به گزارش خبرنگار ایرنا ، در گذشته، تار و پود آن که در زبان محلی به آن «تونه و وافته» میگویند، هر دو از پشم بوده و به آن پشم در پشم میگفتند؛ اما امروزه بیشتر از نخهای صنعتی و یا حتی کاموا در بافت استفاده میشود.
این بافته بدون پرز که از "بافتههای داری" به شمار میآید، توسط دستگاه کرچال بافته میشود. روند بافت گلیج شباهتهایی به دیگر بافتههای کرچال همانند جاجیم دارد اما تفاوت عمده و اساسی این دو دست بافته، نحوه پودگذاری آن است.
گلیج، دستبافتهای است که پودگذاری آن مرکب و به گویشی مضاعف است. یعنی علاوه بر پودگذاری اولیه که از طریق عبور ماکو از میان تارها صورت میگیرد، پودگذاری ثانویه ای وجود دارد که تنها از طریق دست انجام میشود و همان نقش آفرینی بر سطح بافته است، اما جاجیم تنها همان پودگذاری مرحله اول، یعنی دستگاهی را دارد و نقش خاصی بر سطح آن دیده نمیشود.
نقشها کاملا ساده و انتزاعی هستند و هر آنچه بافنده را تحت تاثیر قرار دهد، به ساده ترین شکل، بر سطح بافته اجرا میشود، خواه اشیای پیرامون باشد، خواه موجودات و گیاهان اطراف. تکرار نقوش در سطح گلیج را که بسیار چشم نواز است، از ویژگیهای خاص آن می دانند و بیشتر نقوش را، به ویژه اگر گلیج دوتکه باشد، به صورت قرینه میبافند.
به هر تکه یا لنگه در زبان محلی، لاپه، شکه یا شقه میگویند. این دست بافته سنتی که تار آن از پنبه و پود آن از پشم های الوان میباشد با دستگاه نساجی سنتی دو وردی بافته و پودگذاری مضاعف نقش اندازی میکند. از مراکز عمده تولید، محصول آلاشت است.
رنگ و نقش مازندرانی ها در دست بافته گلیج
نحوه بافت گلیج در تمامی مناطق، تقریباً یکسان است و تفاوت های اصلی، در نحوه اجرای نقوش، اشکال و ابعاد برخی بافتههاست که بیشتر جنبه سلیقهای دارد.
عرض گلیج به طور معمول ۶۰ تا ۷۰ سانتیمتتر و طول آن ۱ تا ۳ متر است اما به گفته برخی، در متراژ بالاتر هم میتواند بافته شود. گلیج در گذشته به عنوان زیرانداز، پتو، کوله پشتی و سجاده کاربرد داشته و از وسایل مصرفی در زندگی روزانه روستاییان به شمار می رفته است اما امروزه بیشتر جنبه تزیینی دارد.
در حقیقت، بافنده آنچه را از طبیعت درک کرد، در قالب رنگهای دلخواه به معرض نمای درمی آورد و روحیات درونی خود را بیان میکند. رنگها، قانون و قاعده خاصی ندارد و کاملاً سلیقهای است؛ گاه نیز رنگها بر حسب عادت و تجربه، در کنار هم قرارداده میشوند.
رنگ غالب در بافت، قرمز است که اکثر مواقع به عنوان رنگ زمینه به کار میرود؛ نقشها نیز با رنگهای دیگر بر سطح بافته دیده میشوند. بافندگان در گذشته از رنگهای طبیعی اطراف خود بهره می بردند، برای مثال: رنگ پوست گردو گل آغوز کول، پوست انار (اِنارکول)، زردچوبته، گَزَنه، گلی شبیه زعفران، گل آختی (پَلِم سر) و رنگهای قهوهای و سفید و سیاه نیز رنگهای طبیعی پشم گوسفند هستند. در زبان محلی، گوسفند سفید را جلمه و رنگ آن را اسبه زاغ، گوسفند قهوهای را سال و رنگ آن را کهو مینامند. رنگ سیاه نیز سیاه زاغ نامیده میشود.
بنا به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دولت، وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در جلسه شورای راهبردی انتخاب شهرها و روستاهای ملی صنایعدستی، "آلاشت"بهعنوان شهر ملی جاجیمبافی، "بهشهر" بهعنوان شهر ملی گلیچبافی و "درزی کلا" در شهرستان بابل بهعنوان روستای ملی حصیربافی انتخاب شدند.
مُهر شهر ملی گلیج بافی بهشهر
معاون صنایع دستی اداره کل میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری مازندران گفت: از ۲۹۰ رشته صنایع دستی مصوب جهانی ۲۵۰ رشته در ایران فعال است و هنرمندان در این زمینه به تولید محصول می پردازند.
حسین ایزدی افزود: همچنین از این تعداد ۸۷ رشته صنایع دستی در مازندران فعال است که ۱۷ رشته صنایع دستی بومی و مخصوص این استان است.
ایزدی گفت: حصیربافی، نمدمالی، لاک تراشی، کوپ بافی و چادر شب بافی از رشته های صنایع دستی مختص مازندران هستند که هنرمندان در این زمینه به فعالیت می پردازند.
وی ادامه داد: برای حفظ رشته های صنایع دستی مازندران سعی شده تا این رشته ها، شهرها و روستاها با عنوان شهرها و روستاهای ملی ثبت شود تا بدین طریق ضمن معرفی این رشته ها زمینه برای برندسازی این محصولات فراهم شود.
معاون صنایع دستی اداره کل میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری مازندران گفت: گلیج بافی بهشهر یکی از رشته های صنایع دستی این استان که ثبت ملی شده است.
احیای گلیج بافی در پستوی کارگاه های صنایع دستی
مسوول خانه صنایع دستی بهشهر با اشاره به اینکه یکهزار و ۴۳ کارگاه صنایع دستی در این شهرستان فعالیت می کنند، گفت : از این تعداد بخش بیشتری کارگاه بافت گلیچ باف به شمار هستند و در هر یک از این کارگاه ها به طور میانگین سه نفر مشغول به کار است که جمعا تعداد افرادی زیادی در این حوزه فعالیت دارند.
فاطمه قاسمی افزود : از گذشته های دور در مناطق شرق مازندران حوزه صنایع دستی از گلیچ بافی، جاجیم بافی، پاپیچ بافی، چادر شب بافی فعالیت داشته اند و تولیدات خود را به بازار عرضه می کردند.
وی ادامه داد: وضعیت گلیچ بافی بهشهر طی سال ها به گونه ای رقم خورده بود که از سال ۱۳۸۵ این رشته در حال نابودی قرار گرفت و در حالی که امیدی به ماندگاری این هنر وجود نداشت ،انجام یکسری اقدامات منجر به رونق دوباره آن شد.
این هنرمند گلیچ باف حمایت دولت از هنرمندان با اعمال بسته های تشویقی را به عنوان یکی از اقدامات موثر در احیای این رشته از صنایع دستی بومی مازندران دانست و گفت : اجرای طرح بیمه قالی بافان از جمله این سیاست ها و راهبردی های اثرگذار در احیای گلیچ بافی بهشهر است که باعث شد تا هنرمندان با برخورداری از بیمه و داشتن آینده شغلی بیشتر به این هنر بپردازند.
وی ادامه داد: در حالی که زمانی این هنر در حال نابودی قرار داشت با حمایت های صورت گرفته اکنون به وضعیتی دست یافته است که شاهد صادرات گلیچ های بهشهر به کشورهای ترکیه، عمان، آمریکا، استرالیا هستیم و این درآمدزایی سرشاری را برای هنرمندان رقم زده است.
به گفته قاسمی پیدا کردن بازار فروش و عرضه و فروش محصولات و بدنبال آن کسب درآمدهای خوب باعث شده تا افراد زیادی وارد این هنر شوند و راه گذشتگان خود را ادامه بدهند.
این هنرمند بهشهری با اشاره به اینکه مواد اولیه گلیچ شامل پشم است، افزود: باتوجه به فراوانی وجود دام در این منطقه از نظر تامین مواد اولیه تولید این محصولا مشکلی نداریم علاوه بر اینکه با استفاده از گیاهان منطقه رنگ آور نخ های ریسیده شده از پشم نیز انجام می شود.