سریال های نوروزی همراه با دستمایه ای از سوژه تکراری
..................................................
خبرگزاری جمهوری اسلامی 89/01/14
فرهنگی.هنری.تلویزیون.نوروز 89
شهرکرد- سریال های مناسبتی تلویزیون به دلیل وجود یک پروسه زمانی و گرایش
مخاطبان به سمت تلویزیون در تعطیلات همواره به عنوان یکی از عناصر و پیش
فرضهای سرگرم کننده مطرح بوده است.
در این بین تعطیلات نوروزی به دلیل دوره زمانی 14روزه به عنوان فرصت مطلوب
برای سفر یا تماشای تلویزیون مطرح است که تماشای تلویزیون نیز یکی از
مولفه های فرصت گذرانی مخاطبان در تعطیلات به شمار می آید.
ساخت سریال های تلویزیونی برای تعطیلات نوروزی نیز به دلیل ماهیت شادی
بخش نوروز با یک تم و رویکرد طنز همراه است و کارگردانان این نگرش شاد را
دست مایه پردازش یک اثر هنری قرار می دهند و نگاه طنز و کمیک انتخاب
اول برای سریالهای نوروزی است.
نوروز89نیز مانند نوروزهای دیگر تلویزیون شاهد پخش سریالهای تلویزیونی
بود که سه مجموعه تلویزیونی دارا و ندار به کارگردانی مسعود ده نمکی، زن
بابا به کارگردانی سعید آقاخانی و چار دیواری به کارگردانی سیروس مقدم
پای ثابت سریالهای اخیر تلویزیون به روی آنتن رفت.
آنچه وجه مشترک این سه سریال تلویزیونی نوروزی بود و برای رسیدن به این
مفهوم نیز نیازی به شهود و مکاشفه نبود، پرداختن به مساله عشق و عاشقی
های سطحی یا ازدواج به سبک ایرانی بود که این باعث بروز خط روایتی داستان
های سه سریال شد.
این سریال ها اگر چه درون مایه اجتماعی داشتند اما سریال های تند ساخت
محسوب می شوند که ساخت شدن به هر قیمتی در درجه اول برای کارگردان مهم
بود تا سریال های تلویزیونی به موقع به پخش برسند و بخشی از برنامه های
نوروزی تلویزیون را اشغال کنند.
شاید ناظران پخش نیز در این حال به تندساختی سریال بیشتر از محتوا توجه
کرده اند و نسبت به روی آنتن رفتن این سریال ها موافقت اجمالی خود را
اعلام کرده باشند و روی آنتن رفتن برخی از واژه های کوچه بازاری از همین
رو باشد.
سریال های نوروزی سال 89 سریال هایی بودند که همه چیز به یک ازدواج ختم
می شد و مانند فیلم فارسی ها، قهرمانان داستان در نهایت با اوج و
فرودهای داستانی به خواسته خود که همان ازدواج بود به راحتی می رسیدند و
این یعنی مخاطب لذت آنی از اثر می برد.
این نوع ساخت سریال های تلویزیونی که چند سالی است جایی در بین مخاطبان
باز کرده به نوعی رویکرد ساخت فیلم های بالیوودی فارسی است چرا که در
سینمای بالیوود ازدواج و رسیدن دختر و پسر بزرگترین دغدغه داستان است که
با رسیدن دختر و پسر در انتهای داستان همه چیز به خیر و خوشی ختم می شود
و نیروهای خیر و شر در این داستان ها مشخص می شوند.
پرداختن این گونه به داستان و روایت داستانی یک اثر هنری،از مانایی و
ماندگاری آن می کاهد کما اینکه بسیاری از سریال های پر طرفداران تلویزیون
یا حتی فیلم های سینمایی چند روز پس از پایان یافتن پخش آنها، دیگر در
اذهان تاریخی مخاطبان باقی نمی ماند.
پردازش فیلم فارسی گونه در سریال های نوروزی، باعث می شود که مخاطب
تنها جنبه سرگرمی یک اثر را ببیند و از واداشتن مخاطب به اندیشیدن در
ساخت یک اثر هنری خبری نباشد.
فیلم فارسی به صورت یک عنصر لایه نگر، قشرنگر و سطح نگر از سوی برخی از
کارگردانان به عنوان یک پدیده سرگرم کننده مطرح شده که در زیرساختهای آن
کمتر به مسائل فرهنگی یا خرده فرهنگها توجه می شود.
منتقدان می گویند، در فیلم فارسی تنها شخصیت ها و بازیگران با گویش
فارسی صحبت و تکلم می کنند و هیچ نشانه و اثری از فرهنگ و تمدن نیست، به
همین علت بر آن نام فیلم فارسی قلمداد می کنند.
کپی برداری از روی دست هم ، نگاه به سینمای هند، ترکیه و حتی ایتالیا در
فیلم فارسی یک امر متداول در بین کارگردانان می شود و شخصیت دختران و
پسران در فیلم فارسی با پوشیدن لباسهای خارجی تبدیل تیپهای غرب زده شده
و جای یک کاراکتر ایرانی را به همین سادگی در یک اثر هنری می گیرند.
در سریال شبانگاهی چاردیواری که ساخته سیروس مقدم بود بدون توجه به
مسائل فقهی ازدواج پنهانی و تنها برای خنداندن مخاطبان، زن در برابر مرد
و مرد در برابر زن قرار می گیرد و در نهایت مانند فیلم های فارسی دهه های
پیش با یک تعقیب و گریز عاشقانه همه چیز به ازدواج ختم می شود تا سریال
چاردیواری در دیوارهای نه چندان قدرتمند داستان باقی بماند.
همین سریال در ادامه پرداختن به مساله ازدواج،کاراکترهای دیگر را نیز
درگیر ازدواج خود می کند و انگار مساله اصلی همه انسانها ازدواج است و در
یک سریال همه کاراکترها در نهایت به ازدواج دلخواه خود می رسند تا منطق
حضور شخصیت ها چندان جای سوالی برای منتقدان نگذارد.
در سریال زن بابا به کارگردانی سعید آقاخانی نیز ازدواج محور اصلی قصه
است و کاراکترها در محور این گره داستانی می چرند تا در نهایت با وصال
پیرمرد و پیرزن همه چیز با شادی و خنده مخاطب و رضایت نسبی مخاطبان خاتمه
یابد.
بازیهای کلیشه ای و تکراری و یکدست گرجستانی،صادقی و دیگران در این
سریال نیز به راحتی قابل بحث و تامل است، چرا که بازیگران این سریال نوع
بازی های خود در سریالهای گذشته را تکرار می کنند.
اما سریال دارا و ندار مسعود ده نمکی را شایدبتوان متفاوت تر از دو
سریال دیگر دانست و به نوعی رویکرد طنز تلخ آن را پذیرفت چرا که این
سریال نیز بر اساس همین روایت های طنز تلخ اجتماعی شکل گرفته باشد.
مسعود ده نمکی، جدا از متلک پرانی های سیاسی در بطن داستان سریال دارا
و ندار با ایجاد یک موقعیت دراماتیک سعی کرد تا با تیپسازی ها به شخصیت
های داستانی نزدیک شود،اما مساله اصلی دراین سریال نیز سرکشی بازیگران در
ایفای نقش خود بود و کارگردان دربرخی از سکانس های قادر به کنترل
بازیگران در ایفای نقش ها نیست و این به راحتی قابل لمس می شد.
سریال دارا و ندار ،در یک مجتمع قدیمی و تاریخی اتفاق می افتد که این
همانی لوکیشن برای مخاطب باور پذیر است و هر خانواده نشانه ای از یک قوم
یا جمعیت یک شهر با گویش های همان شهر به عنوان شناسه اصلی کارکتراها
محسوب می شود و این نگرش در تیپسازی اگر چه تکراری و دست خورده می باشد
اما بار طنز سیاسی نهفته در این اثر ضعف های عمده داستان را لاپوشانی می
کرد.
اگرچه نگاه سمبلیک و نمادی به تیپهای این سریال باز معنای آن را کاهش
می دهد اما
تیپهای ساخته شده در این اثر هر کدام شناسه ای برای معرفی خود دارند و
این یک امتیاز برای کارگردان محسوب شده است.
متلک ها و تکه پرانی های این سریال در نوع خود نیز تازگی داشت که اجرای
آنها در سریال تنها از عهده مسعود ده نمکی بر می آمد و کمتر کارگردانی
حوصله پرداختن این نوع طنز سیاسی را دارد و یا شاید نوعی خودسانسوری پشت
آن نهفته باشد.
در این سریال نیز کارگردان در نهایت ازدواج را چاشنی کار می کند و رقص و
آواز متداول در فلیم فارسی را نیز برای افزایش باز طنز اجتماعی افزوده
می شود تا نشان دهد که سریالهای ایرانی بدون پرداختن به مساله ازدواج
انگار چیزی در نظر مخاطب کم دارند.
اما ذهن تاریخی مخاطب به ویژه مخاطبان خاص سریال های تاریخی مانند
هزاران دستان مرحوم علی حاتمی، امیر کبیر، سربداران، شب دهم، گل های
داوودی ،در چشم باد ،روزی روزگاری، سلطان و شعبان،فاخته، سرآشپز یا
آشپزپاشی محمدرضا هنرمند و سریال های دیگر را از یاد نخواهد برد چرا که
دیالوگهای ماندگار این سریال ها در ذهن مخاطب باقی مانده است.
مساله ازدواج و نگاه سطحی نگری در این آثار وجود عینی ندارد و در این
آثار فاخر روایت دو جنس مخالف به گونه ای ارزشمند بیان می شود که مخاطب
تا عمق حوادث و گره های داستانی با آنها همذات پنداری می کند تا در نهایت
در حافظه تاریخی سینمای مخاطب این آثار باقی بماند.
به گزارش ایرنا،سریال های تلویزیونی در نوروز امسال در روزهای متفاوت
پخش شد تا تداخل پخش در این آثار برای مخاطبان شبکه های تلویزیونی ایجاد
نشود.
7359/781
شماره 108 ساعت 14:06 تمام