۲۶ مرداد ۱۳۸۷، ۰:۰۱
کد خبر: 6177522
T T
۰ نفر
به بهانه سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی - روایت اسطوره های صبر نویسنده آزاده:دوران اسارت فقط منطقه عملیات را تغییرداد ..................................................
تهران ، خبرگزاری جمهوری اسلامی 87/05/26 اجتماعی.روز .آزادگان مصطفی بوالحسنی نویسنده آزاده ای که کتب و مقالات مختلفی از وی منتشر شده از دوران اسارت خود به عنوان تغییر وضعیت جنگی یاد کرده و می گوید: تنها اتفاقی که برای ما در دوران اسارت افتاد ،تغییر منطقه عملیاتی بود ، منطقه ای که صبر و پا یداری راهکار اصلی مقاومت درآن بود.
درخاطرات بوالحسنی ،22 اسفند 1363 ، روز تغییرسرنوشت وی است روزی که او درساعت دو بعدازظهردر عملیات بدر در لشکر محمد رسول الله، گردان حمزه سید الشهدا به اسارت بعثی ها درآمد.
این آزاده سرافراز پس از اسارت به تعلیم وتربیت و آموزش پرداخته و تاکنون دوکتاب نگاهی دیگر به جنگ جمل و سیر انتقال قدرت از خلفای بنی راشدی به بنی امیه ، را به رشته تالیف درآورده است.
از بوالحسنی همچنین دو مقاله با عناوین کشف حجاب و زندگی نامه ابن واضح یعقوبی منتشر شده است.وی اکنون ترجمه کتاب الاستیعاب فی معرفتی الاصحاب که در مورد زندگی نامه پنج هزار صحابه پامبر را در دست دارد.
ابوالحسنی روز شنبه در گفت وگوی اختصاصی با خبرنگار ایرنا از دغدغه ها ی آزادگان ، خاطرات اسارت و توشه های آن دوران سخت گفت.
بوالحسنی معقتداست:اسارت صحنه ای دیگر از مقاومت و پایداری بود و آزادگان با همان شجاعت خود در جبهه های جنگ ، اسارت را به پایان رساندند.
وی تاکید کرد: آزادگان فقط به اتکال امید به خدا و پشتوانه نظام جمهوری اسلامی قادر به تحمل تمام سختی ها شدند و در این راستا ،محور تمام فعالیت های خود را بر پایه امید به انقلاب و بازگشت به آغوش کشور و خانواده برنامه ریزی کردند.
این آزاده افزود: دفاع از حکمت ،اسلام و انقلاب عواملی بودند که ما را در حفظ نیروی مقاومت و پایداری یاری می دادند.
این بازنشسته سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: اگر انسان امید داشته باشد، می تواند تمام سختی ها را تحمل کند و همین امر باعث می شد تا آزادگان با توکل و امید به خدا روزهای سخت اسارت را تحمل کنند.
بوالحسنی خاطر نشان کرد: تنها اعتقادات انسان ها ، آنان را پا برجا نگاه می دارد و کسانی از این اعتقادات کمتر بهره برده بودند ،تحمل کمتری نسبت به سایرین داشتند .
وی در ادامه به برخی از خاطرات خود از مقاومت و پایداری آزادگان اشاره کرد و گفت : اسرای سرافراز که استفاده از موقعیت و روحیه مدارا را سرلوحه سیاست های خود قرار داده بودند در برابر اقدامات مختلف منفعل نشدند.
وی صفحه ای خاطرات دوران اسارت را اینگونه گشود : در روزهای پایانی جنگ ، منافقان خواستند بایک حرکت حرفه ای بخشی از اسرا را جذب کنند و اعلام کردند که روز آینده نماینده ای از مجاهدین از طرف صدام می آید تا هر کدام از اسرا که تمایل به بازگشت به ایران را نداشته باشد به آنان بپیوندند.
به محض رسیدن نماینده منافقان ، بانک الله اکبر توسط ازادگان تمام اردوگاه در هم تنیده شد و همین امر سبب ایجاد هراس شدید در میان عراقیان و بازگشت نماینده منافقین شد.
وی در ادامه به انجام برخی از فعالیت های مذهبی آزادگان اشاره کرد و گفت : اسرا برای حفظ وتقویت بنیادهای فکری و جسمی خود اقدام به برگزاری نماز جماعت می کردند .
بوالحسنی افزود : ما مجبور بودیم که کلیه فعالیت های خود را به صورت مخفیانه انجام داده و برای مراقبت از آشکار نشدن برنامه ها ، عموما دو یا سه نگهبان آینه به دست در جلو درب ورودی آسایشگاه مراقب بودند تا به محض آمدن نگهبانان عراقی ، به بقیه اعلام کنند و افراد نیز بلافاصله نماز جماعت را به نماز فرادا تبدیل می کردند.
درخاطرات آزادگان بعضی حوادث تلخ تر است به عنوان خبرنگار سعی نداشتم تورقی برتلخ ترین های جوهر ذهن این آزاده سرافراز داشته باشم اما اسارت دردست بعثی ها نمی تواند بدون ذکر این بخش مطرح شود.
هریک از اسیران ایرانی در دوران اسارت در چنگال بعثی ها ، طعم تلخ شکنجه های روحی و روانی این غاصبان را چشیده اند و بوالحسنی نیز اززمره آنان بود.
وی با اشاره به اینکه اسیران ایرانی در زندان های بعثی تحت انواع شکنجه جسمی و روحی قرار می گرفتند محبوس شدن در درون جعبه های فلزی زیر نور آفتاب ، حبس های طولانی مدت و شلاق خوردن با کابل سیمی را ازجمله شکنجه های جسمی دوران اسارت ذکر کرد.
دراین بخش از گفت وگو وقتی بوالحسنی ازانواع شکنجه های اعمال شده توسط نیروهای صدام علیه اسیران ایرانی می گفت، عمق رنج را دروجودش حس کردم به گونه ای خود را به دلیل یادآوری آن دوران هولناک برای این آزاده سرافراز مورد سرزنش قرار دادم .
بوالحسنی در ادامه ازنداشتن پوشاک مناسب در دوران اسارت به عنوان شکنجه روحی و جسمی یاد کرد و گفت : بعثی ها برای تحت فشار قرار دادن اسیران به آنها حتی لباس مناسب و کافی نمی داد، سهمیه پوشاک محدود می شد به یک زیر پیراهن ، یک لباس نظامی سبز رنگ و یک عدد دمپایی و یک کفش ، به خاطر طولانی شدن زمان تحویل سهمیه ، اسرا مجبور بودند تا با ابتکارهای شخصی و دور از چشم نگهبانان به ترمیم پوشاک خود اقدام کنند.
وی افزود : آزادگان بسیاری از اوقات با تکه ای از سیم خاردار ،اقدام به ساختن سوزن خیاطی کرده و با نخ زیر پیراهن های خود به دوخت و دوز و ترمیم لباس ها و کفش های خود می پرداختند.
بوالحسنی که در لحن کلامش رنج سال های اسارت کاملا مشهود بود ادامه داد: آنچه درچنین شرایطی برای اسیران مهم بود و می توانست مشوقی برای گذراندن این دوران موثر باشد آموزش بود .
وی بابیان اینکه در اسارت از تمام اقشار تحصیلکرده حضور داشتند گفت :این افراد منابع غنی برای سایر آزادگان بود درزمینه رشد و شکوفایی علمی آنها بود.
بوالحسنی مانند دیگر آزادگان درقبال این همه صبر و پایداری وتحمل رنج های بسیارتوقعی از کسی نداشت اما از وی خواستیم تا درمورد نحوه ارایه درصد به آزادگان پاسخگو باشد.
وی گفت : باید درصدها را بر مبنای زمان اسارت و میزان جانبازی فرد احتساب کرد و تنها به میزان جانبازی بسنده نکرد .
وی با اشاره به اینکه باید از تجربیات سایر کشورها و نحوه برخورد آنها با آزادگان الگو برداری کرد افزود: بسیاری از کشورها سال ها پس از جنگ هنوز هم به نوادگان آزداگان خود ارایه خدمت می کنند .
بوالحسنی گفت : این درحالی است که نهادهای مسوول در کشور با آزادگان ارتباط درخور را ندارند تا واقعا ببیند که آزاده ای که بهترین سال های عمر خود را در غربت و تحت بدترین شرایط قرار داشته ، امروز چه می کند و چه نیازهایی دارد .
وی خواستار توجه بیشتر مسوولین دراین زمینه شد و تاکید کرد :ارج نهادن به اسیران پاس داشتن ارزشهایی است که آنها جوانی وعمر خود را درآن راه صرف کردند.
بوالحسنی پیشنهاد داد : باید در سیستم ارایه خدمت به آزادگان و ایثارگران تحول ایجاد شود و در این راه با ید ازتکنولوژی پیشرفته استفاده کرد.
شماره 033 ساعت 15:53 تمام
۰ نفر