کسی که رحمت خدا شامل حالش شود، بیشک طعم موفقیت و کامیابی در این دنیا و آن دنیا را میچشد. اگر شما به دلیلی مورد مهر و محبت بالاترین مقام حکومت قرار بگیرید، کارها برای شما آسان میشود و با تکیه بر قدرت او، به بسیاری از آرزوهایتان میرسید. وقتی در این دنیا مهربانی و لطف یک فرد میتواند انسان را این گونه پیشرفت دهد، رحمت خدا چگونه خواهد بود؟ این بدان معنا نیست که هرکس مورد رحمت خدا قرار گیرد، هیچ مشکلی در زندگی پیدا نمیکند. نه، این گونه نیست! اما قطع به یقین، هر مشکلی پیدا کند در مسیر خیر و رشد او خواهد بود.
به داستان حضرت یوسف دقت کنید: یوسف در سن نوجوانی به چاهی ترسناک انداخته شد. دردناکتر این بود که نزدیکترین کسانش، برادرانش، او را در چاه انداختند. تصور کنید یک کودکِ ۱۲-۱۳ ساله که برادرانش قرار بود او را برای بازی با خود ببرند، حالا از روی دشمنی، او را به چاه میاندازند. او در قعر چاه، در تاریکی، گرسنگی و سرما به گوشهای خزیده و با خود میاندیشد که چقدر تنها و بیکس است. اگر خودمان را در این شرایط فرض کنیم، متوجه میشویم که چقدر سخت و ناامیدکننده است اما یوسف خود را با روشهای مختلف در دامنۀ مهر الهی قرار میدهد. رحمت خدا هم کارش را انجام میدهد و پس از سالها رنج و امتحان و تلاش، او را بالا میبرد و تا عزیزیِ مصر عزّت میدهد و آن برادران ظالم را نزد او به ذلت میاندازد تا از او عذر بخواهند و شرمنده باشند.
اگر یوسف به چاه انداخته نمیشد و سالها بردگی و زندان نمیکشید، آیا میتوانست تا اوج عزّتِ مصر صعود کند؟ از سوی دیگر بعد از گم شدن یوسف، یعقوب سالها غمگین بود تا جایی که از غم و اشک، چشمهایش نابینا شد. او فکر میکرد گم شدن یوسف برای او، برای ادامۀ نسلش و برای آیینی که حضرت ابراهیم برایش زحمتها کشیده بود و اکنون به او، نوۀ ابراهیم، رسیده بود، ضربهای سخت است اما دست رحمت خدا برای این پیرمرد غم دیدﮤ مؤمن از آستین بیرون میآید. یوسف به خاطر مکر زنان به زندان افتاد. باز هم به ظاهر، دوباره درِ رحمت بسته شد. پادشاه مصر خوابی دید که کسی تعبیر آن را نمیدانست. یکی از همزندانیانش، نشانی یوسف را به پادشاه داد. یوسف خواب را تعبیر کرد و گفت در مصر، هفت سال فراوانی و پس از آن هفت سال خشکسالی خواهد بود. باید هفت سال بکارند و ذخیره کنند و در هفت سال دوم از آن استفاده کنند. یوسف به جهت حساسیت کار، به آنها توصیه کرد تا این امور را به او بسپارند. زمانِ آن بود که یوسف بر اوج بنشیند.
همان که خدا برای یوسف پیشبینی کرده بود، اتفاق افتاد. فرزندان یعقوب هم که در معرض خشکسالی شدید قرار گرفتند، توانستند از طریق حضرت یوسف از خشکسالی و گرسنگی و شاید هم مردن و انقراضِ نسل حضرت ابراهیم نجات پیدا کنند. آن هنگامی که یعقوب از دوری یوسف گریه میکرد، شاید فکر نمیکرد که این گم شدن، باعث نجات خانوادهاش از خشکسالی و ادامۀ زندگی و حیات قوم بنیاسرائیل (پسران یعقوب) بر روی زمین شود. یعقوب البته به پیدا شدن یوسف امیدوار بود و این گریهها، تنها کاری بود که میتوانست بکند تا انتظار را در خود و اطرافیانش زنده نگه دارد. اگر او گریه نمیکرد، یوسف فراموش میشد. گریههای یعقوب، چنین امیدی را در دل موحّدان و پیروان زنده نگه میداشت که این راه بعد از یعقوب به دست یوسف ادامه خواهد یافت و قطع نخواهد شد.
اگر کسی رحمت میخواهد، باید به دنبالش برود. یعنی درونِ خود را آماده کند و در بیرون، با عملِ درست و بهموقع، آن را به دست آورد
ایمان به رحمت خدا، بدون تلاش برای به دست آوردنش به جایی نمیرسد. اگر کسی رحمت میخواهد، باید به دنبالش برود. یعنی درونِ خود را آماده کند و در بیرون، با عملِ درست و بهموقع، آن را به دست آورد. گاهی این عمل، عبارت است از نشستن و گریه کردن و صبر کردن و گاهی جهاد و شمشیر زدن و زخم خوردن. در این موارد، الهامات قلبی میتواند به انسان کمک کند.
یکی از بهترین حالاتی که انسان میتواند در آن منتظرِ الهامِ قلبی و دعاهای مستجاب باشد، بعد از نماز است
یکی از بهترین حالاتی که انسان میتواند در آن منتظرِ الهامِ قلبی و دعاهای مستجاب باشد، بعد از نماز است. در آن هنگام که شما بارها خدا را به مهربانیاش یاد کردهاید و موانع رسیدن مِهر او را از بین بردهاید، میتوانید با آرامش، رو به قبله نشسته و دربارﮤ آنچه از خدا میخواهید با او درد دل کنید. یکی از روشهایی که بزرگان توصیه میکنند و در دعاهای اهل بیت و آیات قرآن، بسیار تکرار شده است، یادآوری مهربانیهای خدا در گذشته است. لابد شما در گذشته مشکلاتی داشتهاید که برطرف شده است و شخصیت کنونی شما در مبارزه با این مشکلات و ناملایمات شکل گرفته و قویتر و مستحکمتر شده است. آنها را به یاد آورید و از خدا به خاطر بندهنوازیاش و کمک به خارج شدن شما از آن ناملایمات، تشکر کنید.
در کنار مطرح کردن احتیاجات خود، دیگران را هم در نظر داشته باشید تا رحمت خدا بیشتر به شما نزدیک شود
این روش به شما یادآوری میکند تا همانطور که آن مشکلات مرتفع شدند، مشکلات کنونی شما هم با لطف خدا برطرف شود. مطمئن باشید که خدا و مهربانیاش در نزدیکی شماست. سعی کنید در کنار مطرح کردن احتیاجات خود، دیگران را هم در نظر داشته باشید تا رحمت خدا بیشتر به شما نزدیک شود. زیرا شما در این صورت جزء محسنین هستید و رحمت خدا به محسنین نزدیکتر است.
به تعبیر قرآن، کسی که در رحمت خدا داخل شود، به کامیابی و موفقیت بینظیری رسیده است «فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَیُدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ فِی رَحْمَتِهِ ذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْمُبِینُ؛ و امّا کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند، پس پروردگارشان آنان را در جوار رحمت خویش داخل می گرداند. این همان کامیابی آشکار است.» (سوره جاثیه، آیه۳۰)
مهر خدا انسان را توانگر میکند و توانگری، انسان را به خواستههایش میرساند
قرآن میگوید اگر دیدید همۀ عالم به دنبال جمع کردن مال و به دست آوردن مقام هستند، شما به دنبال رحمت خدا باشید. زیرا آنچه را که شما میخواهید با پول و مقام به دست آورید، نعمتهای خدا هستند و او بهترین نعمتهایش یعنی رحمتش را برای دوستانش کنار گذاشته است. «لَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَحْمَةٌ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ؛ قطعا آمرزش خدا و رحمت او از آنچه [آنان] جمع می کنند بهتر است. (سوره آل عمران، آیه ۱۵۷) آنچه باید انسان به دنبالش باشد، رحمت خداست، نه هیچچیز دیگر. مهر خدا انسان را توانگر میکند و توانگری، انسان را به خواستههایش میرساند. در حقیقت، ثروتی خوب است که رحمت خدا پشت آن باشد و مقامی خوب است که انسان را به رحمت خدا نزدیک کند.
از سوی دیگر در کلام الهی آمده است که از چه راههایی میتوانیم خود را به مهر او برسانیم و موانع رسیدن به آن را از سر راه برداریم. قرآن میگوید نیکوکاران، متقین، توبهکنندگان، مهاجران، جهادگران و نمازگزاران دقیقا در متن رحمت خدا قرار دارند. بنابراین ما هرچه خود را به این انسانهای موفق نزدیک کنیم، بیشتر مورد مهرورزی خداوند قرار میگیریم. اگر خود را به راه کسانی که خدا به آنها نعمت داده است، وارد کنیم، یعنی در رحمت او قرار گرفتهایم. پس باید بخواهیم به «صراط الذین انعمت علیهم» وارد شویم.
در تاریخ بشر و حتی در اطرافمان، انسانهای بسیاری را دیدهایم که در رؤیای به دست آوردن زندگی راحتتر، پول فراوان، جستجوی طلا، مقامهای علمی و سیاسی و مانند آن دست از شهر و دیار و خانواده کشیدند، با تمام خطرات و مشکلات مبارزه کردند و سختیهای مهاجرت و کار فراوان را برای رسیدن به آرزوهایشان بر خود هموار کردند. برخی از آنها که به رؤیاهایشان رسیدند، با کمال تعجب و حیرت دیدند که این، آن چیزی نبوده که تصورش را میکردند. میدانید چرا؟ چون آن رؤیا همراه رحمت خدا نبوده است اما انسانهای دانا و اهل خرد، گنج را در به دست آوردن رحمت خدا میبینند و برای به دست آوردن آن حاضر هستند دست از خانه و زندگی بکشند و مهاجرت کنند یا حتی جانشان را در این راه بدهند. آنها با امید به اینکه رحمت خدا با این فداکاری، بیشتر جذب میشود، همه چیزشان را در این راه فدا میکنند. «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُولَئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ.
پیامبران و اولیاء خدا درخواست رحمت از خدا را در رأس دعاهایشان قرار می دادند و چه بسا طلب غفران و بخشش را نیز به دلیل رفع موانعِ برخورداری از رحمت، تکرار میکردند. برای روشنتر شدن این مطلب میتوانید به دعاهایی که به نقل از انبیاء در قرآن ذکر شده، نگاه کنید یا میتوانید دعای کمیل و عرفه را بخوانید تا تشنگی این بزرگان را نسبت به رحمت خدا دریابید.
مزۀ همهچیز به رحمت خداست. اگر رحمت او را از هر نعمتی برداریم، تبدیل به عذاب میشود
مزۀ همهچیز به رحمت خداست. اگر رحمت او را از هر نعمتی برداریم، تبدیل به عذاب میشود. گوارا بودن آب به دلیل رحمت خداست. اگر این موهبت بزرگ را از آب برداریم، تبدیل به آب گرم، کثیف، لجنآلود، شور و تلخ میشود. شیرینی، خوشمزگی و زیبایی میوهها به دلیل مهربانی خداست. اگر مهرش را از آنها بگیرد، تبدیل به زقّومِ تلخِ بدشکلِ آفتزده میشود. خنکی، پاکی و اکسیژن موجود در هوا هم به دلیل رحمت اوست. اگر اینها را از هوا بگیریم، تبدیل میشود به هوایی پر از گردوخاک، گوگردآلود و خفهکننده! برداشته شدن رحمت خدا از نعمتها، همان اتفاقی است که در جهنم میافتد. همان اتفاقی که باعث میشود تمام نعمتها تبدیل به عذاب شوند. پس عجیب نیست اگر کسی که برای به دست آوردن مهربانی خدا در این دنیا تلاش نکرده و خود را از آن بینیاز دانسته، در آن دنیا هم از آن محروم شود.
همانطور که بیان شد، نماز یکی از وسائل نزدیک شدن به رحمت خداست. شما در نمازهای روزانه ۶۰ بار او را با صفت رحمت و مهربانی صدا میکنید؛ حتی اگر خداوند (نعوذ بالله) موجود نامهربانی بود، پس از این همه خطاب شدن به مهربانی، به انسان رحم میکرد. حال آنکه که او «ارحم الراحمین» است.
نظر شما