۱۸ آذر ۱۳۹۱، ۲۳:۱۵
کد خبر: 80447196
T T
۰ نفر
داستان نويسان تاريخي نيازمند تحقيق، مطالعه و تخيل عميق‌تري هستند

شيراز- نويسنده، محقق و مدرس داستان نويسي ايران گفت: براي نوشتن يك داستان تاريخي نياز به تحقيق و مطالعه بيشتر و تخيل عميق‌تري است.

به گزارش ایرنا جمال میرصادقی عصر شنبه در بیست و سومین نشست نقد كتاب فارس، در نقد كتاب' تاجِ سرِ كرانه' در شیراز افزود: در داستان باید بیان حركتی و صاحب تحرك استفاده شود از طرفی هیچ داستانی نیست كه صرفاً یكی از این نوع بیان‌ها را داشته باشد.

وی بیان كرد: برای نوشتن یك داستان تاریخی نیاز به تحقیق و مطالعه بیشتر و تخیل عمیق‌تری است و برای اینكه بتوان یك داستان تاریخی خوب نوشت باید با كمك‌ گرفتن از تخیل جاهایی را حذف كرد و جاهایی را اضافه كرد.

میرصادقی اظهارداشت: نویسنده باید همت بیشتری در ساخت داستان به خرج دهد و داستان را بازنویسی كند، زیراكه زندگی و همت همین مردان بزرگ تاریخ بوده كه جامعه بشری را از غارها و بی‌تمدنی‌ها نجات داده است و با این نوشته‌ها همه، راه‌های مردان بزرگ را نیز درمی‌یابند.

وی در نقد كتاب' تاجِ سرِ كرانه' اثر محمد ولی‌زاده اضافه كرد: نویسنده هیچ شناختی از نوع داستان یا رمان تاریخی ندارد اما نیت او در نوشتن بخشی از تاریخ ایران قابل تحسین است.

این نویسنده برجسته كشور بابیان اینكه در نوشتن یك رمان دو وجه حائز اهمیت است ادامه داد: نكته اول ساختار و دوم محتوای اثر و آنچه كه در برخورد با داستان در ابتدا به چشم می‌آید محتوای آن است كه كتاب «تاج سر كرانه» به‌علت همین شناخت ناكافی رمان به رمان تاریخی تبدیل نمی‌شود.

میرصادقی با اشاره به كتاب «اصطلاحات ادبی جهان انگلیسی» كه به‌مضمون محتوا در ادبیات داستانی پرداخته عنوان كرد: نوع اول مضمون‌پردازی مانند مولكول است كه در حقیقت تجسم یك شی در قالب موضوع است.

وی گفت: نوع دوم آن مانند پروتوپلاسم، تمام قسمت‌ها یكدیگر را جذب می‌كنند و نوع سوم مضمون‌پردازی درباره شیوه‌های ازبین‌رفتن بُعد حیوانی انسان در روند اجتماعی‌شدن است.

میرصادقی نوع چهارم را مقابله یك فرد با جامعه و نوع پنجم را موضوعات ربانی عنوان كرد.

وی داستان «تاج سر كرانه» را از نوع چهارم خواند و بیان داشت: آنطور كه باید مفروضات رمان را در آن رعایت نشده و شاخص اول در داستان شخصیت‌پردازی است كه بسیار ضعیف است و برای افراد ناآشنا با شخصیت‌های داستان فقط گزارش‌های پراكنده به نظر می‌آید.

میرصادقی اضافه كرد: نویسنده پرداختی درباره شیوه بار‌آمدن و رشد شخصیت‌ها تا اوج داستان ارائه نمی‌دهد كه شاخص دیگر پیرنگ است كه به معنای شالوده طرح می‌باشد و در این داستان پیرنگ علت معلولی به چشم نمی‌خورد.

وی اظهارداشت: سیر رشد رییس‌علی ترسیم نشده و گذشته او تنها با دیالوگ‌هایی بیان می شود.

میرصادقی ادامه داد: در این كتاب گفت و‌گوها به‌جا استفاده شده است اما در داستان ولی‌زاده گفت‌و‌گوها متعلق به یك مبارز دهاتی نیست بلكه متعلق به یك روشنفكر است كه با وجود عجله‌ای كه در كار حس می‌شود و كاستی در پختگی لازم همت و نیت نویسنده ستودنی است.ك/2

7382/667