۱ بهمن ۱۳۹۱، ۱۱:۳۷
کد خبر: 80506688
T T
۰ نفر
هولوكاست واقعي و هولوكاست افسانه اي(قسمت دوم و پاياني)

گروه پژوهش هاي خبري - بررسي حادثه بمباران درسدن بار ديگر در محافل اروپايي تبديل به بهانه اي براي به چالش كشيدن معيارهاي دوگانه غرب در خصوص هولوكاست شده است.

دلیل تاكید بر هولوكاست ادعایی و قربانیان شش میلیون نفری آن به عنوان یكی از زشتترین اتفاقات تاریخ و یك جنایت جنگی و در مقابل كمتر جلوه دادن تلفات انسانی بمباران درسدن (Dresden)چیست؟ بد نیست پیش از پرداختن به پاسخ این سوال نگاهی به مساله هولوكاست و ماهیت این جنایت جنگی داشته باشیم. رژیم صهیونیستی و ایالات متحده كه خود را با حمایت سازمان ملل منادی حقوق بشر در جهان می دانند با چشم پوشی از جنایات خود، هولوكاست شش میلیون یهودی به دست نازی ها را پیش می كشند و زراندوزان یهودی از هولوكاست در هر شرایطی سوءاستفاده می كنند. جالب آنجاست كه كوچكترین سخنی در به چالش كشیدن هولوكاست در اروپا جرم شناخته شده و طبق قوانین دول اروپایی به شدت سركوب می شود. نویسندگان مشهوری همچون روژه گارودی و گونترگراس كه تا قبل از انتقاد به رژیم صهیونیستی جزو سرمایه ها و افتخارات كشورهای خود محسوب می شدند به ناگاه از محفل ادبا و فرهیختگان رانده شده و به انزوا كشیده می شوند. به عنوان مثال، هنگامی كه روژه گارودی نویسنده مشهور فرانسوی در كتاب خود با عنوان 'تاریخ یك ارتداد، اسطوره های بنیانگذار سیاست اسراییل' به بررسی فلسفه كذب و ماهیت فرزند نامشروع انگلیس و آمریكا پرداخت، این تابوشكنی و جسارت، چنان باعث طرد این نویسنده كمونیست سابق تازه مسلمان و مرید حضرت امام خمینی (ره) شد كه حتی بعد از مرگ او آنگونه كه باید و شاید به تكریم این روح فرزانه پرداخته نشد و برعكس نوعی جهتگیری انتقادی علیه او به وقوع پیوست. مترجم این كتاب مجید شریف كه برخی معتقدند در جریان ترورهای زنجیره ای موساد به قتل رسید از قول گارودی می نویسد: 'من از هیچ كس به غیر خدا نمی ترسم و از مرگ نیز هراسی ندارم. پس اگر صهیونیست ها مرا بكشند قتل من جز لكه ننگی برای آنها نیست'.



**جنایات جنگی آمریكا، انگلیس و تروریسم دولتی رژیم صهیونیستی

------------------------------------------------------------

چرا پیامدهای مرگ بار سیاست ایالات متحده در خاورمیانه و تروریسم دولتی رژیم اشغالگر قدس به منظور سركوب و درهم شكستن مقاومت مردم فلسطین، با كاربرد سلاح‌های غیرمتعارف علیه جمعیت غیرنظامی در غزه و فلسطین دفاع از خود تلقی شده، درحالیكه حملات موشكی حماس و حملات انتحاری مبارزان فلسطینی، تروریسم خوانده می شود؟ تكلیف قتل عام سرخ‌پوستان در سال 1890، عدم تامین غذای كافی برای اسرای جنگی آلمانی، كشته شدن هزاران آلمانی بر اثر گرسنگی، كشتار و تیرباران تمام اسرای آلمانی عضو وافن اس‌اس داخائو و شینونه در سال 1945 چه می شود؟ در حقیقت مجریان این قتل عام هیچ گاه توسط دولت آمریكا محاكمه نشدند، چون به اعتقاد آنان 'هیچ مدركی اتهامات وارده را ثابت نمی‌كند.'

اتهامات جنایات جنگی آمریكا در هیچ دادگاه بین‌المللی ثابت نشد، تنها در برخی موارد خود آمریكا اقدام به پیگرد متهمین نیروهای نظامی خود كرد. ازسوی دیگر، ایالات متحده به عضویت دیوان بین‌المللی كیفری درنیامده، چون معتقد است اینگونه دادگاه‌ها به راحتی می‌توانند بازیچه كشمكش‌های سیاسی گردند.

قحطی بزرگ ایران و قتل عام قریب به 10 میلیون نفر ایرانی در جریان جنگ جهانی اول كه انگلیسی های استعمارگر با احتكار مواد غذایی بزرگترین مسبب آن بودند، بمباران درسدن در جنگ جهانی دوم، بمباران اتمی هیروشیما و ناكازاكی توسط ارتش آمریكا با توجه به ابعاد وسیع كشتار حاصل از آن و نقض قوانین اولیه جنگ، كشتار شهروندان غیرنظامی، زنان و كودكان در جنگ ویتنام به وخیم ترین شكل ممكن در سال 1968 میلادی، كشتار محمودیه و شكنجه و آزار زندانیان ابوغریب در جنگ عراق با اجازه جرج بوش برای شكنجه سیستماتیك و آزمایش میكروب سفلیس در گواتمالا از دیگر جنایت های جنگی مدعیان دموكراسی و حقوق بشر به شمار می روند. پا را كه كمی فراتر بگذاریم می توانیم از داخل آمریكا شاهد شكل دیگری از رفتار با مردم باشیم، سركوب جنبش مردمی در شهر وال استریت آمریكا همزمان با بیداری اسلامی كه در آن مردم به نظام سرمایه داری و مشكلات مالی و اقتصادی اعتراض كرده بودند.



** حمایت آلمان از یهودیان و رژیم صهیونیستی

--------------------------------------

آلمان در سال های گذشته براساس یك سری استدلال های ثابت نشده تاریخی در زمره دولت های پیشرو در زمینه حمایت از رژیم صهیونیستی قرار داشته است. دولت آلمان غربی و آلمان متحد پس از اتحاد مجدد، همواره تلاش می كنند تا خاطرات سیاست‌هاي نژادپرستانه هیتلر و دوره نازی را از اذهان جهانیان پاك كنند. مهمترین هدف آلمان در اتخاذ این خط مشی فراموشی و دفن خاطرات دوران رژیم نژادپرست نازي و ترمیم وجهه آلمان نزد افكار عمومي جهان است.

به گزارش سایت جامعه یهودیان آلمان، گفتگو پیرامون پرداخت غرامت به یهودیان براي مذاكره با نمایندگان یهودیان و اسراییل نخستین بار در سال 1951 توسط كنراد آدنائر صدراعظم وقت آلمان در پارلمان این كشور مطرح شد.

همچنین در این راستا می توان به تصویب قوانین و موافقت نامه هایی همچون پرداخت غرامت به بازماندگان هولوكاست، جرم شناخته شدن انكار هولوكاست، ارایه تسهیلات براي مهاجران یهودی شوروي سابق و اروپاي شرقي، پرداخت سالیانه سه میلیون یورو به جامعه یهودیان در سال جهت امور و خدمات آموزشي و فرهنگي، تاسیس دفتری در وزارت كشور جهت كنترل فعالیت‌هاي یهود ستیزی(آنتي‌سمیتیك) و حمایت از یهودیان در راهپیمایی همه ساله به مناسبت سالگرد تأسیس رژیم صهیونیستي، اشاره كرد.

لذا می توان دولت آلمان را با چنین رویكری به عنوان مهمترین حامی رژیم صهیونیستی برشمرد كه صیانت از موجودیت و امنیت این رژیم را در دستور كار خود قرار داده است. در واقع حمایت از رژیم صهیونیستی به عنوان ابزاری برای دوری جستن از اقدامات حكومت نازی ها توسط دولت آلمان در سال های پس از جنگ جهانی دوم به كار گرفته شد و این در حالی بود كه نه شواهد ثابت شده ای برای باور افسانه هولوكاست در دست بود و نه تل آویو نماینده مطلق یهودیانی بود كه در جریان جنگ جهانی دوم كشته یا آواره شدند. با این وجود و در حالیكه ابهام های متعددی به اساس هولوكاست و كیفیت وقوع آن وارد شده، نكته سوال برانگیز اینجاست كه دولت های اروپایی به ویژه آلمان تحت فشار لابی های اسراییلی اجازه تكمیل تحقیقات در این خصوص را به تاریخ نگاران نمی دهند. به نظر می رسد ترجیح این دولت ها بر این باشد كه هزینه هولوكاست ادعایی را ملت های دیگر در سایر نقاط جهان مانند خاورمیانه بپردازند. بسیاری از تحلیلگران بر این باورند كه مدعیان وقوع هولوكاست و مدافعان آن در قالب حقوق بشر رویكردی دوگانه به حوادث مشابه مانند كشتار فلسطینیان در سرزمین های اشغالی و مسلمانان در سایر كشورهای جهان به تلافی كشتار یهودیان دارند. این تحلیلگران بر این باورند كه اولا هزینه نسل كشی ادعایی یهودیان را خود اروپایی ها به عنوان مسببان این اتفاق باید بپردازند و ثانیا معیارهای دوگانه حقوق بشری خود را درباره سایر حوادث مشابه تغییر دهند.



**مسوولیت رسانه های تراز اول آلمانی در ادای دین به یهود

-------------------------------------------------------

همانطور كه پیش از این گفته شد، آلمان برای جبران گذشته و ترمیم وجهه مخدوش خود به واسطه یك دروغ تاریخی، دست به اتخاذ سیاست هایی در این راستا زده است. اخیرا سایت دویچه وله آلمانی در ستونی با عنوان 'میراث فرهنگ آلمانی یهودی' به دنبال یهودیان سراسر جهان در آرژانتین، اسراییل، چین، برزیل، لیتوانی، پرتغال، آمریكای جنوبی، تركیه، اوكراین و ایالات متحده است.

دویچه وله در این ستون در مقاله دیگری با عنوان 'بدون گذشته حال وجود نخواهد داشت' در معرفی هدف این پروژه نوشت: 'زندگی و فرهنگ یهود بار دیگر به آلمان باز می گردد و افزود: جامعه آلمان و یهود بعد از سال 1989 سریعتر از هر جای دیگری در اروپا رشد كرد و سبب شد بار دیگر استاندارد یهود در كشور ما موجودیت پیدا كند. بعد از سال 1933 كشور ما فرهنگ و زندگی یهود را بی اهمیت جلوه داد، به آن اهانت كرد، تخریب كرد و میلیون ها نفر قربانی جنون نژادپرستی شدند. 400 هزار یهودی آلمان از ترس ناسیونالیست سوسیالیست ها و ماشین آلات مرگبار آنها از آلمان فرار كردند. دوره نازی سبب شد كه جامعه آلمان ادیبان، هنرمندان، كارگردانان، فیلسوفان و محققان برجسته ای را از دست دهد. بسیاری از آنان همچون نابغه علم فیزیك آلبرت انیشتین، ماكس بن نقاش، نویسندگان شهیر مانند كورت توخولسكی و نلی؛ دارنده جایزه نوبل و متفكرانی مانند هانه آرند، تئودور آدرنو و هنری آلفرد كیسینجر وزیر خارجه آمریكا كه اصالتا آلمانی بود هرگز باز نگشتند. آنها كم و بیش تجربیات، عادات محبوب آلمانی ها، آداب و رسوم و علایق خود را به كشورهای جدید خود بردند.'

در پاسخ به نوستالژی(یادمانه) از دست دادن دانشمندان و متفكران وطنی، برخی از ناظران معتقدند آنها نه تنها اخراج نشدند، بلكه تطمیع نیز شدند. انیشتین و شمار زیادی از دانشمندان یهودی و غیریهودی دیگر كه از سرمایه های ملی آلمان بودند به روش های مختلف اروپا را ترك كرده تا پشتوانه علمی ابرقدرت جدید را بسازند.

گزارشگران دویچه وله در این پروژه بی نظیر در سراسر جهان به دنبال مهاجران یهودی آلمانی هستند. به دنبال اینكه آنها چرا و كی مهاجرت كرده اند؟ به همراه خود چه چیزهایی را برده اند، چگونه فرهنگ وطن جدید خود را تحت تاثیر قرار داده اند و استاندارد زندگی یهود چگونه به نظر می رسد؟ این پروژه با وظیفه و مسوولیت فردی دویچه وله همخوانی دارد. ما قصد داریم آلمان را به عنوان كشوری مدرن، روشنفكر و آزاداندیش نشان دهیم. جامعه ای كه به ریشه های تاریخی خود واقف است و قدر آن را می داند، همزمان از مسوولیت ویژه خود در قبال یهود آگاهی دارد و علیه تجاوز و دشمنی در گذشته نزدیك است.



** 'شرمساری تاریخی' بهانه ای برای توجیه جنایات برنامه ریزی شده

--------------------------------------------------------------

رژیم صهیونیستی و سرمایه داران یهودی با استفاده از لابی صهیونیست و نفوذ در تصویب قوانین سختگیرانه دولت ها، حق آزادی و امكان انتقاد را برای ادامه مسكوت ماندن افسانه شوم هولوكاست را سلب كرده و با پیش كشیدن و تقویت یك حادثه تاریخی جعلی، آلمان و اروپا را وامدار و مدیون 'قوم برگزیده خدا' ساخته اند. نهادهای حقوق بشری، انتقاد تجدیدنظرطلبان تاریخ در مورد قربانیان هولوكاست را به هر شكل مردود اعلام كرده و آن را حتی بدون در نظر گرفتن شمار قربانیان تخیلی آن یك جنایت جنگی اعلام می كنند، در حالیكه در مقابل جنایات رژیم صهیونیستی در غزه سكوت اختیار كرده یا به چند كاغذ پاره یا اظهارنظر صوری در محكوم كردن تشریفاتی آن جهت رفع تكلیف و حفظ ظاهر اكتفا می كنند. پیروزشدگان در جنگ جهانی دوم با تنظیم تاریخ كذب و متناقض '65 سال بعد از جنگ'، با دادن این امتیاز به سرمایه داران یهودی تاریخ را در ساختن صنعتی به عنوان هولوكاست سهیم كرده اند. صنعت هولوكاست نامی است كه 'نورمن فینكلشتاین' یكی از تاریخ‌نگاران، نویسندگان و پژوهشگران سیاسی آمریكایی در عنوان كتاب خود به این موضوع داده است. نورمن جی.فینكلشتاین در مصاحبه‌ای درباره مستند افترا محصول سال 2009 مستندساز اسراییلی یوآو شامیر گفت: 'طنز ماجرا اینجاست كه هولوكاستِ نازی‌ها امروزه به اصلی ترین سلاح ایدئولوژیك برای آغاز جنگ‌های خصمانه تبدیل شده است. هر بار كه می خواهید جنگی خصمانه برافروزید، فقط كافی است ماجرای هولوكاست نازی‌ها را پیش بكشید.' این طور كه از این حكایات ساختگی بر می آید حكومت نازی در بحبوحه جنگ جهانی دوم از سال 1941 تا 1945 تمامی وقت و انرژی خود را صرف كوره های آدم سوزی كرده است. زیر سوال بردن قضیه هولوكاست به عنوان یك موضوع مقدس و ماورای تاریخی و غیرقابل انكار با هژمونی استكبار جهانی بر صنعت سینما خصوصا هالیوود، رسانه ها و شبكه های تلویزیونی و ذكر مكرر مصیبت یهودیان سد راه هرگونه تحقیقات برای روشن ساختن این قضیه است. اگر چه درجه استناد و حقیقت قتل عام ها و جنایت های جنگی غیرنظامیان در بمباران هیروشیما و ناكازاكی و بمباران درسدن بالاتر از هولوكاست است ولی مسببان این جنایت های جنگی هرگز به پای میز محاكمه كشیده نشده و بازخواست نشدند.

پژوهش**م.م.ع**9123