در اين يادداشت به قلم محمد عسلي صاحب امتياز و مديرمسئول اين روزنامه آمده است: ميگويند و مينويسند و نشان ميدهند كه چقدر مذاكره خوب است. مذاكره از جنگ و دشمني جلوگيري ميكند و طرفين با حفظ منافع ملي خود به توافق ميرسند.
مثال ميآورند كه اگر سلطان محمد خوارزمشاه با فرستادگان مغول به دوستي رفتار ميكرد و غاير خان آنها را نميكشت جنگ بين مغولان و ايران اتفاق نميافتاد.
و يا اگر شاه اسماعيل با سلطان عثماني توافق ميكرد در چالدران شكست نميخورد تا از آن غصه دق كند و بميرد.
در فضاهاي مجازي هر كس به زعم خود قضاوتي ميكند و دلمويههايي را درج ميكند بسياري از خوانندگان اين مطالب هم به به و احسنت ميگويند و در اين ترديد ميمانند كه چرا وقتي ترامپ در زمان سفر رياست جمهور ما به سازمان ملل 8 بار تقاضاي مذاكره ميكند پاسخي به آن داده نميشود؟
و اما بعد:
مذاكره اصالتاً خوب است تفاهم با مذاكره به دست ميآيد و توافق حاصل ميشود. بسياري از مواقع هم مذاكره بياثر ميماند و جواب نميدهد.
آنچه در اين ميان مهم است، طرفين مذاكره و خواستههاي آنان است كه بايد قبل از ورود به مذاكره به آن توجه كرد.
مذاكره وقتي منافع دو طرف را تضمين ميكند كه يكي از طرفين قدرت سياسي و نظامي خود را به ديگري تحميل نكند و در اين انديشه نباشد كه طرف ديگر را در مذاكره مغلوب كند و همه امتيازات را براي خود بخواهد.
ما مذاكره كرديم. نه يك بار بلكه در طول چند سال با 1+5 كه آمريكا هم يكي از اين جمع بود.
بعد از جنگهاي لفظي و رفت و آمدهاي پرهزينه و مشورتها و تسليم بعضي از خواستههاي آنان شدن به توافق رسيديم. همه اعضاء پاي توافقنامه برجام را امضاء كردند.
ما دست از غنيسازي 20 درصد كشيديم و راكتور آب سنگين را با بتن پر كرديم.
اجازه داديم از تمامي تأسيسات ما كارشناسان آنها در دفعات بازديد كنند. تمامي بهانهها، ايرادها و خواستههاي آنان را پذيرفتيم و تنها قولي كه گرفتيم و عملي نشد رفع تحريمها بود.
اينك ما زخمخورده مذاكرهايم و در واقع بازنده آن قول و قرارها و تعهدات.
طرف اصلي مذاكره كه آمريكاست رئيس جمهوري دارد كه نداي دموكراسي سر ميدهد اما عملاً يك ديكتاتور كجفهم و شارلاتاني است كه با انديشه متقلبانه قصد كلاهبرداري و باجخواهي دارد و حتي حاضر نيست به خواسته متحدان خود در اروپا عمل كند.
حال با اين فرد چه مذاكرهاي ميتواند نتيجهبخش باشد جز آنكه همانند قذافي دستمان را از داشتههايمان خالي كنند و پس از آن حملات نظامي خود را شروع كنند.
در گفتگوهاي برجام هيچ يك از 12 شرطي كه ترامپ براي مذاكره گذاشته است مطرح نبوده، آنها از اول ميگفتند: شما نبايد بمب اتم بسازيد. ما هم قبول كرديم و گفتيم از اول هم چنين نيتي نداشتيم.
بر سر صدام و قذافي هم همين بهانهها را آوردند و كارشان را ساختند.
و اما بعدتر:
همه ميدانند، ما هم ميدانيم مذاكره بهانه است. سناريو از سالها قبل تدوين شده و آمريكا و اروپا به دنبال خاورميانه جديدند. خاورميانهاي كه هيچ يك از كشورهاي مسلمان اعم از عربي يا ايراني داراي قدرت مالي و نظامي نباشند كه بتوان آنها را دوشيد و اگر هم قدرتي داشتته باشند بايد اختيار شليك هر گلوله به دست آمريكا باشد. مثل كشورهاي عربستان، امارات، بحرين و غيره كه هر چه آمريكا خواست و گفت عملي شود.
هدف دوشيدن تمام وقت است با ايجاد رفاهي اندك براي بستن دهانها.
هر كس اين مسايل را امروز درك نكند و يا نخواهد درك كند يا احمق است و يا تبهكار.
فشار سياسي، اقتصادي و رسانهاي كه مدتهاست آمريكاييها بر ملت و دولت ما اعمال كرده و ميكنند تنها يك هدف دارد و آن حفظ منافع آمريكاست.
آن هم نه منافعي متقابل بلكه تمامي منافعي كه هر كشور مسلمان داراي حوزههاي نفتي و گاز به دست ميآورد. انديشمندان آنها در 60 سال قبل طرحي ارايه دادند به نام Resscomenes «مارس كمونيوس» به معناي ميراث بشريت آنها معتقدند كه منابع زيرزميني و هوايي و فضايي و آنچه در اقيانوسهاست ميراث بشريت است و فقط آنها بشر هستند و مابقي شرند.
50 درصد نفت كويت را بعد از جنگ خليج فارس رايگان ميبرند به عنوان دستمزد آزاد كردن آن كشور از تسلط صدام.
50 درصد نفت عراق هم به بهانههاي مختلف ميبرند آن هم به بهانه آزاد كردن عراق از سلطه صدام.
حتماً 50 درصد منافع فروش نفت ما را هم ميخواهند كه در زمان شاه بدون دعوا و حسابرسي ميبردند و حساب و كتابي هم نداشت به شهادت مهندسان آن زمان.
بيش از 50 درصد نفت هم از گاوهاي شيرده عربستان، امارات، بحرين و ... ميدوشند. به هر بهانهاي كه مهمترين آن دخيل كردن اين كشورها در جنگ يمن است كه تاكنون صدها هزار كشته و ميليونها گرسنه و آواره به جاي گذاشته و حقوق بشري هم در ميان نيست. بلكه آنچه منافع آمريكا را تضمين ميكند. حقوق شر است. شري كه خير در آن باشد.
به هوش باشيم، با هم باشيم، فريب نخوريم به روز واقعه بيانديشيم. مشكلات اقتصادي عقلمان را ضعيف نكند. تحت تأثير غوغاسالاريها، راست و دروغهاي كارشناسانهي رسانهاي غرب قرار نگيريم.
اگر آمريكا به قول دولتمردانش به دنبال حمايت و دوستي با مردم ايران بود ورود آنها را به آمريكا ممنوع نميكرد و يا مردم ايران را تروريست نميخواند. به دولتمردان آنها اهانت نميكرد.
اين روش روباهصفتانه آمريكا براي ربودن همان قالب پنير است.
آمريكا ايران آباد و آزاد نميخواهد. و گرنه راههاي تفاهم و مذاكره باز است مهم اين است با چه كسي مذاكره ميكني؟ با يك عهدشكن قمارباز بيادب دهنبين و يا واقعاً يك رئيس جمهور باسواد و پايبند به قول و وعده و قوانين بينالمللي.
كسي كه تمامي قوانين بينالمللي را يك طرفه ناديده ميگيرد با اين تصور كه منافع ملت آمريكا در آن است براي مردم آمريكا هم يك خائن است كه گند آن بعداً بلند ميشود و خواهيم ديد كسي كه قصد دارد جهان را به هم بريزد چگوه در درياي گلآلود خودساخته غرق خواهد شد. آنروز دير نيست.
منبع: روزنامه عصرمردم
7368/ 2027
روزنامه عصرمردم چاپ شيراز شنبه در شماره 6403 يادداشتي با عنوان 'چرا مذاكره نميكنيم؟' منتشر كرده است.