به گزارش خبرنگار ایرنا، یکی از ظلمهای آشکار به بزرگان عقل و علم و عرفان و ادب، متمرکز شدن روی یک یا دو مورد از القابی است که اگر چه شاید برای افکار عمومی، بزرگ و محترم باشند، اما برای بزرگی که آن لقب ها، کوچکترین لقب در بین القاب بسیار بزرگ اوست، نه تنها لطفی نیست، بلکه ظلمی فاحش است.
مثلا اینکه مولانا فیلسوف و دانشمند بزرگی است که ضمنا شعر هم میگفت، از اینکه مولوی را فقط یک شاعر بدانیم، قطعا نگاه و شناخت کاملی نیست و جالب اینکه شخص مولانا نیز به چنین اطلاق ناقصی اعتراض کرده و میسراید:
شعر چه باشد بر من تا که از آن لاف زنم
هست مرا فن دگر، غیر فنون شعرا
شعر چو ابری است سیه، من پس آن پرده چو مه
ابر سیه را تو مخوان، ماه منور به سما
دقیقا همین مشکل برای توصیف شخصیت مرحوم حضرت آیةالله حسن حسن زاده آملی وجود دارد و در اصل با مطالعه توصیفات افراد مختلف از این شخصیت جامع الاطراف، میتوان از زبان ایشان گفت:
هر کسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
کسی میتواند شخصیت مرحوم علامه ذوالفنون را به درستی ترسیم کند که بر علوم تحت تسلط علامه که بالای ۱۹۰ جلد کتاب مرقوم فرموده اند، اشرافیت و یا حداقل شناخت نسبی داشته باشد، تردید نباید کرد که مرحوم علامه حسن زاده آملی با استناد به جامعیت علمی و شخصیت تأثیرگذار اجتماعی و نیز نفوذ کلام معنوی و دینی اش، به تنهایی یک ملت بود و هرگونه قصور یا یکسویه نگری در شناساندن ابعاد متنوع این شخصیت توانمند، غفلتی غیرقابل و جرمی نابخشودنی است
در ترسیم این شخصیت بزرگ که در علوم جدید و قدیم تبحر کم نظیری داشت، یاد کتاب فاطمه فاطمه است دکتر شریعتی افتادم که مینویسد:
خواستم بگویم که فاطمه، دختر حضرت محمد، خاتم النبیین (ص) است، دیدم فاطمه است، اما فاطمه (س) نیست
خواستم بگویم فاطمه همسر علی امیرالمؤمنین (ع) است، دیدم فاطمه است، اما فاطمه (س) نیست
خواستم بگویم فاطمه مادر امامین حسنین (ع) است، دیدم فاطمه است، اما فاطمه (س) نیست
تا اینکه فاطمه فاضله و عالمه و مؤمنه و مجاهده و شهیده را یافتم و آنگاه گفتم که فاطمه، فاطمه (س) است.
حالا بحث ما در باره علامه ذوالفنون آیةالله مرحوم حسن زاده همینگونه است که نمیتوانیم برشهای کوتاه دیگران را به شکل مجزای از هم بپذیریم، زیرا مدح ناقص هم مثل دفاع بد است که گاهی در شأن بزرگان نیست
اینکه بگویند:
علامه شاعر شعرهای مازندرانی است
علامه واعظ و منبری خوبی است!
علامه خوش حافظه و درسخوان بود
علامه مدرس و سخنران خوبی بود
علامه مدتی در جبههها بود
علامه قلم رسایی داشت
علامه شاگردان زیادی داشت
علامه دلبستگی به مادیات دنیا نداشت
علامه خوش اخلاق و با محبت بود
علامه همسایه داری میکرد
علامه در علوم نقلی و عقلی سرآمد بود
علامه……
به تأسی از کتاب؛ فاطمه، فاطمه است؛ باید اذعان داشت که همه اینها معرف علامه است، اما همه اینها آن علامه واقعی مدنظر ما نیست، زیرا علامه موردنظر ما جامع همه علوم قدیم و جدید و مظهر حکمت و عرفان است و توجه به یک بعد از مجموعه ابعاد شخصیتی آن بزرگوار، مصداق بارز صفات رذیله کم فروشی است، زیرا علامه، ذوالفنون است و ما باید با تحقیقی همه جانبه، هم جهل زدایی از شناخت عمومی را مدنظر قرار دهیم و هم با مخالفتهای معاندین، مقابله مستند و مستدل کنیم
مخالفینی که بیشتر با مواضع انقلابی و ولایی ایشان تضاد مواضع دارند، اما در ادامه تلاش گستردهای را برای ترور و تخریب شخصیت ایشان ترتیب میدهند تا جایی که علیرغم گستره موسع نفوذ ایشان در بین اقشار مختلف مردم به استناد دیدارها و اظهارات و نیز تشییع و مراسم بزرگداشت ایشان، حتی منکر جایگاه مشهود ایشان در بین مردم میشوند
تا وقتی که شناخت ما از این بزرگوار کامل نشده و یا به حد نصاب نرسد، همواره محتمل است که اولا بهره ما از خورشید وجودی ایشان همچنان ناچیز و حداقلی باشد و ثانیا امکان تأثیرپذیری از بدخواهان و معاندان و حسودان وجود دارد و ثالثا در یک جنگ شناختی، احتمال جایگزینی عالم نماها و مدعیان قلابی علم و دین و زهد و عرفان افزایش خواهد یافت و از این رو این سالروزها و کلا موقعیتها و مناسبتهای منتسب به معظم له فرصت مناسبتی برای توسعه شناخت ایشان است که باید آنها را قدر دانست و هدف اینجانب از این مقال در این مجال دقیقا تحقق همین ضرورت است.
اما به واقع علامه ذوالفنون آیةالله حسن زاده آملی کیست؟
در نگاه رهبر معظم انقلاب، علامه حسن زاده آملی روحانی دانشمند و ذوفنون و از جمله چهرههای نادر و فاخری بود که نمونههای معدودی از آنان در هر دوره، چشم و دل آشنایان را مینوازد و توأما دانش و معرفت و عقل و دل آنان را بهره مند میسازد.
دانشجوها و شاگردان فاضل ایشان در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ایشان را ترجمان مکتب ابن عربی و نماینده تمام عیار آن میدانند و مخالفان ایشان را مخالفان و منتقدان عرفان اسلامی دانسته که با آگاهی، عمدی و ارادی علامه را سیبل قرار داده و دقیق نشانه گرفته اند و هدفشان ریشه کنی دانش عرفان اسلامی از صفحه روزگار و صحیفه معرفت بود که ابن عربی پایه گذار آن در قرن هفتم بوده و علامه در قرن پانزدهم آن را نمایندگی میکرد
ابزار این عوام فریبان در مقابله با حکمت و عرفان نظری و عملی، تهمت، تخریب، تقطیع و ترور معنایی علامه بوده که از هیچ فرصتی دریغ نمیکردند، چون آنها به خوبی فهمیده بودند که علامه گنجینه و سردار علم عرفان وجودی- شهودی و سالار سلوک توحیدی و تجلی معنویت متعالیه و معرفت عرفانی، جامع علوم قدیم و جدید، مانع تحقق منویات غلط آنها و دانشمند ذی فنون بود و مخالفت با ایشان با دو منظور انجام میگرفت که یکی انتقام علمی از نمایندگی عرفان اصیل اسلامی و دیگری انتقام سیاسی به دلیل اتخاذ دائمی مواضع انقلابی و تعابیر والا در معرفی شخصیت مقام عظمای ولایت بود.
البته یادمان نرود که در آن طیف فکری، حافظ و مولوی و سایر عرفا و فلاسفه ملعون اند و همینها بودند که از لیوان شهید مصطفی خمینی آب نمیخوردند و میگفتند نجس است به جرم اینکه پدرش (امام) فلسفه میگوید و عرفان را قبول دارد
علامه ذوالفنون با آن همه مقامات معنوی و محبوبیت اجتماعی، مصداق واقعی عبد صالح خدا بود و حتی پس از ارتحال نیز محبوبیت و مقبولیت ایشان در نزد آحاد مردم جهان رو به فزونی است تا جائیکه آن پرده نشین ایام حیات، شهره بازار در ایام ممات شد و مصداق همان شعر خویش شد:
خواهی گذرد صیت تو از مغرب و مشرق
میباش یکی بنده گمنام و دگر هیچ
به اعتقاد آیة الله العظمی جوادی آملی: علامه عالمی ربانی، حکیمی متأله و جامع علوم معقول و منقول و حکیم و عارفی کم نظیر و جامع عقل نظر و عقل عمل بود.
حکیم و عارف گرانسنگی مثل آیةالله حسن زاده آملی، هم راه عقل و هم راه شهود را بخوبی پیمود و توانست هم حرف خودش را به خدا برساند و هم فیض و فوز خدا را دریافت کند
مرحوم حسن زاده آملی انسانی جامع در عرفان، فلسفه، نجوم، ریاضیات، تفسیر و حدیث بود، علامه سالک الی الله و فناء فی الله بود و خود را از میان برداشته بود و در نگاه او به خدا حجابی نبود و به بصیرتی رسیده بود که در عالم شهود میتوان به آن مقام دست یافت.
تنها نکتهای که باید به آن متذکر شوم این است در تقابل با مخالفان و ترسیم شخصیت ایشان دچار افراط و غلوگویی نشده و او را فرازمینی توصیف نکنیم که این هم خود ظلم دیگری بر ایشان است در صدر اسلام عدهای دچار تفریط شده و امام علی را سب کرده و بی نماز و کافر میدانستند و در همان حال عدهای افراط کرده و آن امام همام را خدا تلقی کرده و علی اللهی شده بودند که آنها به مراتب بیشتر در نوک پیکان مقابله امام قرار میگرفتند
خاطراتم با علامه بزرگوار فراوان است و طبعا در این مقال نمیگنجد و باید گفت:
این زمان بگذار تا وقت دگر
در فراز پایانی بر این اراده ام که تا میتوانم از ابعاد ناگفته شخصیت ایشان بیشتر بگویم تا به برون رفت این شخصیت بزرگ از مهجوریت کمک کنم و از طرفی متمایلم که در محاجه با مخالفان یا همان زاهدنمایان ظاهر پرست از تمام مطالعات و شناختهای خودم مایه گذاشته و نگذارم که عرفان اسلامی به محاق رود.
عذاب وجدان میگیرم اگر به وقت گفتن، خموش باشم و به وقت خموشی، حرافی کنم!
در پایان تأکید میکنم که موقعی میتوانیم از علامه ذوالفنون دم بزنیم و بر این ادعا صادق باشیم که علاوه بر بعد عرفانی، انطباق مواضع سیاسی داشته و با نظام، رهبری و ولایت، قانون اساسی، روحانیت، مرجعیت و نهضت مقاومت اسلامی، شهدا و سایر ارکان مورد قبول علامه، زاویه محتوایی و معنایی نداشته و در زیر سایه و نام ایشان، به ارزشها و آرمانهای ایشان تهاجم و شلیک نکنیم.
به گزارش ایرنا، مرحوم علامه حسن حسنزاده آملی، سال ۱۳۰۷، در روستا ایرا از توابع لاریجان در استان مازندران به دنیا آمد. او ادبیات عرب و دروس مقدماتی را در آمل آموخت، سپس برای ادامه تحصیلات عازم تهران شد و بعد از حدود ده سال عازم قم شد.
علامه شعرانی، حکیم مهدی الهی قمشهای و علامه طباطبایی، سه استاد برجسته ای بودند که مرحوم حسن زاده از آنها بهره گرفته است؛ به ویژه که در عرفان، ارتباط تنگاتنگ با استاد نقش جدی در شکل گیری شخصیت شاگرد دارد.
مرحوم علامه حسنزاده از علامه شعرانی، اجازه اجتهاد و اجازه نقل حدیث دریافت کرد و با راهنمایی وی، در دروس فلسفه و عرفان و خارج فقه آیتالله سیدابوالحسن رفیعی قزوینی حضور یافت. آیتالله محمدتقی آملی، پدر برادران لاریجانی نیز یکی از استادان فقه و اصول آیتالله حسنزاده بوده است.
ایشان ۱۴ دوره شرح منظومه، ۴ دوره اشارات، یک دوره اسفار اربعه، و ۴ دوره شرح فصوص قیصری را تدریس کرده است؛ کتاب هایی که متون اصلی دروس فلسفی و متعلق به سبزواری، ابن سینا، ملاصدرا و ... است. او همچنین حدود ۱۷ سال دروس ریاضیات، هیأت، وقت و قبله تدریس کرده که کتاب دروس «معرفة الوقت و القبلة» محصول آن درسها است. وی آثار بسیاری در فلسفه، عرفان، ریاضی، نجوم، ادبیات فارسی و عربی دارد و برخی از مهمترین آثار فلسفی و عرفانی چون اسفار اربعه، اشارات، شفا و شرح فصوص الحکم را تصحیح کرده و بر آنها شرح و حاشیه نگاشته است. علامه حسن زاده در عمر کمتر از ۱۰۰ سال، بیش از ۱۰۰ اثر از خود به جا گذاشته که در رشته های مختلف به تحریر درآمده اند. ۲۹ اثر فلسفی، ۲۰ کتاب عرفانی، ۶ اثر کلامی، ۲ اثر تفسیری و ۷ کتاب حدیثی، بخشی از این آثارند و علاوه بر این، ایشان ۲۵ اثر در زمینه ریاضی و ۱۰ اثر ادبی دارد. گستردگی آثار ایشان باعث شده مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، نرمافزار مجموعه آثار ایشان، شامل آثاری که مؤسسه بوستان کتاب چاپ کرده را نیز آماده و عرضه کند.
علامه حسن زاده آملی شنبه شب سوم مهر ماه سال گذشت در سن ۹۳ سالگی و پس از یک دوره سخت بیماری در بیمارستان امام رضا (ع) شهر آمل دیده از جهان فروبست.