مصاحبه را ترتیب دادیم. انتشار مصاحبهها در مطبوعات غربی در ایجاد تزلزل در روحیه مخالفان [انقلاب] هم بسیار موثر بود.
روز قبل از این مصاحبه تلویزیون سراسری آمریکا، سی بی اس، مصاحبه مفصلی با آیت الله خمینی کرده بود که خوب هم برگزار شد. خبرگزاری آسوشیتدپرس نیز همین روز یعنی ۱۶ آبان، مصاحبه ای داشت. اما مطبوعات آمریکایی در مجموع سکوت کرده بودند. مصاحبه و مقاله خانم فلورالوئیس در نیویورک تایمز اولین گزارش در مطبوعات معتبر آمریکا بود و توجه زیادی را جلب کرد. خبرنگار به شرح جزئیات محل سکونت و خصوصیات آیتالله خمینی هم پرداخته بود.
علاوه بر مخبران و روزنامه نگاران، عکاسان حرفه ای نیز به نوفل لوشاتو آمده بودند و مرتب از افراد و برنامهها عکس می گرفتند.
هیچ خبرنگاری از بلوک شرق نیامد
در تمام مدتی که در پاریس بودیم در حالی که خبرنگاران رسانههای جمعی از سراسر جهان حتی از ژاپن و کشورهای عربی به نوفل لوشاتو آمده بودند، هیچ خبرنگاری از بلوک شرق، شوروی و چین به ستاد نیامد و مصاحبهای هم انجام نشد.
مقامات دولت شوروی از پیروزی انقلاب اسلامی در مرزهای جنوبی کشورشان خوشحال نبودند. ۱۳ آبان ماه ۱۳۵۷ به موجب خبر آژانس فرانس پرس از مسکو، روزنامه پراوادا شوروی به رهبران مذهبی ایران حمله کرد: پراوادا رهبران مذهبی ایران را متهم کرده است که برای رسیدن به هدفهای ویژه خود، توده های مردم را به قیام و شورش وادار کرده اند.
منبع: خاطرات دکتر ابراهیم یزدی، جلد سوم، انتشارات کویر
نظر شما