فرض کنید یک روز خدا تصمیم بگیرد رحمت و مهربانی خود را نسبت به انسانها، فقط کمی کاهش دهد. به نظر شما چه اتفاقاتی ممکن است بیافتد؟ برخی از آنها میتوانند به قرار زیر باشند:
اینها فقط چند مثال از میلیونها مثالی است که رحمت خدا چگونه همین الآن موجب ادامۀ حیات در زمین شده است. اگر این جدول را ادامه دهیم، میلیونها سطر خواهد داشت. میلیونها نعمت از جانب خدا وجود دارد که اگر نبود، زندگی برای ما غیرممکن یا بسیار سخت میشد. اینها تازه نعمتهای عمومی است. هرکدام از ما میتوانیم میلیونها نعمت شخصی را بشماریم که اگر نبودند، دیگر در قید حیات نبودیم یا زندگی برایمان بسیار سخت و طاقتفرسا میشد.
خداوند ما را آفرید تا با ما مهربان باشد. او میدانست انسانی که میآفریند، بهشدت نیاز به مهربانی دارد
همۀ انسانها نیاز به مهربانی دارند. ما از درون، انسانهای ضعیفی هستیم که بدون عشق و مهربانی، پژمرده و دلمُرده میشویم. راز عمیق بودن عشق به مادر، همسر، فرزند و دیگر عشقهای دنیوی، در حقیقت نیاز به مهربانی است. هرچه همسر یا مادر شما مهربانتر باشد، وابستگی شما به او بیشتر خواهد بود. خداوند ما را آفرید تا با ما مهربان باشد. او میدانست انسانی که میآفریند، بهشدت نیاز به مهربانی دارد. به همین دلیل برخود واجب کرد به او مهربانی کند؛ آن هم از نوع بینهایتش.
رحمت خدا چون باران بر همهجا یکسان میبارد اما کسانی هستند که بر سر خود چترهایی میگیرند تا این باران رحمت به آنها نرسد! آنها نمیدانند که باید این آب حیات را در ظرف وجودشان جمعآوری کنند، نه آنکه آن را از خود دور کنند. این چترها از جنس «گناه»، «تنبلی» و «جهالت» است. انسان با انجام هر گناه اعلام میکند که من اوامر خدا را اجرا نمیکنم و در مقابل او طغیان کردهام. در این صورت ممکن است تمام مسیرهای رسیدن رحمت خداوند به این انسان قفل شود. زیرا او خودش با عملش اعلام کرده که نیازی به مهربانی او ندارد (و چه ناشکری است این حرف، در حالی که با تمام وجود، غرق رحمت او هستیم!). مانند همان کسی که چتری بر سر دارد و نمیخواهد ظرف وجودش را از بارانی لطیف و حیاتبخش پر کند.
بزرگترینِ این گناهان البته شرک است. کسی که شرک میورزد، به جای آنکه از باران بهره بگیرد، چتر بر سر گرفته و از دیگران طلب آب میکند. روی دیگر این سکّه، انسانهایی هستند که از رحمت خدا با زیرکی سوء استفاده میکنند و آن را در جهت اسارت و بندگی دیگران به کار میبرند. آنها با فریب و نیرنگ، سهم آبِ رحمت دیگران را مصادره میکنند و با منّت و خواری، اندکی از آن را به خود آنها برمیگردانند. این عمل، مصداق سد زدن بر رودخانۀ انرژی عالم است که آن را در نکتۀ ۶ دیدید. این مردمِ بیچاره هم، آن طاغوتهای بدذات را منشأ نعمت تصور میکنند و برای اندکی نعمتِ بیشتر، خدمت آنها را میکنند. غافل از آنکه با این کار، تنها بر بدبختی خود اضافه میکنند.
«تنبلی» از عوامل مهمی است که رحمت را دور میکند. برای آنکه رحمت بیشتری جذب کنیم تا به وسیلۀ آن بتوانیم پاسخگوی تمام نیازهایمان باشیم، باید علاوه بر اینکه زیرِ باران مهر خدا قرار میگیریم، ظرف وجودیمان را نیز بزرگتر کنیم. این کار با پرورش نیروی درونی و با کار و تلاش زیاد امکانپذیر است. انسان میتواند با عمل صالح، ایمان و تقوا، ظرف وجودیاش را وسیعتر کرده، از فضل و رحمت خدا افزونتر استفاده کند و آن را بیشتر به سوی خود بکشد؛ تا آنجا که دلش دریایی از رحمت الهی شود.
یکی دیگر از موانع قرارگرفتن در رحمت الهی، «جهل» است. انسان برای کسبِ رحمت الهی باید علم داشته باشد و بتواند از وسایل مختلف استفاده کند. او باید بداند در کجا میتواند به دنبال باران بیشتری باشد و به جای باران اصلی، گرفتار فوارههای زودگذر نشود. انسانِ عالِم، ظرفیت وجودی خود را گسترش و حجم دریافت خود را از رحمت الهی افزایش میدهد. او فقط به دنبال گرفتن باران از منبع اصلی است.
نماز یکی از اصلیترین موانع رسیدن رحمت خداوند به انسان را، که همان گناه است، از بین میبرد
نماز یکی از اصلیترین موانع رسیدن رحمت خداوند به انسان را، که همان گناه است، از بین میبرد. همانطور که گفتم، گناه به معنی سرکشی نسبت به خداست. هرکس نماز بخواند، اعلام تواضع میکند و سر به خاک میساید. این سجده در مقابل عظمت خدا، اثر آن طغیان و تکبر را از بین میبرد. «وَأَقِمِ ٱلصَّلَاةَ طَرَفَیِ ٱلنَّهارِ وَزُلَفًا مِنَ ٱللَّیْلِ إِنَّ ٱلْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ ٱلسَّیِّئَاتِ ذَلِکَ ذِکْرَی لِلذَّاکِرِینَ؛ و در دو طرف روز [اول و آخر آن] و نخستین ساعات شب، نماز را برپا دار. زیرا خوبیها بدیها را از میان می برد. این برای پندگیرندگان، پندی است.» (سوره هود آیه ۱۱۴)
در این آیه، «الحسنات» که گناهان را از بین میبرد، همان نماز است. نمازِ خاشعانه، دل را نرم کرده و مانع طغیان میشود. اگر هم پیش از این طغیان کرده باشد، آن را خاموش و آثارش را محو میکند. انسان با نماز اعلام میکند که نیازمند رحمت خداست. به محض این اعلام نیاز، مِهر خداوند دوباره به نمازگزار رو میکند. نماز علاوه بر رفع موانع، همانطور که در بخشهای قبل گفتم، باعث افزایش قدرت درونی و ظرفیت وجودی میشود. در نتیجه، سهم ما را از رحمت الهی بیشتر و بیشتر میکند.
در قرآن تصریح شده است که اگر خدا بخواهد کسی را به سوی راه راست و موفقیت هدایت کند، ظرفیت وجودیاش را بیشتر کرده و جهت زندگیاش را به سوی خودش (خداوند) تنظیم میکند تا به این وسیله، راحتتر تسلیم حق شود و از طغیان و سرکشی دوری کند. چنین انسانی با شرح صدر و گشایشی که در ظرفیت وجودیاش دارد، رحمت فراوانی را به سوی خود جلب میکند و در نتیجه، زندگی بهتر و نتیجۀ مطلوبتری خواهد داشت.
در عوض، انسانهای بیایمان دچار تنگی سینه، کوچکی، حقارت و کمبود قدرت درونی و ظرفیت وجودی هستند. این افراد از مهر خدا دور هستند و به ناچار سوی جایگزین میروند. آنها با هر وسیلهای میخواهند این کمبود را جبران کنند. به زمین و آسمان چنگ میزنند که چیزی را جایگزین آن آب حیات کنند اما هیچچیز آنها را سیراب نخواهد کرد؛ نه عشقهای زمینی و یاران زیبارو، نه مواد مخدر، نه مقامها و اعتباراتِ دروغینِ دنیایی، نه پول و ثروت فراوان و نه سرگرمیهای زودگذر دنیایی. همۀ اینها برای دمی یا برای چند سال با انسان همراه هستند.