به گزارش ایرنا، ابوجعفر محمد بن علی بن موسی الرضا (ع)، مشهور به امام جواد (ع) و جواد الائمه، نهمین پیشوای شیعیان است. کنیه او مانند کنیه جدش، محمدالباقر، ابو جعفر(ع) است. سه لقب وی، جواد، قانع و مرتضی است که مشهورترین آنها«جواد» است.
بنا بر نقل تاریخنویسان، آن حضرت سال ۲۲۰ هجری قمری به شهادت رسید، اما درباره روز و ماه شهادت، اختلاف وجود دارد، همچنین درباره کیفیت شهادت نیز اختلاف هست، ولی بنا بر قول مشهور به دست همسرش" ام الفضل" دختر "مامون عباسی" مسموم و به شهادت رسید.
امروز دل های بی قرار در سوگ نهمین بهار باغ ولایت و فروغ امامت و همزمان با پایان بهار طبیعت سرود غم می خوانند.
امام جواد(ع) از ۸ تا ۲۵ سالگی، امامت و پیشوایی مسلمانان را به بهترین شکل بر عهده داشت. آن حضرت در تمام سرزمین های اسلامی، نمایندگان و سفیران ویژهای داشت و شبکه ارتباطی امام با شیعیان گسترده و
نقشآفرین بود.
امام جواد (ع) نخستین معصومی بود که در خردسالی به امامت رسید. از این رو، مناظرهها، بحثها و گفت و گوهایی داشته که برخی از آنها مهم، جنجال برانگیز و جالب بوده است. این مناظرهها به دو دلیل شکل گرفت؛ از یک سو، امامت ایشان به دلیل کمی سن، برای بسیاری از شیعیان ثابت نشده بود؛ گرچه بسیاری از بزرگان و دانشمندان دین براساس عقیده شیعه، هیچ تردیدی در این زمینه نداشتند.
از دیگر سو در آن مقطع زمانی، قدرت معتزله افزایش یافته بود و مکتب اعتزال، رو به رواج و رونق بود. همچنین، حکومت وقت در آن زمان از آنان حمایت و پشتیبانی میکرد و از سلطه و نفوذ خود و دیگر امکانات مادی و معنوی حکومتی برای استواری و تثبیت خط فکری آنها بهره میبرد تا به دیگر گروهها ضربه زند و از موقعیت و نفوذ آنان در جامعه بکاهد.{۱}
امام جواد (ع) در پرتو علم امامت، با پاسخهای قاطع و روشنگر خود، هرگونه شک و تردید درباره پیشوایی خود را از بین میبرد و امامت خود و حتی اصل امامت را تثبیت میکرد. از این رو، پس از آنکه امام هادی(ع) در سنین کودکی به امامت رسید، این موضوع مشکلی ایجاد نکرد؛ زیرا برای همه روشن شده بود، خردسالی با بهرهمندی از منصب الهی امامت منافاتی ندارد.
مهمترین رسالت دینی و فرهنگی امام جواد(ع) انتقال آموزههای اهل بیت(ع) به شاگردان و آموزش و تربیت آنان براساس سیره آن بزرگواران بوده است.
در زمان امام جواد(ع) انقلاب فرهنگی و توسعه علمی بی مانندی رخ داد و دانشگاه های علمی و کلاس های بحث و گفت و گو در سراسر سرزمین اسلامی گسترش یافت.
حسین المکاری، از جمله کسانی است که امام را در بغداد زیارت کرد. وی درباره وضعیت امام در بغداد میگوید: امام در هالهای از تعظیم و احترام و بزرگداشت از طرف دستگاه رسمی حکومت و مردم به سر میبرد و من در این اندیشه بودم که امام با این موقعیت عالی، هرگز به وطن خود، مدینه بازنمیگردد، بلکه در مرکز حکومت و در کنار این همه امکانات مادی خواهد ماند. ناگاه، امام که فکر مرا خوانده بود، خطاب به من فرمود: «یا حسین، خبز الشعیر، و ملح و الجریش، فی حرم جدی رسول الله احب الی ممن ترانی فیه...؛ ای حسین! نان جو و نمک در بارگاه جدم رسول الله۹، برای من دوست داشتنی و عزیزتر است تا این بزرگداشتی که در آن به سر میبرم».{۲}
امام جواد (ع)، با مرگ مأمون به زادگاه خود، مدینه بازگشت. آن گاه که معتصم وی را دوباره به بغداد فراخواند، مانند پدر بزرگوارش فرمود: "مرا از این سفر بازگشتی نخواهد بود".
روز ۲۹ ذیقعده سال ۲۲۰ هجری قمری، روز دردناکی برای تمام شیعیان و دوستداران ولایت است.
دختر خلیفه، به خانه جواد الائمه آمده بود؛ به عنوان همسر، به عنوان شریک زندگی. آمده بود تا محرم رازهای شویش باشد، آمده بود تا آرامش را به خانه همسرش بیاورد، آمده بود تا هم نفس و یاور مرد خانهاش باشد.
معتصم ظرف پر از انگور را به امّ فضل داد. قرار بود او کار را یکسره کند. امّ فضل از قصر بیرون آمد و به خانه رفت. ظرف را گذاشت جلوی امام. تعارف کرد. امام نگاهی به همسرش انداخت، خوشه ای انگور برداشت و شروع به خوردن کرد.
امام از درد به خودش می پیچید؛ انگور مسموم اثر خودش را گذاشت. امّ فضل ترسیده بود. ایستاده بود یک گوشه اتاق و او را نگاه می کرد. در را به رویش بست تا کسی نتواند به او کمک کند. امام با لب تشنه شهید شد.
نه آن غربت دردناکی که برایت درست کردند و نه آن زهری که به تو دادند، هیچ کدام نتوانست، امتداد خط سبز تو را که بر صحیفه هستی کشیده ای، پاک کنند.
گرچه زمین، حوصله بزرگی تو را نداشت و ظرف روزگار، گنجایش حضور دریا گونه ات را؛ سربردار و ببین عاشقان پاک باخته ات را که دل هاشان، تنها با رسیدن به دریا، آرام می گیرد.
هیچ غروبی به غمرنگی غروب وجود مردان خدا نیست؛ آن گاه که سر آسوده بر روی خاک می گذارند و شام تیره ای برای آدمیان، می سازند. هنوز زمین، جان نگرفته باید بی تابی کند و غروب خون رنگ خورشید را به نظاره پردازد. ای بهار نهم! افسوس که روزگار، تنها بیست و پنج سال با تو سر سازگاری داشت و بیست و پنج بهار از عمر تو را برتابید.
کدام جان است که تو را بشناسد و اینک در هوای کاظمین تو نسوزد؟!
پیکر مبارک حضرت را در کنار مقبره جدش امام موسی کاظم علیهالسلام در کاظمین به خاک سپردند. سن امام جواد (ع) در هنگام شهادت ۲۵ سال بود. به همین خاطر حضرت، جوانترین امام شیعیان به هنگام شهادت بودند.
یا جوادالائمه انتظار فرزندت مهدی(عج) را واجب خواندی پس دعایمان کن تا به حقیقت و در عمل، منتظرش باشیم.
پی نوشت:
۱.صادقی اردستانی، احمد، زندگانی امام جواد(ع)، موسسه فرهنگی انتشاراتی نقش، ۱۳۷۶.
۲. عماد زاده، حسین، زندگانی امام محمدتقی(ع)، تهران، شرکت سهامی طبع کتاب، ۱۳۴۱، ۳۳۴صفحه.