به گزارش خبرنگار ایرنا، جبهههای نبرد دفاع مقدس محل ایثار و گذشت بود، شغل و رسته و سمت، سن و سال و تحصیلات نمیشناخت؛ حاج اکبر خرد پیشه شیرازی روحانی خرم بیدی بود که از مجلس درس و وعظ و سمتهای سیاسی و اجرایی به خط اول جنگ تحمیلی رفت و تا آخرین دم، پا پس نکشید.
شهید حاج اکبر خرد پیشه شیرازی تا آخرین سال دبیرستان را در دهبید و آباده فارس گذراند و علاقه شخصی، او را به قم و تحصیل علوم دینی پای درس آیت الله گلپایگانی کشاند.
او در قم همراه با تحصیل به فعالیتهای سیاسی پرداخت و پخش پوستر و اعلامیههای امام را آغاز کرد، مسئولیت تظاهرات شبانه محل سکونت خود در قم را به عهده گرفت و چندین بار در هنگام پخش اعلامیه در حرم مطهر حضرت معصومه (س) دستگیر و مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
حاج اکبر که پل ارتباطی بین قم و دهبید بود، با اوج گیری انقلاب به شهر خود بازگشت و رهبری نهضت را در دهبید به دست گرفت .
از مبارزه با جور خوانین تا جبهههای جنگ
او پس از پیروزی انقلاب مسئول تشکیل کمیته انقلاب اسلامی شد و به واسطه این مسئولیت در هر روستایی که خبری از ظلم خوانین به او می رسد در آنجا حاضر و بساط آنها را جمع و نابود میکرد؛ تا جایی که این شجاعت و پیگیری او باعث شده بود تا مردم به او لقب "خان گیر " بدهند.
شیخ اکبر در سال ۱۳۵۸ ماموریت تاسیس و فرماندهی سپاه دهبید را به عهده گرفت و در پایان همان سال به قم رفت و در سپاه این شهر مشغول به انجام وظیفه شد.
در همه سالهای فعالیت؛ اخلاص او زبانزد بود تا جایی که وقتی در شبی بارانی مشغول کار در منطقه عملیاتی ، دوستان میخواستند از او فیلمی ضبط کنند، حاج اکبر نگذاشت و میخواست تا جز خدا کسی دیگری از اعمال او با خبر نباشد.
با شروع جنگ تحمیلی از همان روزهای نخست راهی جبهههای نبرد د و در همه این سالها، مسئولیتهایی مانند مسئول واحد عملیات ستاد مرکزی سپاه یکم قرار گاه ویژه، مسئول واحد آموزش ستاد مرکزی لشکر ۱۷ علی ابن ابیطالب، فرمانده پادگان حسینیه و فرمانده پادگان ۲۱ حمزه سید الشهدا ، فرمانده گردان رزمی در خرمشهر و دار خوش در دو مرحله و جانشین مهندسی رزمی لشکر ۱۷ علی ابن ابیطالب (ع) را به عهده داشت.
شهادت پاداش سالها کوشش مخلصانه حاج اکبر شیرازی بود؛ او در فتح خرمشهر مجروح شد اما پا پس نکشید و پس از ۱۸ ماه و چهار نبرد در جبهههای جنگ تحمیلی، چهارم دی ماه ۶۵ در "کربلای چهار" در شلمچه به فریضه شهادت نائل آمد.
امتی که شهادت دارد اسارت ندارد
او در وصیت نامه خود نوشته است " امتی که شهادت دارد اسارت ندارد" ؛ او ادامه داده" قدرتهای بزرگ از سلاح ترس ندارند چونکه مجهزترند تنها از چیزی که ترس دارند وحشت از ایمان و یکپارچگی این امت است؛ نگذارید این انقلاب متلاشی شود، وحدت را حفظ کرده و بیشتر در صحنه باشید که دشمن در کمین است.
او در جای دیگری از وصیت نامه خود نوشته است: "اگر خواستید بدانید این انقلاب چقدر ارزش دارد باید دید چقدر دشمن داریم. البته بقول مولا علی(ع) المومن کیس، مومن باید زیرک باشد و گول نخورد".
او در پایان هم سفارشی به برادران سپاهی خود کرده که نکند احساس خستگی کنید دشمنشاد شویم و رادیوهای بیگانه از ما تحلیل و تجلیل نمایند. شما چنان وحشتی در دل ابرقدرتها انداختهاید که خواب و آرامش را از آنان گرفتهاید. روی خودتان حساب کنید.
شهید خردپیشه اینگونه به توصیههای خود ادامه داده است: بیآلایش باشید. زندگی ساده داشته باشید. بین مردم باشید. در غم و شادی مردم سهیم باشید. حیف میل نکنید که اسرافکاری از محرمات است؛ خیلی مهم است حواستان جمع باشد نکند خدای نکرده آب به آسیاب دشمن بریزید.
او خواسته بود تا روی عکس او هنگام شهادت بنویسید طلبه، هرچند که با همه مجاهدتها باز معتقد بود که " قابلیت آنرا ندارم".