۹ دی ۱۳۸۲، ۰:۰۱
کد خبر: 5534735
T T
۰ نفر
# پاریس، ایرنا: نهم دی 1382 برابر با 30 دسامبر 2003 دوران پس ازجنک های صلیبی تا زمان خیزش و نوزایش فکری و علمی در اروپا با افول تمدن درخشان اسلامی و شکل گیری تدریجی نخستین پایه های فرهنک و تمدن نوین اروپایی همراه است. از قرون پانزدهم و شانزدهم میلادی به بعد، اروپای غربی و بویژه سرزمین گل که از سه قرن پیش از آن به نام قبیله فرانک های ساکن مرکز آن "فرانسه" خوانده شده بود، بتدریج مرکزیت فکری، علمی و فرهنگی تمدن نوین اروپا را به نام خود رقم زد. نقش بی بدیل اندیشمندانی چون مونتسکیو، ولتر، روسو، در پی ریزی اساس فکری تحولات اجتماعی در مغرب زمین، تا بدان حد است که آنان را پدران اندیشه و تفکر تمدن نوین و پاینده اروپا می خوانند. در کنار تحولات عمیق اجتماعی در اروپا، فن آوری های نوینی به یمن پیشرفت های شگرف علمی دراین قاره رقم خورد، که تاثیراتی بی مانند در تقویت بنیه نظامی اروپاییان به وجود آورد. همزمان با روی کار آمدن امپراطوری عثمانی در ترکیه امروزی در قرن پانزدهم میلادی که موج جدیدی از خصومت و درگیری با اروپاییان را به همراه داشت، ارتباط زمینی و مستقیم مشرق زمین با سرزمین های اروپایی مختل شد. اروپاییان که با عنایت به پیشرفت های علمی و اجتماعی خود دوران جدیدی از سوداگری و توسعه را تجربه می کردند، برای ره گشودن به سرزمین های جدید و نیل به سرزمین پرنعمت هند تقویت ناوگان دریایی خود را دراولویت قرار دادند. روحیه سوداگری اروپاییان و تلاش برای یافتن بازارهای جدید مصرف و کالاهای ارزان قیمت، بتدریج با اتکا به سلاحهای آتشین و برتری نیروهای دریایی آنان، پیدایش پدیده ای به نام استعمار و تسلط کامل نظامی بر سرزمین های دیگران را در برداشت. نخستین استعمارگران اروپایی از قرن پانزدهم میلادی با ورود به سرزمین- های دوردست، منادی شوم سلطه و تسلطی نامیمون بر ملل دیگر شدند. آمریکای جنوبی، افریقا و آسیا از این پس صحنه حضور اروپاییانی بودند که برای "استعمار" قدم به خاک آن نهاده بودند. فرانسویان اگرچه از نخستین استعمارگران غربی نبودند، اما از قرن هفدهم میلادی آنان نیز با اعزام ناوگان عظیم دریایی خود به اقصی نقاط جهان سرزمین های وسیعی را در افریقای سیاه و قاره آمریکا ضمیمه امپراطوری خود ساختند. بدین ترتیب دوران استعمار، فصلی کاملا جدید و متمایز در روابط فرانسه و مسلمانان گشود و پیشینه آشنایی فرانسویان با جهان اسلام را در دوران متاخر سبب گشت. امپراطوری فرانسه در قرن هیجدهم میلادی با تصرف بخشهای غربی قاره افریقا با سیاه پوستان مسلمانی روبه رو شد که به دلیل قرابت جغرافیایی با مناطق مسلمان نشین شمال افریقا، به این دین الهی گرویده بودند. بخشهایی از قاره سیاه که امروزه کشورهای سنگال، مالی، چاد، موریتانی، نیجر و ساحل عاج را تشکیل می دهد، در قرن هیجدهم میلادی به تصرف کامل استعمارگران فرانسوی درآمد. سرزمین هایی که به عنوان نخستین مناطق مسلمان نشین مستعمره فرانسه شناخته شدند. فرانسه در قرن نوزدهم میلادی نیز همچنان گسترش امپراطوری استعماری خود را در زمره اولویت های سیاست خارجی و بین المللی خود قرار داده بود. در این دوران به دلیل ضعف و فتور امپراطوری عثمانی فرانسویان بتدریج مناطق مسلمان نشین شمال افریقا که پیش تر از دربار استامبول در پیروی داشتند ،به زیر سلطله خود در آوردند. ناپلئون نباپارت که پس از انقلاب فرانسه در نخستین سالهای قرن نوزدهم فرمانروای این کشور بود و سودای جهانگشایی وی در اروپا جنک های گسترده ای را موجب شده بود ،در نخستین دهه این قرن مصر را فاتحانه به تصرف خود در آورد. اگرچه حضور فرانسویان در مصر به دلیل رویارویی با نیروی دریایی انگلیس در مدیترانه و شکست ناوگان دریایی فرانسه چندان طولانی نگشت، اما جانشینان ناپلئون بتدریج دیگر مناطق مسلمان نشین شمال افریقا را به تحت سلطه خود درآوردند. الجزایر در دهه 1830 و سپس تونس و مراکش از جمله سرزمین های اسلامی بودند که با ضعف روز افزون امپراطوری عثمانی، از این امپراطوری جدا شدند و برای نخستین بار در تاریخ خود به تصرف دولتی اروپایی درآمدند. استعمار مستقیم این مناطق مسلمان نشین که بیش از دوازده قرن جزو جدانشدنی سرزمین های اسلامی بودند و از سرچشمه فرهنک و تمدن اسلامی سیراب شده بودند، برای فرانسویان دوران جدیدی از روابط با مسلمانان را رقم زد. ادامه دارد... * 226 *
۰ نفر